مرد فریبی در ابراهیم رئیسی قابل اثبات نیست. اما اگر بخواهیم براساس آنچه در رفتار و کردار و دیدگاههایش دربارۀ او صحبت کنیم، رئیسی فردی بود که میخواست براساس دستورات و خط مشی رهبر و آنچه خود باور داشت به کشور و مردم ایران خدمت کند.
شهادتاً و مرا در تصورم زا و محک متر کرد. من و را فیلاجمله صادق دیدیم. من میتوانم درباره تصمیمات، روش مدیریتی و انتخابهایش سخنی بگویم. چرا که اطلاعات جامع و مانع در اختیار نیست. چیزی که به عنوان یک روزنامهنگار و اهل رسانه باید بگویم، این است که چرا عدهای اصرار بر قهرمانسازی، مقدسنمایی و ماورایی کردن همه موضوعات دارند. ابراهیم رئیسی مردی بود که او را انسان مؤمن و خدوم میدانیم. با دلسوزی و جدیت کارش را میکرد و وفادار به عهدهایش بود. دیگر چه داعی داریم بر قدسی کردنش، مبرا از هر عیب و اشتباه و ربانی نشان دادن او؟ در باور من خود شهید رئیسی نیز چنین خواستههایی نداشته و ملولا زا این آدم جان دور قابچیها بوده است. این افراد نه تنها به او بها و لطفی نکردهاند که به سلامت و میهن ستم روا داشتهاند.
چند روز پیش از شهادت ایشان، در تلویزیون صحنههای احساسی استقبال از او در مازندران دیدم. در مدت کوتاه ریاست وی، غلظت این صحنهها بیشتر میشد. گاهیا و را آیتالله و گاه حجتالاسلام میخواندند. اگر کمی جلوتر میرفت؛ شاید دچار نوعی اجبار میشد؛ شاید مجبور میشد به خاطر دور هدوم وعدههایی بدهد که نباید، یا اینکه در دوره دوم اوضاع اقتصادی نابسامنتر میشد و محبوبیت فعلیاش از دست میرفت.
پس شاید این پایان، بهترین پایانبندی برای او بود. آرام گرفتن ابدی در راه آبادانی ایران.
خدایش بیامرزد.
این مطلب از قطعات خودرو شماره 47 گرفته شده است.اگر این مطلب برایتان جالب بود، دیگر مقالات ماهنامه قطعات خودرو را از دست ندهید. شماره های دیگر در انتظار شماست!