سیدامیراحمد نواب کاشانی در گفتوگو با خبرنگار قطعات خودرو، توضیح داد: بخش زیادی از فروشندگان بازار، جدید شدهاند. مثلاً مالک یک مغازه فوت کرده و مغازه دست ورثه است. آنها هم مغازه را به یک جوان اجاره دادهاند که لوازم یدکی میفروشد.
او ادامه داد: اکنون «دست» خیلی زیاد شده است. مثلا در بازار کاشانی همه لوازم یدکی پژو میفروشند و حتی مشتریهای یکدیگر را میزنند! این باعث میشود در بازار افت به وجود آید.
وی درباره ورود جنسهای تقلبی به بازار، گفت: جنس تقلبی، بسیار زیاد است. حتی آمادهاند لیبل ایساکو را جوری تقلید کردهاند که ما هم دیگر جنس اصل را نمیشناسیم.
نواب کاشانی در پاسخ به این پرسش که راه حل جلوگیری از ورود و فروش اجناس تقلبی در بازار چیست؟ اظهار کرد: یکی از راهها، نخریدن است. البته از جمله دلایلی که باعث میشود همکاران ما، جنس تقلبی بخرند، اجارههای سنگینی است که ماهانه دارند. این باعث میشود راه خلاف را بروند و جنس تقلبی بخرند و بفروشند.
او ادامه داد: برخی هم جنس چینی درجه سه میخرند و بهعنوان چینی درجه یک میفروشد. همچنین دیدهایم که برخی افراد جنس چینی را میآورند، بستهبندی جدید میکنند و به نام خودشان میفروشند. مردم که اطلاعات کافی ندارند. آنها به سابقه من بهعنوان فروشنده توجه میکنند و جنس را از من میخرند.
وی درباره دیگر راه جلوگیری از خرید و فروش جنس تقلبی، بیان کرد: راه دیگر این است که بتوانیم زیر نظر اتحادیه، کسانی که جنس را تولید میکنند تاییدیه بگیرند. مثلاً مواد لاستیکی را به اداره استاندارد بفرستیم و اداره استاندارد تاییدیه کیفیت بدهد.
این عضو اتحادیه لوازم یدکی خودرو درباره عملکرد این اتحادیه، گفت: قانون صنفی ما مشکل دارد. قانونی که اتاق اصناف نوشته است تا یک حدی اختیارات میدهد و بیشتر از آن را نداریم. نه فقط در رشته ما، بلکه در تمام رشتهها اینگونه است. یعنی قانونی که برای لوازم یدکی نوشته شده، برای نانوایی هم نوشته شده است. اگر قانون درست شود و یک نفر که تجربه دارد بتواند قانون را درست کند، کار اتحادیه هم درست میشود.
نواب کاشانی که چند دهه است که در این حوزه مشغول به کار است، درباره نحوه ورودش به این شغل، توضیح داد: وقتی انقلاب در حال شکلگیری بود و مدارس تعطیل میشد، من سال آخر دبیرستان بودم. در سال 1357 به مغازه پدرم میرفتم. در سال 1358 که دانشگاهها تعطیل شدند نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. از آن سال به بعد، در کنار پدرم مشغول به کار شدم.
او ادامه داد: پدرم لوازم یدکی ماشینهای آمریکایی را میفروخت. البته ما در دو رشته کار میکردیم؛ یکسری ماشینهای سنگین که نمایندگی گواه را قبل از انقلاب داشتیم. یک رشته هم ماشینهای آمریکایی بودند. من نیز در رشته ماشینهای سنگین مشغول به کار شدم تا سال 1371 که پدرم زنده بود.
وی همچنین گفت: بعد از فوت پدرم، در کار لوازم یدکی ماشینهای آمریکایی به کارم ادامه دادم. از سال 1374 تغییر رشته دادم به فروش لوازم یدکی ماشینهای پژو و پراید. بعد از انقلاب، لوازم ماشینهای آمریکایی به کشور وارد نمیشد، بهجز تهمانده باقیمانده در گمرکات. به همین دلیل، ما به سمت تولیدات ایرانی رفتیم.
این فروشنده پیشکسوت همچنین توضیح داد: ما یک تراشکار یا ریختهگری را پیدا میکردیم و نمونه قطعه را به آنها میدادیم. آنها هم هزینه تمامشده کالا را محاسبه میکردند. به این ترتیب، ما در کار سفارش تولید ایرانی قطعات ماشینهای آمریکایی وارد شدیم که بیشتر شامل قطعههای آهنی مانند پلوسها، کاسهچرخها، واتر پمپ، دستگیرههای داخلی و … بود. ساخت حدود 85 قلم جنس ایرانی را سفارش میدادیم.
او درباره کیفیت جنسهایی که در آن زمان تولید میشدند نیز اظهار کرد: کیفیت قطعات خیلی خوب بود. ما بیش از 100 همکار جیپفروش و آمریکاییفروش در تهران و شهرستانها داشتیم که جنسهای ما را میخریدند.
نواب کاشانی بیان کرد: بعد از حدود سال 1374 به این ماشینها دیگر معاینه فنی نمیدادند و کار ما به رکود خورد. مردم بیشتر به سمت خریدن پاترول و ماشینهای وارداتی رفتند و از ما خرید زیادی نمیکردند. به همین دلیل، ما به سمت رشته جدیدی رفتیم که پشتوانه داشته باشد که آن زمان خودروسازهای ایرانی بودند. از همان زمان من به فروش قطعات یدکی پژو و پراید پرداختم.