شخص حسین بن علی(ع) و شخصیت امام حسین(ع)، هر دو در یک زمان تاریخی متولد شده اند و این رازی ست سر به مُهر که از روایت پیامبر خدا(ص) دریافت می شود.
دریافت ما از شخص حسین(ع) و شخصیت حسین(ع)، باید ما را به راهی نو و رهیافتی نو رهنمون سازد. او که به نقل از روایات و به بیان حال همه عارفان، قلب هستی است. ، نکاتی ریز از سخنان محققان اهل معرفت است که به مناسبت سوم شعبان، میلاد امام عشق، حسین ابن علی( درود خدا بر او باد) برگزیده ایم.
مرحوم آقا مجتبی تهرانی، آن استاد بزرگ اخلاق در تفسیر دو روایت درباره تولد امام حسین(ع) می گوید:
دو تولّد وجود دارد: یک؛ «تولّد شخص» و دو؛ «تولّد شخصیّت».
ز پیغمبراکرم دو تعبیر مشهور راجع به حسین(ع) آمده است که از نظر الفاظ یک مضمون و یک معنا را بیشتر نمیرساند. در روایت دارد که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً…». در کنزالعمّال دارد: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه».
اگر ما به ظاهر روایت توجّه کنیم این معنا از «حُسَیْنٌ مِنِّی»؛ حسین از من است، برداشت میشود. همانطور که پیغمبر راجعبه دخترش زهرا(س) فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»، فاطمه پارة تن من است. بر این اساس میگوییم ایشان مجرای وجودی او بوده و لذا تولّد شخصی حضرت از پیغمبر میباشد…..
امّا جمله بعد یعنی عبارت «وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»؛ من از او هستم، کار را قدری مشکل کرده است. آیا این جمله در مقام بیان شدّت رابطه وجودی بین پیغمبراکرم و امامحسین است؟ یعنی در آن تأویل به کار ببریم؟ یا گویای مطلب بالاتری است؟ در اینجا رسولاکرم مطلب دیگری را بیان میدارند….
در تاریخ مینویسند حسین(ع) در آخر ماه رجب به سمت مکّه حرکت کرد. حضرت هنگام خروج از مدینه این آیه شریفه را تلاوت کردند که: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ». امام هنگامی که در سوم شعبان وارد مکه میشود، میفرماید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل». اگر کسی اهل دقّت باشد، در این موارد به نکات بسیاری دست پیدا خواهد کرد. در اینجا است که شخصیّت جدید حسین(ع) متولّد میگردد.
لذا در این تعبیراتی که از پیغمبراکرم(ص) آمده و حتّی عامّه هم مکرّراً آن را نقل میکنند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یا «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»، اگر عبارت اوّل روایت را تولّد شخصی حضرت معنا کنیم، بخش دوم آن را تولّد شخصیّتی به معنای علّت مبقیه بودن رسالت نبی اکرم(ص) خواهیم گرفت. «من هم از او هستم»، به این معنی نیست که او در مجرای وجودی من نقش داشته است.
دکتر محمدرضا سنگری در تحلیل شخصیت امام حسین(ع) جمله جالبی دارد. می گوید:
اینکه تولد امام فقط برای آدم یک مناسبت باشد، چه نتیجه ای از آن می گیری؟ کربلا موزه نیست. آموزه است و حسین(ع) برای مناسبت نیست، برای تربیت است.
مرحوم آقا اسماعیل دولابی درباره شخصیت ما و شخصیت امام حسین(ع) می گفت:
شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) دائماً از کربلا هستند. دائم با امام حسین (ع) هستند. ( اجسادُ کُم فِی الاجسادِ، اَرواحُکُم فِی الارَواح، قُبورُکُم فِی القُبُورِ، نُفُوسُکُم فِی النُّفُوسِ…)
امام حسین(ع) به همه اختیار می دهد. دیدی چطور شب عاشورا به همه اختیار داد. دیدی چطور اختیاردارت کرد؟ یعنی با اختیار خودت بیا! آیا بیخود میگویند وضو بگیر، غسل کن؟ غسل همین است که در مجلس امام حسین(ع) با اختیار بیایی، نه اینکه دستت را بگیرند یا هُلت بدهند. ( خلاصه ای از یک سخنرانی )
مرحوم آقای ضیاآبادی درباره شخصیت ما در قیامت و شفاعت امام حسین(ع) در درس تفسیرش می گفت:
امام حسین(ع) نگفته که شما آزادید برای من گریه کنید، همه را درست میکنم. اینکه ضد خدا میشود. خدا گفته دین لازم است….
امام حسین(ع) نگفته که شما آزادید برای من گریه کنید، همه را درست میکنم.
به قول مولوی در زمین دیگران خانه مکن، کارخود کن کار بیگانه نکن، کیست بیگانه؟ تن خاکی تو، کز برای اوست غمناکی تو، تا تو تن را چرب و شیرین میدهی، گوهرجان را نیابی فربهی.
خدا قسم خورده که نمیشود، تا تزکیه نکنیم هیچ شفاعتی هم قبول نمیشود. راهش این است که تزکیه کنیم. (خلاصه ای از یک سخنرانی مشروح )
آقاسید مرتضی آوینی در کتاب فتح خون، تفسیرهای زیبایی از شخصیت ما و شخصیت حسین(ع) می کند:
الماس اگرچه از همه ی جواهرها شفاف تر است ، سخت تر نیز هست. ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است… و ای دل!… تو را نیز از این سنت لایتغیر خلقت گریزی نیست. نپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزموده اند و لاغیر … صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است!
…ای همسفران معراج حسین چه مبارک شبی است ! تا اینجا جبرائیل را نیز در التزام رکاب داشتید، اما از این پس … بال در سبحاتی گشوده اید که جبرائیل را نیز در آن بار نمی دهند!
یاران؛ شتاب کنید که زمین نه جای ماند که گذرگاه است… گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفکند؟
…آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست پس برادر خوبم،برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره ی رنج صبورترین انسانها باشی.
… و تو، ای آنکه در سال شصت و یکم هجری، هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت پای به سیاره ی زمین نهاده ای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت برسی…