بازار؛ گروه خودرو: افزایش نوسانات و قطعی گاه و بیگاه برق طی ماههای اخیر خسارت زیادی به بخشهای صنعتی کشور وارد کرده است، یکی از این بخشها که طی ماههای اخیر با کاهش تولید مواجه شده؛ صنایع خودرو و قطعه سازی هستند. صنایعی که به عنوان لوکوموتیو ۶۴ صنعت دیگر معرفی می شوند و اکنون به گفته برخی از قطعهسازان بیش از ۱۰۰ هزار خودرو کف پارکینگ خودروسازان ناقص باقی مانده است.
از دلایل تولید ناقص خودروها که به افزایش هزینههای تولید نیز منتهی میشود میتوان به قیمتگذاری دستوری، سنگینی سایه دولت بر سر خودروسازیها(انتخاب مدیران و تعیین سیاستگذاریها) و حالا هم قطعی گاه و بیگاه برق اشاره کرد؛ معضلی که رضا رضایی، عضو هیات مدیره انجمن صنایع همگن نیرو محرکه و قطعهسازی خودرو کشور و مدیرعامل هلدینگ آذین خودرو در گفتگو با خبرگزاری «بازار» درباره آن توضیح میدهد:
بخش عمده مشکلات امروز ناشی از وظایفی است که متولیان دولتی ادوار گذشته به درستی انجام نداده و از دوره ای به دور دیگر به میراث گذاشته شده و با اضافه شدن تحریمها تشدید شدهاند
هرچند وعدههایی در خصوص کاهش قطعیهای برق داده میشود اما به عنوان تولیدکننده قطعات خودرو طی این چند وقت اخیر با چه مشکلاتی در این زمینه مواجه شدهاید؟
اگر دولتمردان گذشته قدری هوشمندانه تر رفتار میکردند و افرادی را در پستهای مدیریتی و برای برنامه ریزی کشور انتخاب می کردند که دست به خودزنی نمی زنند و با ضوابط و مقررات غیر کارشناسی خود در مسیر توسعه کشور سنگ اندازی نمیکردند؛ الان شرایط بهتری داشتیم. بنابراین همانطور که گفته شد بخش عمده مشکلات امروز ناشی از وظایفی است که متولیان دولتی ادوار گذشته به درستی انجام نداده و از دوره ای به دور دیگر به میراث گذاشته شده و با اضافه شدن تحریمها تشدید شدهاند.
مقام معظم رهبری در ابتدای هر سال هوشمندانه نامی را برمیگزینند که چراغ راه دولت مردان در سیاستگذاری و مابقی بخشهای دولتی و خصوصی باشد، اگر حداقل به نیمی از این شعارها از سوی متولیان به درستی عمل میشد نه تنها اکنون شرایط خیلی بهتری داشتیم و تاثیر تحریمها انقدر زیاد نبود، بلکه شاید زبانزد خارجیها هم بودیم. با این حال متاسفانه متولیان از این مسیر روشن عبور نکردند و شاهد کثرت قوانین ناکارآمدی هستیم که امروز این سوال مطرح میشود که «خسارت قطعی برق به صنایع قطعه و خودرو چقدر است؟»
امروز به اجبار باید در خصوص صنعتی صحبت کنیم که جزو ضروری ترین و استراتژیک ترین صنایع نه تنها ایران بلکه تمام کشورهایی که به سمت صنعتی شدن گام بر میدارند، است. بنابراین می توان به جرات ادعا کرد که قلب صنعتی شدن برق است و اگر به هر دلیلی توزیع این انرژی در هر کشوری مختل شود بخشهای تولیدی دیگر نیز متوقف خواهد شد؛ همین حالا هم اگر آثار سو یک ساعت تعطیلی برق در صنایع را بررسی کنیم خواهیم دید که چه ضرر و زیانهای هنگفتی به اقتصاد کشور وارد می شود. اگر زیان قطعی برق به بخش مسکونی را فاکتور بگیریم ضررهای آن را در تولید ناخالص ملی، اشتغالزایی پایدار، صادرات و غیره خواهیم دید.
با توجه به استمرار قطعیهای گاه و بیگاه برق نمیتوان تدبیری اندیشید که حداقل در این زمان خسارت کمتری به تولیدکنندگان وارد شود؟
اقدام چندانی نمی توان کرد، هرچند فعالان بخش صنعتی و کارخانه داران اغلب موتور برق دارند، اما با این حال خیلی از مواقعی که برق قطع میشود با مشکلات عدیدهای مواجه خواهند شد. گاهی اوقات موتور برق خراب است؛ هرچند باید به موقع آنها را اورهال میکردیم اما برخی تولیدکنندگان هم از چنین تجهیزاتی برخوردار نیستند.
مشکلات به همین جا محدود نمی شود وشاهد هستیم که هرچند برخی از متولیان اعلام می کنند بیمارستانها و درمانگاهها باید برق داشته باشند اما چنین گرفتاری در آن بخشها هم وجود دارد. به طور کلی بر اثر تجربیات شخصی به نظر می رسد که آثار سو قطعیهای برق را یک ماه بعد شاهد باشیم. علاوه بر این همین حالا که برق قطع نشده است هم اگر با یک دستگاه جریان برق را در همان منزل خودتان اندازه بگیرید نیز شاهد خواهید بود که استاندارد نیست و نوسانات شدیدی دارد.
زندگی امروز با گذشته که از چراغهای پیه سوز استفاده میشد متفاوت است؛ همه چیز دیجیتالی شده و چاره ای نداریم جز اینکه با استانداردهای دنیا حرکت کنیم.
حداقل خواستهای که داشتیم این بود که قطعیهای برق بر اساس برنامه انجام شود این درحالی است که همانطور که اشاره کردم صنعت برق یک صنعت استراتژیک است و محال است هیچ کشوری بدون این صنعت بتواند به فعالیت عادی خود ادامه دهد
اشاره کردید به موتور برق، نمیتوان بخشی از نیاز صنایع را در زمان قطعی برق با چنین تجهیزاتی مرتفع کرد؟
اکثر خطوط تولید از نبود یک قلب تپنده سالم متضرر شده اند؛ این درحالی است که خیلی از این خطوط نباید در ۲۴ ساعت حتی یکبار هم متوقف شوند، باید متداوم کار کنند و مواد داخل آنها در درجات و حرارت استاندارد شده ای حرکت کند. اکثر واحدهای پلیمری، پتروشیمی، فولادی ها و غیره از این قطعی های برق متضرر شده اند.
حداقل خواستهای که داشتیم این بود که قطعیهای برق بر اساس برنامه انجام شود اما به رغم اینکه بارها اعلام کردند که به همین خاموشی ها نظم می دهند و نتوانستند اقدامی کنند. این درحالی است که همانطور که اشاره کردم صنعت برق یک صنعت استراتژیک است و محال است هیچ کشوری بدون این صنعت بتواند به فعالیت عادی خود ادامه دهد. اگر اقتصاد سالم و توسعه یافته می خواهیم و اگر اشتغال پایدار و تولید ناخالص ملی می خواهیم که رفاه، آسایش و امنیت را به وجود بیاورد یکی از واجبات آن برخورداری از برق مستمر است.
نبود این انرژی مهم تمام برنامههای اقتصادی و صنعتی را بهم می ریزد. اگر قرار است که با موتور برق کار کنیم پس برق را برای چه می خواهیم؟ البته تمام شرکت ها نمی توانند از چنین وسایلی بهره ببرند چون تحریم هستیم و نمی توانیم موتورهای برق با کیفیت را وارد کنیم. همچنین خارجیها چنین تجهیزاتی را نمی فروشند و حتی اگر بفروشند نیز منابع مالی سنگینی را می طلبد. بنابراین اینکه می گویم دولت باید برنامه ریزی و سیاست گذاری داشته باشد بخشی از آن به تامین برق مستمر هم بر می گردد.
دولت باید سیاست گذاری می کردند و دولت بعدی نیز باید در این زمینه ها برنامه ریزی کند وگرنه این شرایط دشوار بهبود که نمی یابد بلکه تشدید هم می شود.
چه حجم از خسارتی به بخش صنعتی کشور با ادامه قطعیها وارد خواهد شد؟
مگر می شود کشوری صنعتی آن هم با وسعت ایران بزرگ چنین وضعیتی را داشته باشد. در صنایع خودرو و قطعه نیروهای گران و مهارت محوری حضور دارند که تعطیلی کارخانه ها منجر به از دست رفتن آنها می شود. اگر دولتمردان تنها ۳۰ درصد خسارتی که امسال از نظر کیفیت برق به صنایع و بخش های دیگر کشور وارد شده است را در گذشته هزینه می کردند علاوه بر اینکه امروز اقتصادمان شکوفاتر بود این مشکلات را هم شاهد نبودیم.
این هزینه ای که امسال به صنعت کشور و فعالیت های کشور حتی کشاورزی وارد شده است، اگر این خسارت که امروز دیدیم و را ۱۰ سال قبل مهندسی برنامه ریزی شده بود علاوه بر اینکه کشور خیلی جلو بود امروز باید از قدرت اقتصادی صحبت می کردیم نه اینکه نگران اثرات تحریمها باشیم.
البته قطعی برق و تصمیماتی که برای صنعت برق گرفته شده فقط بخشی از نحوه مدیریت دولت مردان طی سالهای اخیر است، وگرنه همین شیوه قیمت گذاری دستوری خودرو، صنایع خودرو و قطعه سازی را بیچاره کرده است. بارها اعلام کرده ایم که دولت باید دست از تصدی گری بردارد. با این وضعیت قیمت خودرو صنعت خودرو و قطعه را به مسیر سقوط هدایت می کند.
الان باید بالای ۲۰ میلیارد دلار به کشورهای اوراسیا خودرو صادر می کردیم. ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون نفر اطراف ایران زندگی می کنند و چنین زیرساختها و دانشی که در ایران وجود دارد را ندارند، اگر صنعت خودرو و قطعه را دولتها به این روز نمی انداختند می توانستیم امروز صادرات داشته باشیم
به نظرتان اگر اعمال نظرهای غیرکارشناسی در صنعت خودرو نبود و صنایع مرتبط همچون برق نیز به درستی مدیریت میشدند امروز چه جایگاهی در صنایع قطعه و خودرو داشتیم؟
الان باید بالای ۲۰ میلیارد دلار به کشورهای اوراسیا خودرو صادر می کردیم. ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون نفر اطراف ایران زندگی می کنند و چنین زیرساختها و دانشی که در ایران وجود دارد را ندارند، اگر صنعت خودرو و قطعه را دولتها به این روز نمی انداختند می توانستیم امروز صادرات داشته باشیم.
همین مسائل می شود که شاهد فسادی همچون سوداگری در بازار مواد اولیه و خودرو هستیم که برخی بررسی می کنند در کجا کمبود وجود دارد و با ورود به آن یک تومان خریدشان را در مدت کوتاهی به ۱۰ تومان افزایش می دهند. درآمدی نادرستی که فعالان بخش خصوصی و تولیدکنندگان همگی آن را مردود می دانند. با این حال یک عده فرصت طلب منابع مالی کشور را به تولید نمی آورند و با آن در بازار سوداگری می کنند.
درحال حاضر دولتهایی همچون چین و ترکیه با نظارت بر روی صنایع و تصویب قوانین کارآمد باعث توسعه کشورهای خود شدهاند. برای مثال همین سال گذشته ترکیه در همسایگی ایران توانست ۱۸۵ میلیارد دلار صادرات داشته باشد که حدود ۵۵ میلیارد دلار آن فقط مختص به صنعت خودرو بود. با این آمار باید از متولیان سوال پرسید که آیا ایران ظرفیتهای بالاتری داشت یا ترکیه؟ به طور قطع ایران ظرفیتهای بهتری داشت اما آنها با تصویب قوانین کارآمد توانستند ارزآوری داشته باشند این درحالی است که در ایران تولیدکنندگان در سردرگمی قطع و وصل برق مانده اند!