پانزدهمین روز از ماه مبارک رمضان، سالروز ولادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع) است.
فريادرس محرومان
در آيين اسلام، ثروتمندان، مسئوليت سنگينى در برابر مستمندان و تهيدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پيوندهاى عميق معنوى و رشته هاى برادرى دينى كه در ميان مسلمانان برقرار است، بايد همواره در تامين نيازمنديهاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پيامبر اسلام (ص) و پيشوايان دينى ما، نه تنها سفارشهاى مؤكدى در اين زمينه نموده اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجستهاى از انسان دوستى و ضعيف نوازى به شمار می رفتند. پيشواى دوم، نه تنها از نظر علم ، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزيده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگيرى از بيچارگان و درماندگان نيز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهيدستان، و نقطه اميد درماندگان بود.
هيچ فقيرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هيچ آزرده دلى شرح پريشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی كرد، جز آنكه مرهمى بر دل آزرده او نهاده می شد. گاه پيش از آنكه مستمندى اظهار احتياج كند و عرق شرم بريزد، احتياج او را برطرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد! «سيوطى» در تاريخ خود می نويسد: «حسن بن على» داراى امتيازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصيتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متين، سخى و بخشنده، و مورد ستايش مردم بود.
نكته آموزنده
امام مجتبى (ع) گاهى مبالغ قابل توجهى پول را، يكجا به مستمندان میبخشيد، به طورى كه مايه شگفت واقع می شد. نكته يک چنين بخشش چشمگير اين است كه حضرت مجتبى (ع) با اين كار براى هميشه شخص فقير را بى نياز می ساخت و او می توانست با اين مبلغ، تمام احتياجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه اى تشكيل بدهد و احياناً سرمايهاى براى خود تهيه نمايد. امام روا نمیديد مبلغ ناچيزى كه خرج يک روز فقير را بهسختى تامين میكند، به وى داده شود و در نتيجه او ناگزير گردد براى تامين روزى بخور و نميرى، هر روز دست احتياج به سوى اين و آن دراز كند.
خاندان علم و فضيلت
روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقيرى از او كمك مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقير گفت: مرا نزد كسى راهنمايى كن كه كمك بيشترى به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبى و حسين بن على (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشه اى از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد اين چند نفر جوان كه در آنجا نشسته اند برو و از آنها كمك بخواه. وى پيش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از ديگران كمك مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: ديه اى (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بكلى عاجز گردد، يا بدهى كمر شكن داشته باشد و از عهد پرداخت آن برنيايد، و يا فقير و درمانده گردد و دستش به جايى نرسد. آيا كدام يك از اينها براى تو پيش آمده است؟ گفت: اتفاقا گرفتارى من يكى از همين سه چيز است.
حضرت مجتبى (ع) پنجاه دينار به وى داد. به پيروى از آن حضرت، حسين بن على چهل و نه دينار و عبدالله بن جعفر چهل و هشت دينار به وى دادند. فقير موقع بازگشت ، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هيچ نپرسيدى پول را براى چه منظورى می خواهم؟ اما وقتى پيش آن سه نفر رفتم يكى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام اين مقدار به من عطا كردند.عثمان گفت: اين خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نيكى و فضيلتند، نظير آنها را كى توان يافت؟
بخشش بىنظير
حسن بن على (ع) تمامى توان خويش را در راه انجام امور نيک و خداپسندانه، به كار می گرفت و اموال فراوانى در راه خدا می بخشيد. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بى سابقه و انفاق بسيار بزرگ و بى نظير ثبت كرده اند كه در تاريخچه زندگانى هيچ كدام از بزرگان به چشم نمی خورد و نشانه ديگرى از عظمت نفس و بى اعتنايى آن حضرت به مظاهر فريبنده دنيا است.
نوشتهاند: «حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرده و نصف آن را براى خود نگه داشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد».
جملاتی گهربار از امام حسن مجتبی (ع)
– بر شما باد به تفکر، که تفکر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید در حکمت است.
– هیچ گروهی با هم مشورت نکردند، مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.
– تمام کردن احسان، از آغاز کردن آن بهتر است.
– هر کس احسانهای خود را بر شمرد، بخشندگی خود را تباه کرده است.
– احسان آن است که تأخیری در پیش و منتی در پس نداشته باشد.
– هر که به حُسن اختیار خدا برای خود اعتماد کند، آرزو نمیکند که در حالتی جز آن چه خدا برایش اختیار کرده است، باشد.
– خوش رفتاری با مردم، رأس خرد است.
– نشانه برادری، وفاداری در سختی و آسایش است.
– هر گاه شنیدی شخصی آبروی مردم را میریزد، بکوش تا تو را نشناسد.
– با همسایهات به نیکی همسایگی کن تا مسلمان باشی.