کشور عزیزما ایران در یک قرن اخیر همواره درگیر بوده است. این درگیری همراه با استبداد داخلی و دخالت خارجی منجر به نارضایتی عمومی شده است. در همین قرن تبعات جنگ های جهانی اول و دوم نیز دامن ما را گرفته است. بی ثباتی در وضعیت همایسگان از ترکیه تا عراق، پاکستان، افغانستان و شوروی سابق و کمی آن طرفتر فلسطین، لبنان، مصر، لیبی، سودان، یمن و سوریه برما بی تاثیر نبوده است. همزمان قیام ها و شورشها در گوشه و کنار ایران که گاه رنگ و بوی قومیتی، گاه جبنههای مذهبی و دینی و گاه سیاسی یا یا حمایت خارجی بودهاند؛ مردم ما را خسته و اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ ما را دچار آشفتگی کرده است. در اینمیان انقلاب 1357 یک نقطه عطف و واقعه بزرگ در نیمه قرن حاضر بود.مردم با یک جنبش ملی بزرگ نقطه پایانی بر پادشاهی به عنوان نوع حکومت کشور در 2500 سال گذشته قراردادند. در انقلاب 1357 مردم مسلمان ایران بدنه اصلی انقلاب را تشکیل دادند. بنابراین انقلاب اسلامی و رهبری مرجع دینی رمز وحدت ملی ایرانیان شد.
رهبران ایران در یک صد ساله گذشته
احمدشاه قاجار
1293-1304رضا شاه
1304-1320محمدرضا پهلوی
1320-1357
پس از انقلاب چهره کشور و روحیه مردم، ارزشها و آرمانهای ملی ایران تغییر کرد. مردم ایران خواهان کشوری مستقل، آزاد و اسلامی شدند. از همین جا مشکلات بروز کرد عدهای خائن و جاسوس در میان سردمداران و نیروهای انقلاب رخنه کرده بودند. احمقها و کسانی که بینش سیاسی کافی نداشتند نیز در میانه میدان بودند و گل بخودی می زنند. اما دست حمایت خداوند متعال و عنایت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نگذاشت انقلاب مصادره شود. امروز که به 42 سالگرد انقلاب نزدیک میشویم می بینیم هنوز هم در میان مردم، مسئولین، جوانان و نوجوانان ایرانی عدهای خواهان استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی هستند. می خواهند ایران آباد و سربلند باشد. بدون پذیرش اراده قدرتهای جهانی منافع و اهداف خود را دنبال کند. نه ستمگر باشد و ستم کش که این آرمان بلند برای آمریکا و سایر قدرت های اقتصادی جهان قابل پذیرش نیست.
رئیس جمهور پس از رحلت امام
مرحوم هاشمی رفسنجانیاولین رئیس جمهور ایران
ابوالحسن بنی صدراولین نخست وزیر ایران بعداز انقلاب، مهدی بازرگان آخرین نخست وزیر شاه
شاهپور بختیاررکورد دار نخست وزیری در ایران امیرعباس هویدا نخست وزیر نهضت ملی شدن صنعت نفت، محمد مصدق رهبر روحانی نهضت ملی شدن صنعت نفت، آیت الله کاشانی صاحب مناصب متنفذ در دوران پهلوی اول و دوم، اسدالله علم مبارز دوران رضاخانی
شهید آیت الله مدرساز مبارزان بزرگ انقلاب
مرحوم آیت الله طالقانیفیلسوف و فقیه انقلاب
شهید آیت االه مطهریعالیترین استراتژیت انقلاب
شهید آیت الله بهشتی
اکنون راه انقلاب به رویایی مستقیم با آمریکا در جنگ اقتصادی رسیده است. این جنگ میتواند برغم سختیهای فراوان که بر مردم ایران وارد کرده است. ما را موفق به همگرایی ملّی حول رهبری نظام اسلامی کند. در پرتو این همبستگی خواهیم توانست الگوی زندگی و اقتصاد رانتی خود را اصلاح کرده، به قانون، کار مفید، تولیدفنآورانه برسیم.
اما نباید خودمان را گول بزنیم دشمن امروز ما آمریکا بیش از۲۰درصد اقتصاد جهانی و ۶۲درصد نقل وانتقالات مالی جهان را در اختیار دارد. از این رو تمام کشورها و بهخصوص آنها که توسعه یافتهتر هستند و سهم قابلتوجهی از بازارجهانی را در اختیار دارند، بیشتر تحتتاثیر قرار گرفته و وابستهتر میشوند. نمونه آشکار این وضعیت، چین است.
چین دومین اقتصاد بزرگ جهان به شمار میآید که طی چهار سال گذشته دائما در حال جدال اقتصادی و کشمکش دیپلماتیک با آمریکا بوده ولی با توجه به آمیختگی اقتصاد دو کشور و سرمایهگذاریهای مشترکی که میانشان صورت پذیرفته، عملا هیچموقع امکان قطع ارتباطشان وجود ندارد. در بسیاری از موارد چین، مجبور به تمکین از سیاستهای آمریکا شده است. از جمله میتوان به تحریم نفتی ایران اشاره کرد. اقتصاد ایران هم اگرچه سهم کمتر از یک درصدی از اقتصاد دنیا را دارد اما بیتاثیر از تحولات جهانی نیست. نمونه آشکار این اثرپذیری را میتوان در نوسانات بازارهای مالی ایران بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مشاهده کرد.
نکته قابلتامل اینکه این میزان اثرپذیری اقتصاد ایران از آمریکا در شرایطی صورت میگیرد که عملا طی چهل سال گذشته ارتباط مالی و اقتصادی میان دو کشور بهصورت مستقیم وجود نداشته است. درحالی که پیش از انقلاب، آمریکا در ایران سرمایهگذاریهای محدودی داشت و در روند سیاستگذاریهای داخلی ایران هم بهشدت دخالت میکرد. اما شاه را فاقد توانایی و وجاهت برای رهبری ایران و خاورمیانه دید. بنابراین ترجیح داد با پیروزی انقلاب همراه شود به امید آنکه بتواند در روند تثبیت انقلاب با جانبداری از برخی گروهکها و اشخاص، سمت و سوی انقلاب ایران را بر ملّی گرایی، مخالفت با نفوذ شوروی با لایه ظاهریازاسلام مدیریت کند. اما تسخیر سفارت آمریکا در تهران که هیچ کس انتظارش را نداشت حتی بزرگان حلقه روحانی یاران امام، شرایط را متفاوت کرد. امام خمینی این اقدام را انقلاب دوم خواند و رابطه عادی با آمریکا را تا امروز دور از دسترس قرارداد. هرچند دولت آمریکا چندبار سعی کرد که با ایران وارد مذاکره و معامله شود اما هرگز این اتفاق روی نداد. در زمان رهبری آیت الله خامنهای نیز این روند ادامه یافت گرچه بعضی مسئولان در وزارت امور خارجه با هماهنگی رهبری و بدون آن، با آمریکا مذاکرات پنهانی کردند و توافقاتی نیز بدست آوردند اما بازهم تنش و خصومت بین ایران و آمریکا ادامه یافت. سیاست مخالفت بنیادین ایران با رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور و انتقاد بی پرده از حکام مرتجع عرب منطقه، جنگ تحمیلی هشت ساله، حمایت آمریکا و غرب از صدام حسین، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرانی و… عملا روابط میان دو کشور را در وضعیت تخاصم نگهداشت. بهخصوص اززمانی که آمریکا از طریق اعمال تحریمهای سخت، سعی کرده اقتصاد ایران را زمینگیر کند.
اکنون سوال این است که با انتخاب جو بایدن چه تحولاتی در روابط دو کشور بهخصوص در حوزه اقتصاد رخ خواهد داد؟
برخی براین باورند که روابط میان دو کشور تا اندازهای بهبود یافته و گشایش در اقتصاد به وجود میآید و از حجم تحریمها کاسته میشود. در نتیجه این اقدامات پراکنده، برانتخابات ریاستجمهوری ایران هم تاثیرگذار خواهد بود. گروهی هم اعتقاد دارند که جابهجایی ریاستجمهوری در آمریکا، هیچ تاثیری در سیاستهای کلی آنها نخواهد داشت و کماکان آمریکا دشمن اصلی ایران باقی میماند. اکنون با مروری براقتصاد طی سه سال گذشته، یعنی از سال 1397 تا پایان سال ۱۴۰۰ میتوان به نتایج مشخصی رسید. رشد اقتصادی ایران طی این دوره منفی بودهاست. در این سه سال ۲۰ درصد از حجم اقتصاد کم و به تبع آن از قدرت خرید مردم هم ۲۰ درصد کاسته شدهاست. در واقع طی این مدت یکی از بزرگترین سقوطهای بعد از جنگ ۸ ساله را در اقتصاد تجربه کردهایم. با رعایت انصاف باید گفت، اگرچه بخش عمدهای از این سقوط به دلیل تحریم بوده است، ولی نمیتوان ضعف مدیریت و سیاستگذاریهای غلط اقتصادی را در این وضعیت دخیل ندانست. البته کرونا و حواشی آنها نیز بر تشدید این وضعیت موثر بود.
البته پیش از این در سال ۱۳۹۰ بزرگترین درآمد تاریخی برای ایران رقم خورد ولی گشایشی در اقتصاد رخ نداد. در سال ۱۳۹۱ هم رشد اقتصادی منفی و مشکلات عمیق و عمیقتر شد. یعنی با تحریم کمتر هم وضعیت اقتصاد ایران همین بودهاست. شاید دلیل اصلی وضعیت پیش آمده این باشد که هیچ دولتی تلاش نمیکند و جرات آن را ندارد که ساختار اقتصادی درستی را پیریزی کند. در تمام دولتهای بعد از انقلاب، هیچگاه درآمدها با هزینه تراز نبوده و همیشه دولت با کسری بودجه مواجه شده که با چاپ اسکناس و دستاندازی به بانک مرکزی باعث تورمهای بالای ۲۰ درصد و کاهش ارزش پول ملی شدهاست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بدون حل مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، حتی با برداشته شدن تحریمها راه به جایی نخواهیم برد.
در واقع تحریمها تنها مشکلات اقتصادی را عمق بخشیدهاند. مانند اینکه صادرات محدود، هزینههای مالی زیادتر و تراکنشهای مالی سختتر شدهاست. همزمان عدم شفافیت به ایجاد باندهای فساد و رانت در معاملات و عمقیافتن مشکلات منجر شدهاست. اکنون با پذیرش اینکه حل مشکلات داخلی بر موضوعات اقتصادی و مناقشات خارجی اولویت دارد، باید در مورد انتخابات ۱۴۰۰ گمانهزنی کرد. نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد سرمایه اجتماعی دولت روزبهروز کاهش یافته و ارتباط مردم و دولت به دلیل نارساییهای انتصابی، معضلات اجتماعی و دخالت بیش از اندازه دولت در زندگی مردم به دلیل فقدان گفتمان صحیح قطع شدهاست. این درحالی است که امروز بیش از ۱۵۰۰هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و غیرنقدی در کل جامعه تزریق میشود. یعنی هر ایرانی سالانه نزدیک به ۱۶ میلیون تومان یارانه دریافت میکند. اما در نتیجه مردم همه ناراضی باقی ماندهاند؛ چه قشر مرفه و چه افراد کم درآمد.
در نتیجه هرکسی به نوعی نارضایتی خود را بروز میدهد و جوانان بسیاری نیز سودای مهاجرت به کشورهای خارجی را در سر دارند. تاسفبار اینکه سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار خروج سرمایه در کشور رقم میخورد. در اینجا نقش دولت در انتخابات ۱۴۰۰ بر اقتصاد تاثیرگذار خواهد بود. دولتی که بتواند با گفتمان سازنده با مردم، اعتماد آنها را جلب کرده و با رای حداکثری کابینهای از مدیران لایق و جوان تشکیل دهد، قدرت عمل به اصلاحات ساختاری را پیدا میکند. تکنرخی کردن ارز، هدفمندی یارانهها، تنظیم بودجهای بدون کسری، رفع موانع تولید، به حداقل رساندن دخالت در تصدیگری، حذف امضاهای طلایی، تقویت دیپلماسی خارجی، اصلاح روابط با کشورهای دیگر با اولویت همسایگان و تمرکز بر منافع ملّی و همبستگی اجتماعی است.