جستجو

رسانه اختصاصی صنایع و صنوف خودرویی

رسانه اهل فن

رسانه اهل فن

ژان ژوزف اتین لنوار

ژان ژوزف اتین لنوار در خانه ای کوچک در خیابان اصلی شهر کوچک موسی لا ویل Mussy-la-Ville به دنیا آمد. در سال 1822 این شهر بخشی از استان بلژیک Belgian Province از دوک نشین بزرگ لوکزامبورگ Grand Duchy of Luxembourg بود و در سال 1830 به طور کامل بخشی از بلژیک شد. این شهر تنها دو کیلومتری شمال مرز فرانسه و منطقه لورن است. تا به امروز جمعیت از 1200 نفر تجاوز نکرده است،

در آن زمان فقط 800 نفر جمعیت داشت، با این حال یکی از تأثیرگذارترین مردان جهان را به ارمغان آورد. لنوار سومین فرزند یک خانواده 8 فرزندی بود. پدرش قبلا یک سرباز بود، اما حالا مانند بسیاری از کشاورزان کوچک محلی منطقه، با سبزی‌فروشی و هر مهارت دیگری که داشت، امرار معاش می‌کرد. آن منطقه مردم فقیر و آب و هوای بدی داشت. با این حال مردم این منطقه تسلط کاملی در صنعتگری داشتند و در صنایع مختلفی مانند بافندگی، تولید چتر، ساخت کارد و چنگال و میخ برای کفش اسب، مهارت داشتند. این جماعت به حل مشکلات خود به دست خودشان عادت داشتند.گریزی از این واقعیت وجود ندارد که لنوار باید دوران کودکی و کشاورزی را در روستای موسی لا ویل تحمل کند.او در سن 12 سالگی ایده و آرزوی روشنی برای آینده خود داشت. او با خودش فکر می کرد که چگونه از ماشین ها و موتورهای بخار به جای نیروی انسانی استفاده کند.

“وقتی بزرگ شدم، ماشین آلات و ماشین آلات جدیدی که به تنهایی راه می روند، خواهم ساخت.”
او در روستا به صنعتگری مشغول بود اما اشتیاقی که به کارهای مکانیکی داشت لحظه ای فکر او را رها نمی کرد و روستا هم جایی برای برآورده کردن آرزوهای او نبود.او باید در جای دیگری به دنبال اهدافش می رفت.” افسوس که هیچ‌کس در این کشور نمی‌خواهد بفهمد من می‌خواهم چه کار کنم.”

لنوار در سال 1838 در 16 سالگی روستای خود را ترک کرد و برای جستجوی اهدافش به پاریس مهاجرت کرد. او با فقر شدید، تنها با تحصیلات ابتدایی و بدون هیچ مدرک شناسایی راهی پاریس شد. او سه ماه با پای پیاده راه رفت و برای گذراندن هزینه هایش به هر مزرعه ای که می رسید کار می کرد. تا اینکه در تابستان 1838، به پایتخت فرانسه رسید و اقامتگاهی را در مسافرخانه Auberge de l’Aigle d’Or در خیابان دو معبد پیدا کرد و در آنجا به عنوان پیشخدمت کارکرد تا خرج خود را تامین کند. این مخترع بزرگ و خلاق آینده ، فروتنانه در سالهای نوجوانی کار و زحمت کشید.

1847
با داشتن تحصیلات ابتدایی، لنوار اوقات فراغت خود را با کتاب‌هایش سپری می‌کرد، و با انجام آزمایش‌هایی در سرداب مسافرخانه در مورد شیمی چیزهای زیادی آموخت. او روزها به عنوان آشپز و پیشخدمت کار می کرد، اما با شرکت در جلسات رایگان هنر و صنایع دستی و کسب دانش و علم بیشتر در سال 1847 در رشته شیمی مشغول به کار شد. او با به کارگیری مهارت ها و دانش خود راهی برای چسباندن مینای سفید روی قلع بدون اکسیداسیون کشف کرد. این تکنیک برای تنظیم صفحه سفید روی صفحه ساعت استفاده شد و اولین حق ثبت اختراع Lenoir بود. لنوار به تحقیقات و آزمایشات خود ادامه داد که باعث افزایش علاقه او به مهندسی برق و آبکاری شد. او با ادامه مطالعه در مورد موضوعات مختلف کشف دیگری انجام داد و اختراع دیگری را ثبت کرد.( راهی برای حرکت هوا از طریق موتوری که با گاز روشنایی توسط وسایل الکتریکی مشتعل شده بود)

1851
لنوار در حین مطالعه الکترولیز تعدادی فرآیند و دستگاه دیگر را اختراع کرد. مهمترین اختراع او در زمینه روشی برای به دست آوردن کپی های گالوانوپلاستیک یا به عبارت ساده تر، استفاده از الکتریسیته برای ساختن فرم فلزی بر روی یک مدل مومی بود. چارلز کریستوفل Charles Christofle طلاساز مشهور، بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و حقوق این فرآیند را از لنوار خرید و اصرار داشت که از این ایده با حق ثبت اختراع محافظت کند. مطالعات بیشتر در زمینه آبکاری نقره، مس و کروم انجام داد و نام لنوار زمانی معروف شد که فرآیند او توسط کریستوفل برای خلق نقش برجسته‌های اپرای زینتی پاریس مورداستفاده قرار گرفت. در همین زمان لنوآر داستان عجیب نیکلاس-جوزف کوگنو Nicolas-Joseph Cugnot و کالسکه توپخانه بخار او در دهه 1750 را خواند. لنوار که شیفته ماشین و حوادث ترسناک آن شده بود با خود فکر کرد: “مطمئنا راه بهتری وجود دارد، باید به سراغ این چیز ترسناک بروم.”

لنوار با Alphonse Eugène Beau de Rochas آلفونس اوژن بو دو روچاس و با بازبینی ایده های قبلی خود در مورد موتور هوا، اکتشافاتی را آغاز کرد که در نهایت به موتور احتراق داخلی او منجر می شد. آلفونس کمک زیادی به این تحقیق و آزمایش کرد، به طوری که کم کم کارهای قبلی آلفونس (که از باروت برای ایجاد خلاء و فشار اتمسفر برای حرکت پیستون استفاده می کرد) به اولین موتور عملی تبدیل شد.( برای برق رسانی به دستگاه هایی که در آن نیروی آب و باد در دسترس نبود یا غیرعملی بود.) موقعیت مالی او اکنون به لطف درآمد حاصل از اختراعاتش بسیار بهتر شده بود. لنوار اکنون می تواند خود را وقف علم و زمینه های مورد علاقه اش کند.

1855
یکی از حوزه‌های تجاری که در آن زمان رونق داشت، ابزارهای الکترومکانیکی قابل استفاده در فرآیندهای صنعتی بود. مهندس خودآموخته لنوار مسئول تعداد قابل توجهی اختراع در این زمینه بود. یک ترمز راه آهن برقی و یک سیستم الکتریکی برای تعیین دقیق و کنترل حرکات قطارها در راه آهن، شامل سیگنال های الکتریکی (1855)، موتور الکتریکی (1856)، به دنبال آن یک کنتور آب و یک میکسر مکانیکی، یک کنترل کننده برای دینام و یک فرآیند قلع‌سازی شیشه (1857) را می توان نام برد.

1858
پس از ماه‌ها آزمایش و آزمایش، لنوار در سال 1858 درمورد موتور احتراق داخلی به موفقیت دست یافت (در حالی که در سال 1807 می‌توان اختراعاتی را برای چنین موتورهایی یافت) که در کارگاه های مکانیکی دوستش هیپولیت مارینونی Hippolyte Marinoni در خیابان دو لا روکت de la Roquette ساخته شد.آدرسی که در سال های آینده به آدرس لنوار تبدیل شد.

1859
با ادامه اصلاح موتورش، لنوار، شرکت‌های جدیدی را با حمایت Petiene et Cie که به عنوان مهندس برای آنها کار می‌کرد، ایجاد کرد. لنوار با سرمایه دو میلیون فرانک، و کارخانه ای در دو لا روکت تولید موتور تک سیلندر دو زمانه خود را آغاز کرد که مخلوطی از گاز زغال سنگ و هوا را می سوزاند که توسط “جرقه های پرش” مشتعل می شد. سیستم جرقه زنی از یک سیم پیچ رومکروف، با یک کورس قدرت در هر انتهای سیلندر بود. حالا لنوار یک شمع را نیز ثبت کرده است.

این موتور اگرچه بسیار پر سر و صدا بود اما به خوبی کار می کرد. طبق استانداردهای امروزی، در مصرف سوخت بسیار ناکارآمد بود و در صورت عدم نگهداری آب خنک کننده و روغن روان کننده کافی، تمایل به گرم شدن بیش از حد و گیرکردن داشت. اما آنقدر خوب کار کرد که شرکت یک کالسکه سه چرخ ساخت تا ایده حمل و نقل موتوری را آزمایش کند، آزمایشی که باعث شد روزنامه پاریسی Cosmos “کاسموس” اعلام کند عصر بخار به پایان رسیده است. سال 1959 همچنین سال اختراع رگولاتور دیگری برای دینام توسط لنوار بود که احتمالاً به عنوان بخشی از سیستم الکتریکی شمع جرقه دوگانه / سیم پیچ رومکروف مورد نیاز بود.

1860
لنوار پس از ورودش به پاریس و گذراندن دوران سخت اقدام به ساخت ماشینی کرد که به خودی خود حرکت می کرد و در سال 1860 حق امتیاز خود را برای موتور هوایی منبسط شده توسط احتراق گاز “air motor expanded by gas combustion” در مرکز نگهداری ملی هنر و صنایع دستی پاریس National Conservatory of Arts and Crafts in Paris با اختراع43624 N به ثبت رساند. توسعه موتور در اواخر سال 1859 انجام شد و با رونمایی بزرگ در 23 ژانویه 1860 در مقابل جمعیتی متشکل از 20 مهمان دعوت شده به پایان رسید. لنوار در سخنرانی گفت:” من با وارد کردن بنزین یا قیر یا رزین یا شیل گرمایش کاربراتور را ایجاد می کنم” سپس لنوار دریچه گاز را روشن کرد و چرخ طیار را فشار داد، موتور روشن شد و توپ های کنترل کننده شروع به حرکت کردند. میهمانان به اندازه ی لنوار خوشحال و امیدوار بودند. در ماه مه 1860، موتور گازی شماره 4 در کارگاه استاد Levêque قرار گرفت.

این موتور تک سیلندر دو کاره با ظرفیت 18 لیتر تنها 2 اسب بخار نیرو تولید می کرد. لنوار تصور می‌کرد که این موتور می تواند به ماشین‌ها، قایق‌ها، وسایل نقلیه و حتی هواپیماها نیرو ‌دهد، اگرچه از نظر واقع بینانه این موتور هنوز خیلی بزرگ و ناکارآمد بود. این اولین قدم در راه رسیدن به رویایش بود. نیکولاس آگوست اتو Nikolaus August Otto با لنوار ملاقات کرد. او در گذشته بر موتور احتراق داخلی کار کرده بود وکنجکاو شده بود که به فکر راه‌هایی برای بهبود موتور باشد. مهندس دیگری در آن زمان، فرانسوا آیزاک دی ریواز François Isaac de Rivaz نیز بر روی مفهوم موتور احتراق داخلی کار کرده بود و کم کم طرح با پیگیری های فراوان رو به پیشرفت رفت.

موتور لنوار
اگرچه موتور لنواردر یک چرخه دو زمانه کار می کرد، اما کاملاً با مفهوم مدرن ما از یک موتور دو زمانه متفاوت است زیرا از ایده های اختراع Lebon D’Humberstein در سال 1801 پیروی می کند. اولا مخلوط سوخت را قبل از احتراق فشرده نمی کند دوما در هر انتهای سیلندر یک کورس نیرو دارد.( در اصل دو چرخه دو زمانه ) طرح اولیه یک سیلندر افقی است که از نظر طراحی شبیه به یک موتور بخار دوگانه است.( با احتراق متناوب در بالا و زیر پیستون.) مجموعه ای از ورودی و خروجی گاز سوخت در انتهای هر سیلندر وجود دارد که همگی توسط سوپاپ های کشویی کنترل می شوند. در نیمه راه پیستون، دریچه ورودی بسته می شود و انفجار رخ می دهد، که به پیستون انگیزه ای برای تکمیل مسیر می دهد. گاز روشن کننده (همان گاز زغال سنگی که برای تغذیه چراغ های خیابان استفاده می شود) توسط یک سیستم احتراق بسیار پیشرفته “Jumping Spark” مشتعل می شود. این شامل دو باتری ذخیره سازی Bunsen بود که جریان ولتاژ پایین را به یک سیم پیچ رومکروف می فرستاد، این به نوبه خود جریان ولتاژ بالا را به یک توزیع کننده و دو شمع ارسال می کرد. این اشتعال‌کننده‌ها از یک پیچ مسی رزوه‌دار تشکیل شده‌ بودند که از میان یک مداد رزوه‌دار کوچک چینی عبور می‌کردند. همین اقدامات در طرف مقابل پیستون انجام می شد که توسط جفت سوپاپ های کشویی دیگر کنترل می شد.

همانطور که در میله های اتصال موتور بخار معمول بود، پیستون را به چرخ پرواز متصل می کرد و حرکت را به شکل دایره ای انجام می داد که می توانست برای نیرو دادن به ماشین ها استفاده شود. اساساً هیچ یک از عناصر موتور لنوار واقعاً جدید نبودند، سیستم مستقیم/دوگانه ایده ی Lebon بود ، طراحی پیستون توسط Street بود، جرقه برقی توسط ریواز Rivaz پیشگام بود و از طریق سیم پیچی که اخیراً توسط روهمکروف Ruhmkorff اختراع شده بود، استفاده می‌کرد. نحوه چیدمان این قطعات به منظور تولید مخلوط انفجاری در داخل سیلندر جدید بود. و این یک پیشرفت و انقلاب بزرگی نسبت به تمام انواع موتورهای گازی موجود بود و به دلیل اندازه و وزن خود از هر موتور بخار قدرتمندتر بود. ناظران گفتند: “حرکت موتور مانند بهترین موتور بخار روان و آرام بود. هیچ شوکی از انفجار شنیده نشد.”

این بدان معنی بود که هر چقدر هم که موتور خوب کار می کرد اما حرکتش پر سر و صدا بوده است.گفته می شود که برخی از ماشین ها پس از 20 سال خدمات مداوم هنوز در شرایط عالی هستند، این دستگاه کارآمد نبود. از ظرفیت 18 لیتری آن، فقط 2 اسب بخار را می‌توان در 130 دور در دقیقه استخراج کرد و راندمان سوخت کمتر از 4.65 درصد بود، به طوری که 98 درصد گاز را می‌توان برای کمتر از 2 درصد انبساط گاز سوزاند. این به دلیل انبساط ناقص گازها به دلیل ماهیت عملکرد دوگانه موتور و مقدار زیادی گرما از طریق دیواره های سیلندر بود. این انتقال حرارت به قدری زیاد بود که روی سوپاپ‌های موتور تأثیر می‌گذاشت و نیاز به روغن کاری مداوم و پر شدن روغن پیستون سیلندر داشت . با این اوصاف؛ این اولین موتور تولید انبوه بود و چرخه لنوار نیز یک چرخه ترمودینامیکی ایده آل است که اغلب برای مدل سازی موتور pulse jet engine جت پالس استفاده می شود. لنوار کمال گرا راضی نشد و به تحقیق و آزمایش خود ادامه داد. او به آرامی توانست خروجی را با غنی سازی مخلوط سوخت تا 10% قابلیت اشتعال به جای 2% اولیه و فشرده سازی سوخت گاز قبل از تزریق به سیلندر، بهبود بخشد. لنوار همچنین پیش از انتقال به چرخه چهار زمانه، استوک سیلندر را برای استفاده بیشتر از چرخه انبساط گسترش داد . سرانجام پس از آزمایش انواع سوخت (گاز بی کربن، هیدروژن مایع، دی اکسید گوگرد و حتی نفت)، لنوار توانست خروجی 12 اسب بخاری را به دست آورد. گرمای بیش از حد سیلندر با نصب یک روکش آب کنترل می‌شد و آب خنک‌کننده در اطراف دیواره‌های سیلندر و محفظه‌های سوپاپ گردش می‌کرد تا به تخلیه گرما کمک کند.
تعدادی نقل قول های متفاوتی در مورد موتورهای لنوار وجود دارد:

کمتر از 500 موتور لنوار با قدرت بین 6 تا 20 اسب بخار ساخته شده است.
1500 دستگاه کاربردی تحت لیسانس اروپا (از جمله آلمان) و شرکت Reading Gas Works for Lenoir Gas Engines در لندن، انگلستان ساخته شده است. طبق گفته شرکت Lenoir-Gautier، آنها 380 نسخه از موتور را بین ژانویه و آوریل 1860 تولید کرده بودند.

دو عامل مهم دلیل موفقیت موتورها بودند. یکی کارکرد آن ساده بود و دیگری تولید انبوه آسانی داشت. کارهایی که موتورها انجام می‌دادند متغیر و متنوع بود. از تامین انرژی اقلام مکانیکی کوچک مانند ماشین‌های چاپ، ماشین‌های نساجی، ماشین‌های تراش و ماشین‌آلات تا پمپ‌های آب را می توان نام برد. این محبوبیت پنج سال به طول انجامید و گفته می شود 130 دستگاه در ژوئیه 1864 در پاریس کار می کردند. اما پیشرفت سریع فناوری باعث شد که نیکولاس اتو، کارل بنز و رودولف دیزل Nikolaus Otto, Karl Benz and Rudolf Diesel موتورهایی تولید کنند که به مراتب از موتورهای لنوار بهتر بودند و موتورهای لنوار را تا سال 1880 منسوخ کرند.

ماشین 1860
گزارش‌ها و توصیف‌های مربوط به وسایل نقلیه لنوار متناقض هستند و مربوط به سال‌های 1860 تا 1863 می‌شوند. به نظر می‌رسد که به احتمال زیاد در حدود سال 1860 لنوار یک کالسکه کوچک بنام هیپوموبیل Hippomobile ساخته باشد تا بتواند با اصول خودرو سازی برای ساخت وسیله ی نقلیه ی چند سرنشین آماده شود.
برای آزمایش ایده های او، شرکت گوتیه Gauthier یک ماشین آزمایشی سه چرخ ساخت و لنوار یکی از موتورهای خود را با سیستم پیش فشرده سازی روی آن نصب کرد. لنوار به دنبال یافتن راهی برای استفاده از 51 درصد هیدروژن، 15 درصد مونوکسید کربن، 21 درصد متان، 10 درصد دی اکسید کربن و نیتروژن «گاز شهری» بود بنابراین هیدروژن تولید شده توسط الکترولیز از آب را قبل از اینکه موتور را با نفت گاز وفق دهد، امتحان کرد که نیازمند اختراع یک کاربراتور ابتدایی بود. خود موتور در عقب، زیر شاسی قرار داشت و از طریق شاتون، چرخ دنده ها و آخرین زنجیر محرک به چرخ های عقب متصل می شد. یک مخزن آب خنک کننده ای اطراف صندلی جلو و جای راننده وجود داشت. یک ترمز دستی در سمت راست او تنظیم شده بود و ترمز قاشقی روی چرخ های عقبی کار می کرد. کم کم مشکلات برطرف شد و عیوب با اختراعات و طرح های ابتکاری اصلاح شد. تا سال 1862 لنوار یک خودروی تقریباً کاربردی با موتور احتراق داخلی که قادر به سرعت 3 کیلومتر در ساعت بود را ساخت.

1861
لنوار در سال 1861 هنگامی که یک موتور 2 اسب بخاری را در یک قایق کوچک نصب کرد، یک قایق موتوری ساخت. این موتور با سوخت جدیدی کار می کرد که توسط لاسلو چاندور Laslo Chandor اختراع شده بود.
هیپوموبیل 1863
لنوار که از موفقیت آزمایش‌ها و تغییرات دلگرم شده بود، با استفاده از دانش قبلی خود و یک موتور کاملاً اصلاح‌شده ، یک خودروی جدیدی را ساخت.کالسکه سه چرخ جدید توسط Société des Moteurs Lenoir در کارخانه ای در Rue de la Roquette ساخته شد و «Hippomobile» نام داشت که به معنای وسیله نقلیه ای که با اسب کشیده می شود بود. اگر چه در واقعیت هیچ اسبی آنرا نمی کشید.
شکل هیپوموبیل مستطیل شکل بود و خیلی شباهت به واگن های معمولی نداشت. در سکوی جلوی آن نیمکتی بود که جایگاه راننده محسوب می شد. دارای سه چرخ بود. جایگاه پشت سر راننده فضایی عمیق تری داشت و شامل یک نیمکت دیگر می شد. پشت سر نمکت دوم قسمت بار بود که شامل دو ردیف نیمکت طولی بود. بنابراین حداکثر هفت نفر (از جمله راننده) می توانستند سوار این خودرو شوند. موتور و مخازن نصب شده به صورت طولی در یک محفظه چوبی، زیر بدنه واگن بین چرخ‌های عقب قرار داشتند که تقریباً تمام قسمت‌های کار را در بر می‌گرفت. درایو نهایی فقط با زنجیر به چرخ عقب سمت راست انجام می شد. محور عقب هیچ چیز از طریق تعلیق نداشت، بنابراین به نظر می رسد که سواری راحتی داشته است. فرمان به چرخی بر روی قسمت داخلی یک حلقه دندانه دار متصل شده بود که بالای فنرهای دوبرگی بیضوی معلق در دو طرف تک چرخ جلو قرار داشت. حجم موتور 2543 سی‌سی بود و احتمالاً به این دلیل بوده که اندازه و وزن کوچک‌ موتور فشار وارده بر کالسکه را کاهش دهد. با کار بر روی هیدروکربن مایع (نفت) با کاربراتور اولیه، تنها 1.5 اسب بخار قدرت تولید می کرد که در 100 دور در دقیقه کار می کرد، که ظاهراً چیزی شبیه یک گازسوز نیز بوده است که ادعا می شود که صدای زیادی نداشته است. با این حال، این تنها زمانی بود که هیچ باری روی آن قرار نمی گرفت. لنوار ماشین خود را در سپتامبر 1863 با انجام یک سفر 6 مایلی (10 کیلومتری) از محل کارش در پاریس Rue de la Roquette, in the 11th Arrondissement شروع کرد و به طرف Joinville-le-Pont on the River Marne در جنوب شرقی پاریس رفت. کل 10 کیلومتر حدود سه ساعت (و مقدار زیادی سوخت) طول کشید، به این معنی که سرعت متوسط چیزی در حدود یک سرعت پیاده روی بود. بدون شک برخی از خرابی ها و توقف ها برای سوخت و استراحت وجود داشته است زیرا حداکثر سرعت واقعی 9 کیلومتر در ساعت گزارش شده است. با توجه به اینکه زمان بازگشت ساعت یک و نیم بعد از ظهر اعلام شده است باید حدود ساعت 10 صبح حرکت کرده باشد. گزارشی از یک سفر جاده ای پنجاه مایلی تاریخی هم وجود دارد، اما من نمی توانم هیچ توصیفی از این رویداد پیدا کنم، بنابراین حرفی برای گفتن در مورد این سفر ندارم. این رویداد توجه زیاد جهانی را به خود جلب کرد تا جایی تزار الکساندر دوم Tsar Alexander II روسیه تصمیم گرفت که باید یکی از آنها را داشته باشد. اما بعدها متاسفانه در تاریخ ناپدید شد.

در حقیقت موتور آنقدر قوی نبود که بتواند چنین وسیله نقلیه بزرگی را به حرکت درآورد و بدون در نظر گرفتن سوخت، مصرف زیاد روغن و آب انجام این کار را عملی نمی کرد و در نتیجه، لنوار را ناامید کرد و این مدل اولیه را رها کرد و حقوق ثبت اختراع را به “Compagnie Parisienne du Gaz” فروخت. اما کل ماجرا باعث جهشی برای لنوار بود و در زمینه فناوری باعث پیشرفت او شد.( قبل از زیگفرید مارکوس Siegfried Marcus و 22 سال قبل از دایملر و بنز)

گفته می شود که بین 143 تا 400 «هیپوموبیل» فروخته شده است، اگرچه برای اثبات این گفته هیچ، شماره شاسی یا سند قطعی وجود ندارد. با توجه به اینکه برخی منابع می گویند کمتر از 500 موتور لنوار ساخته شده است، پس این تعداد هیپوموبیل فروخته شده نباید صحت داشته باشد. آخرین وسیله نقلیه شناخته شده لنوار در زمان Franco-Prussian War جنگ فرانسه و پروس 1870-1871 نابود شد.
1865
لنوار پس از ناامیدی از هیپوموبیل بسوی مهندسی برق رفت. او نوع جدیدی از دستگاه تلگراف خودکار را توسعه داد که می توانست اطلاعات را به صورت مکتوب منتقل کند. این دستگاه در طول محاصره بعدی پاریس و جنگ فرانسه و پروس ارزش زیادی برای فرانسوی ها داشت.
لنوار همچنین موتور 6 اسب بخاری بهبود یافته خود را در یک قایق 12 متری نصب کرد. این قایق متعلق به یکی از مسولین مجله پاریسی The Illustrated World “دنیای مصور” بود. آقای دالوز Mr. Dalloz به مدت دو سال به طور منظم هر یکشنبه صبح از آن در رودخانه سن Seine استفاده می کرد.
1870
اتین لنوار در سال 1870 تابعیت فرانسه را دریافت کرد، نه به خاطر موتورها یا پیشرفت‌های متالورژی‌اش، بلکه به‌عنوان پاداشی برای خدماتی که در طول جنگ فرانسه و پروس به کشور ارائه کرده بود و مهم تر از همه تلگراف خودکار او که ارتباطات ارتش فرانسه را بهبود بخشیده بود. سربازان پروس تحت رهبری مارشال بیسمارک Marshal Bismarck شکست سنگینی از فرانسوی ها متحمل شدند.
1878
در سال 1878، آکادمی علوم پاریس و مؤسسه فرانسه Paris Academy of Sciences & Institute of France به لنوار “جایزه مونتون” Montyon Prize را به خاطر کارش در زمینه میناکاری قلع اعطا کرد.
1880
لنوار کتاب خود را به نام Recherches sur le des tannage cuirs par l’ozone (تحقیق در مورد دباغی پوست توسط ازن) در سال 1880 منتشر کرد. این کتاب جایزه بزرگ d’Argenteuil را به مبلغ 12000 فرانک از انجمن پیشرفت علم و هنر دریافت کرد. با در نظر گرفتن این موضوع که فرآیند دباغی پوست به دلیل کمیاب شدن تانن در حدود دو سال طول می کشید و این کار و آموزش لنوار این زمان طولانی را به طور چشمگیری کاهش داد و به سرعت می توانستند چرم مورد نظر را در اختیار داشته باشند.
1881
یازده سال پس از اخذ تابعیت به عنوان یک فرانسوی، لنوار مجدداً توسط فرانسه به دلیل خدمات برجسته و پیشرفت هایش در تلگراف در طی محاصره پاریس در سالهای 1870-1871 مورد تقدیر قرار گرفت. این بار دولت به لنوار جایزه ی “Légion d’honneur” را اعطا کرد.( جایزه ای که به اتباع فرانسوی شایسته و ممتاز در زندگی نظامی یا غیرنظامی داده می شود.)
1883
پس از موفقیت قایق موتوری، علاقه لنوار به موتورها دوباره برانگیخته شد و او با سازنده پاریسی Rouart برای ایجاد یک موتور 4 زمانه جدید کار کرد که در سال 1883 به ثبت اختراع رسید.
1886
چند سال بعد لنوار موتور چهار چرخه خود را بهبود بخشید و آن را طوری تغییر داد که با سوخت نفتا Naptha کار کند و آن را در قایق دیگری نصب کرد. بار دیگر کاربراتور اولیه 1863 با ثبت اختراع در سال 1886 جلب توجه کرد. علیرغم افتخارات Legion of Honour او، بدست آوردن انبوهی از جوایز و امتیازات و اختراعات و زندگی تحسین برانگیز لنوار، کار آسانی نیست. او که تمام زندگی خود را وقف کار و تلاش کرده بود، در نهایت و اواخر عمرش با ورشکستگی و بیماری درگیر شد.
1900
اندکی قبل از مرگش، برای لنوار جشنی توسط باشگاه اتومبیل فرانسه Automobile Club de France (ACF) گرفته شد. در 16 ژوئیه 1900 به لنوار یک لوح جلا یافته( ورمیل) با نوشته ی زیر داده شد.
“برای قدردانی از شایستگی های بزرگ او به عنوان مخترع موتور گازی و سازنده اولین خودرو در جهان.”
واقعیت این است که که این لوح ورمیل با توجه به همکاری و مشارکت لنوار در آبکاری و تجارت جواهرات به او داده شد. ورمیل ترکیبی از نقره، طلا و سایر فلزات گرانبها است که معمولا در جواهرات استفاده می شود.
مرگ
کمتر از یک ماه بعد، لنوار که از قبل بیمار بود، بی سر و صدا در خانه اش در خیابان 114 دو باک در لاوارن-سنت هیلر، پاریس 114 Rue du Bac in La Varenne-Saint-Hilaire, Paris-Est درگذشت. 4 آگوست 1900 و او 78 ساله بود. بدن او در قبرستان “Cimetière du Père Lachaise”، Île-de-France پاریس به خاک سپرده شد.
یادبودها
واضح است که لنوآر برای فرانسوی‌ها یک قهرمان ملی محسوب می شود، اما بلژیکی‌ها نیز حاضر نیستند به چنین مرد مشهور بلژیکی بی توجه باشند. در 29 و 30 می 2010، فرماندار Belgian province of Luxembourg استان بلژیک لوکزامبورگ، 150 سالگی موتور لنوار را گرامی داشت.
در قسمت پشتی کلیسای Mussy-la-Ville واقع در روستا و زادگاهش یک پلاک میناکاری شده وجود دارد که یادبودی برای مشهورترین پسر روستایی می باشد. مجسمه جدیدی (توسط هنرمند فرناند توماسی، میکس-دوانت-ویرتون Fernand Tomasi, Meix-Devant-Virton) که تکامل خودرو را به تصویر می‌کشد و نقش برجسته‌ای از لنوار را نشان می‌دهد، قبل از فوتش در پارک روستا رونمایی شد. در سالی که لنوار از دنیا رفت یک جشنواره بزرگ از وسایل نقلیه تاریخی برگزار شد که تمام وسایل نقلیه در روستا و منطقه محلی رژه رفتند. حدود 30000 نفر برای این مراسم به منطقه موسون Musson آمده بودند.همچنین مدرسه ابتدایی محل تولدش، Mussy-la-Ville، به نام او شناخته می شود. در جای دیگر بلژیک، مجسمه‌ ی مرمرین لنوار در ویرتون Virton وجود و در آرلون Arlon نه تنها یک بنای یادبود، بلکه خیابانی به نام او وجود دارد.

در ادامه روند آموزشی، موسسه فنی نیز به نام مرد بزرگ، “Institut Technique Etienne Lenoir d’Arlon” نامگذاری شده است. در فرانسه، بنای یادبود برتر لنوار در محل نگهداری هنرهای ملی و معماری Chapel of the Conservatoire National des Arts et Métiers در پاریس است، جایی که نام او روی یک تخته سنگ مرمر حک شده است. CNAM، به طور رسمی در سال 1802 افتتاح شد. با توجه به اینکه تمام موزه های بزرگ اروپا نمونه ای از موتور لنوار دارند، واضح است که سهم او در دنیای علمی فراموش نخواهد شد. موتورها را می توان در پاریس، لندن، کلن، مونیخ، وین و پراگ دید. اقتدار نهایی لنوار در جای دیگری نشان داده شد و آقای ژان پیر مونهونوال Mr. Jean-Pierre Monhonval در سال 1985 کتابی در مورد مخترعی به نام ” اتین لنوار: un moteur en héritage ” را منتشر کرد. متأسفانه این کتاب چاپ نشده است و دستیابی به آن بسیار سخت است.

تاثیرات مختلف اختراعات اتین لنوار

بین سال‌های 1845 و 1885، لنوار تقریباً 80 اختراع را در طیف متنوعی از نوآوری‌های فنی انجام داد. او که مدام در تلاش برای بهبود اختراع خود بود، اهمیت چندانی به شهرت و حتی پول نمی داد. زمانی که اتین لنوار اقدام به اختراعات جدیدش می کرده ، از تاثیر آنها در طول زندگی بشر نا آگاه بوده و نمی دانسته چه خدمت بزرگی به بشریت انجام می دهد. اختراعاتی که هسته اصلی زندگی مدرن ما، محیط ما، فرهنگ ما، حتی معماری و طبقات اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار داده است.
ساموئل براون و ریواز Samuel Brown and Rivaz موتورهای احتراق خارجی گازسوز را در حدود دهه 30-1820 تحت تأثیر قرار داد. نیکولا کارنو، فیزیکدان فرانسوی، Nicolas Carnot, French physicist کتاب خود را در مورد ترمودینامیک thermodynamics در سال 1824 منتشر کرده بود که باعث تجلیل بیشتر لنوار شد. ویلیام بارنت و کشیش دبلیو سیسیل William Barnett and the Reverend W. Cecil ممکن است ادعا کنند که اولین موتورهای احتراق داخلی را از کارهای خود ساخته اند، اما موتور 1859 لنوار اولین موتور عملی از راه دور است. بنابراین؛ لنوار را می‌توان به‌طور منطقی مخترع و کامل‌کننده موتور احتراق داخلی نامید.جای تعجب نیست که پروفسور Leprince-Ringet در مورد لنوار چنین صحبت می کند:

“لنوار یکی از 100 مخترع بزرگ تمام دوران است.”

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

آخرین اخبار