بحث تعاون تنها یک بحث اقتصادی نیست، بلکه بحث اجتماعی و حتی نوعی سبک زندگی است. عدمتبیین دقیق این بخش مهم از اقتصاد و فهم تفاوتهای آن با بخش خصوصی اشکال بزرگی است که در شناخت بهتر این حوزه وجود دارد. حوزه تعاون قبل از اینکه بخواهد یکبستر اقتصادی مانند بخش خصوصی و بازار آزاد باشد، به بستر اجتماعی مشارکتمحور و افرادی که دیگران را بر خود ترجیح میدهند، خیر جمعی را در خودش دارد و زاییده چنین فرهنگی است.
وقتی جامعه به این نیاز رسیده باشد که راهحل عبور از برخی موانع اقتصادی، حوزه تعاون است حل برخی مسائل ممکن خواهد شد. این مهم به افرادی نیاز دارد که منافع شخصی را با دیگران تقسیم کرده و طرفدار نوعی از زندگی باشند که در آن همه براساس نیاز خود منتفع میشوند. بدیهی است هر انسان باید بتواند از زندگی شرافتمندانه و مطلوب برخوردار باشد. این روش از زندگی در قالب دکترینی که بر زندگی مشارکتی متمرکز است، استوار میشود. یکی از مهمترین و دقیقترین تعاریفی که سازمان جهانی تعاون یا ICA به آن پرداخته، هفت اصلی است که از مشارکت، استقلال، مستقل بودن از دولت، عدمتبعیض، شفافیت، عدالت، توجه به محیطزیست و همیاری تعاونیها نسبت به یکدیگر برگرفته شده است. در هر کشور نیز چند مورد از این اصول به فراخور اهمیت، مورد توجه قرار گرفته یا حتی در بعضی کشورها اصولی به آنها اضافه شده است.
در ایران تقریبا این تجربه مشترک از فواید تعاونیها در دورههای سختی و تنگنا قابل ذکر است. هنوز کسانی هستند که دوره کودکی آنها با دوره جنگ مصادف بود و مشاهده کردند که در آن دوران تعاونیهای مصرف تا چه میزان در توزیع بهموقع و فراگیر کالاهای اساسی نقش داشتند. در آن دوره قیمتگذاریهای عادلانه برای کمک به اقشار کمدرآمد از طریق تعاونیها امکانپذیر شد.
این تصویر درباره بخش تعاونی تنها به دوره جنگ و بحران تعمیم پیدا میکند، در حالی که بخش تعاونی سرچشمه فرصتهای اقتصادی بسیاری است. اگر جامعهای به اقتصاد، زندگی مشارکتی، احترام به نظر جمع، مشق دموکراسی و روابط مبتنی بر خرد جمعی اعتقاد نداشته باشد، آن وقت تعاونی وصله ناجوری میشود و امکان بهرهبرداری از مواهب آن از دست میرود. تجربه بشری نشان میدهد که زیرساختهای حقوقی، قضایی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مهمترین ضامن حمایت از حیات مشارکتی و اقتصاد اجتماعمحور است.
البته تنها کسانی میتوانند وارد حوزه تعاون شوند و دوام بیاورند که انسانها را دوست داشته و به بهرهمندی افراد از خوبیها و دسترسی به مواهب متمایل باشند و دیگران را بر خود ترجیح دهند. بنابراین ذات تعاون ذاتی ایدئولوژیک است و مقولهای صرفا اقتصادی نیست. در بخش تعاون قرار بر این است که وقتی یک تعاونی را تاسیس میکنیم افراد جدا از اینکه چه تعداد سهم دارند در توازنی معقول با همدیگر همکاری کنند. در شرکتی که به صورت تعاونی تاسیس میشود، همه حق رای و حق اظهارنظر و تصمیمگیری دارند. بنابراین در این مدل اقتصادی، تفکر و ایدههای افراد است که تصمیمگیرنده است. تعاونیها قاعدتا با اهداف مختلفی ایجاد میشوند. یکی از انواع تعاونیهایی که میتواند کشور را از مشکلات اقتصادی این روزها نجات دهد، مسائل نیروی انسانی کارخانهها، شرکتها و موسسات و نحوه حل و فصل آنهاست.
حفاظت از معیشت کارگران از طریق پرداخت سود سهام شرکت به آنها یا پشتیبانی از کارگران در مواقعی نظیر بیکاری از جمله این فواید است. البته تعاونی میتوانند سرمایههای خرد را جمع و از آن در جهت پیشبرد اهداف اقتصادی استفاده کرده و صاحبان سرمایه را در منافعی که ایجاد میکند سهیم کنند. به هر حال تعاونیها امکان خوبی برای اقشار در معرض تبعیض هستند که بتوانند با سرمایههایی که کنار هم قرار میدهند، با افکار و توانمندیهایی که دارند و با ظرفیتها و قابلیتهای مختلفی که دارند، در کنار هم قرار بگیرند و کار مشترکی را با همدیگر ساماندهی کنند. قاعدتا این افراد میتوانند از جوانان که تازه پا به عرصه فعالیتهای اقتصادی میگذارند یا زنان یا صاحبان ارث و دارایی استفاده کرده و کسبوکارهایی را راهاندازی کنند.
نکته جالب بخش تعاون ظرفیتی است که برای اقشار خاص ایجاد میکند. وقتی افرادی که از مشکلات خاص برخوردارند کنار هم قرار بگیرند، امکان حل مسائل خود را پیدا میکنند. مثلا افراد کمتوان میتوانند با همدیگر فعالیتی را راهاندازی کرده و در کنار کسب سود، مشکلات را حل کنند. کم نیستند تعاونیهایی که کار خود را از یکدامنه بسیار کوچک شروع کردند؛ اما با جذب بیشتر افراد و استفاده از خرد جمعی، منافع گروههای متفاوت را به کسبوکار گره زدند و توانستند کسبوکارشان را به گونهای توسعه دهند که نوآوریها و خلاقیتهای جذابی را سببساز شوند و حتی گاه دامنه کار آنها از حجم بازاری که بخش خصوصی توانسته بود کسب کند، بالاتر رفت.
از آنجا که زیربناهای بخش تعاونی در تاریخ ما وجود دارد یا در تعلیمات دینی روی پرداختن به تعاون و کار جمعی تاکید شده امکان توسعه تعاونیها وجود دارد. سالیان دراز، کار در روستاهای ایران به صورت مشارکتی صورت گرفته است. بنابراین ما از بستر فرهنگی مناسبی برخورداریم که فعالیت تعاونی را توسعه بدهیم. البته این ایده باید از جانب حاکمیت نیز حمایت شود، به این معنی که این اراده وجود داشته باشد که در حوزههای اداری، حقوقی و قضایی، بسترهای ایجاد امکانات برابر با بخش خصوصی برای بخش تعاون فراهم شده و امکانات صحیحی در اختیار تعاونگران گذاشته شود. طبیعتا اگر رصد شود که آیا یکواحد خاص با عنوان تعاونی در حال فعالیت است و به ارزشهای تعاون و منافع جمعی توجه دارد یا نه، سرمایه اجتماعی تعاونیها حفظ شده و به شأنیت مطلوب خود و جایگاهی که مستحق آن هستند خواهند رسید.