اتاق بازرگانی – هرجا که پای ما انسانها در میان باشد، یعنی تکامل هم در راه است. این حرفی اغراقآمیز نیست؛ هر عرصهای را که در نظر بگیرید انسانها باعث تغییر و تحول در آن شدهاند و همیشه هم این روند به سمت آینده ادامه دارد و البته آشفتگیهای خاص خودش را نیز به همراه میآورد. پیشبینی تحولات در جامعه بشری و میزان تاثیرگذاری آنها بر ما البته موضوعی نیست که بتوان به سادگی انجامش داد. ما اینجا فقط تلاش میکنیم اطلاعات حداقلی درمورد آنچه که آینده با خود به همراه میآورد و نیز پتانسیلهای این تحولات را بررسی کنیم. آیندهای که ما اینجا دربارهاش حرف میزنیم، حداکثر تا سال ۲۰۵۰ میلادی است.
تحول اول: جمعیت کجا زیاد و کجا کم میشود؟
در سال ۲۰۱۹ گزارش افق جمعیت جهان توسط دپارتمان اجتماعی و اقتصادی ملل متحد منتشر شد که در آن پیشبینیهای جالبی در خصوص جمعیت آینده زمین مطرح شده بود. در این گزارش آمده بود که جمعیت جهان تا اواسط قرن بیست و یکم میلادی به ۹.۷۴ میلیارد نفر خواهد رسید؛ یعنی باید انتظار داشت جهان دو میلیارد نفر بیشتر از جمعیت کنونیاش داشته باشد. البته بر این نکته هم تاکید شده بود که نمیتوان در مورد نحوه توزیع این جمعیت اضافه در کشورهای مختلف جهان پیشبینی خاصی کرد.
واقعیت این است که قاره آسیا از اواسط قرن بیستم میلادی بیشترین سهم را در افزایش جمعیت جهان داشته است. البته رشد جمعیت در این قاره از اوایل قرن بیست و یکم میلادی رو به کاهش گذاشت و پیشبینی شده که تا سال ۲۰۳۰ میلادی، رشد جمعیت آسیا بلاتغییر باقی بماند. با این حساب، جمعیت آسیا تا سال ۲۰۵۰ میلادی در حدود ۵ میلیارد نفر باقی خواهد ماند.
بنابراین تنها یک قاره باقی میماند که پتانسیل افزایش جمعیت قابل توجهی دارد و آن هم آفریقا است. در حال حاضر، آفریقا ۱.۳۶ میلیارد نفر جمعیت دارد و انتظار میرود این جمعیت تا اواسط قرن حاضر به ۲.۵ میلیارد نفر هم برسد؛ یعنی ۸۳ درصد افزایش نشان بدهد. البته در صورت تحقق این موضوع هم باز آسیا پرجمعیتترین قاره باقی خواهد ماند و پس از آن، آفریقا، آمریکای لاتین و منطقه کارائیب، قاره اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه قرار خواهند داشت.
تحول دوم: در شهرها چه خبر میشود؟
بخش مهمی از تاثیر افزایش جمعیت در آینده بشر را باید در شهرها جستوجو کرد. امروزه ۵۶ درصد از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکنند؛ یعنی تقریبا ۴.۴ میلیارد نفر. اما تا سال ۲۰۵۰ میلادی اوضاع تغییر خواهد کرد و پیشبینی شده که جمعیت شهری به ۶.۶ میلیارد نفر برسد. این یعنی ۶۸ درصد از کل جمعیت جهان ساکن شهرها خواهند بود.
معنیاش این است که فشار مضاعفی در انتظار سیستمهای زیستمحیطی فعلی در شهرهای بزرگ خواهد بود. آنها حتی در زمان حال هم اوضاع خوبی ندارند؛ چه رسد به اینکه فشار مضاعفی را هم بخواهند تحمل کنند. توسعه شهری معنیاش این است که زمینهای بیشتری باید صاف شود تا زیرساختها در آن به احداث برسد و منابع آب بیشتری باید به سمت مراکز شهری روانه شود و برق بیشتری برای استفاده آنها تولید شود و زمینهای کشاورزی بیشتری کاربری خود را از دست خواهند داد.
درواقع تشدید رشد نامتناسب مناطق شهری و روستایی در آینده به این معنی خواهد بود که کشاورزان کمتری مشغول به کار خواهند بود و این در کنار تاثیر گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی میتواند تا سال ۲۰۵۰ میلادی شرایط سختی را در تامین منابع غذایی بشر به وجود بیاورد. از همه بدتر اینکه تمام منابع موجود تا آن زمان فرسوده و احتمالا خالی خواهند شد.
اما این تازه همه ماجرا نیست. مشکل فقط به تولید مواد غذایی برنمیگردد، بلکه مسئله فقر و کمبودهای مختلف اجتماعی هم مطرح خواهد بود. در چنین شرایطی احتمال اینکه معضلات بزرگتری مثل خشونت و بحرانهای انسانی در ابعاد گسترده اتفاق بیفتند بیشتر میشود. البته این را هم بگوییم که با توجه به آنچه که در موجود دوپای انسانی سراغ داریم، میتوان پیشبینی کرد که اوضاع آینده خیلی هم بد نخواهد بود. بشر موجود نوآوری است و بنابراین حتی در بدترین شرایط آینده هم میتواند از راههای ابداعی، وضعیت خودش را بهتر کند.
تحول سوم: ثروت ملل چه تغییری میکند؟
پیشبینی شده که تعادل اقتصادی جهان از حالا تا سال ۲۰۵۰ میلادی به شدت دستخوش تغییر شود. درواقع تغییرات در ثروت ملل مدتی است که شروع شده، اما نتایج واضح آن را میتوان در سه دهه آینده مشاهده کرد. بر اساس پیشبینی اقتصادی بلومبرگ که سال گذشته منتشر شد، ثبات اقتصادیِ دوران پس از جنگ جهانی دوم که ملل توسعهیافته از آن بهرهمند شدند، در حال پایان است. بر این اساس، ابرقدرتهای جدیدی در جهان ظهور کرده و خواهند کرد که عرصه را به سود خود تغییر خواهند داد.
به صورت خلاصه، میتوان گفت که اقتصاد جهان نوعی تغییر در مرکز ثقل خود را شاهد خواهد بود. سنگینی وزن ثروت که در دوران مدرن در جهان غرب دیده میشد، حالا به سمت اقتصادهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور در حال حرکت است و این روند در آینده تشدید خواهد شد. صد البته که تاثیر این مسئله بر سیاست جهانی بسیار زیاد خواهد بود.
بر اساس پیشبینیها، در درجه اول چین را میبینیم که تا سال ۲۰۳۵ میلادی در زمینه تولید ناخالص داخلی از آمریکا پیشی گرفته است و به بزرگترین اقتصاد جهان بدل شده است. همچنین تا سال ۲۰۵۰ میلادی، سهم آسیا از تولید ناخالص داخلی جهانی به بیش از ۵۰ درصد خواهد رسید و پیشبرندههای اصلی آن هم چین و سپس هند خواهند بود. آمریکای شمالی و اروپا هر یک سهم ۲۰ درصدی از تولید ناخالص داخلی جهان خواهند داشت و بقیه جهان، سهمی نزدیک به 10 درصد خواهد داشت.
اگر بخواهیم درباره ثروتمندترین کشورهای جهان در آینده هم پیشبینیهایی داشته باشیم، اول باید به فهرست دهتایی کنونی این کشورها اشاره کنیم: آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، فرانسه، هند، انگلیس، برزیل، ایتالیا و کانادا. اما پیشبینی شده که تا سال ۲۰۵۰ تغییراتی در این فهرست به وجود بیاید و مثلا ثروتمندترین کشورهای جهان اینها باشند: چین، آمریکا، هند، اندونزی، آلمان، ژاپن، برزیل، فرانسه، انگلیس و ترکیه. معنیاش این است که برای اولین بار از زمان امپریالیسم تاکنون، ثروتمندترین کشورهای جهان دیگر فقط در اروپا یا آمریکای شمالی نخواهند بود؛ بلکه نام کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین هم در صدر جدول قابل مشاهده خواهد بود. نکته دیگر هم این است که ثروت و نفوذ سیاسی که با ثروت به همراه میآید، به صورت متناسبتری در میان قارههای جهان پخش خواهد شد و این مسئله از لحاظ سیاسی هم اهمیت زیادی دارد.
غیر از پیشبینی فهرست ده کشور ثروتمند آینده دنیا، گمانهزنی در مورد بزرگترین اقتصادهای بعدی جهان هم حاکی از آن است که کشورهای خارج از اروپا و آمریکای شمالی آینده اقتصادی خوبی در پیش دارند و از میان آنها میتوان به روسیه، آرژانتین، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی، ویتنام، نیجریه، مکزیک، لهستان، مالزی، بنگلادش، کلمبیا، مصر، ایران، هلند، پاکستان، فیلیپین و تایلند اشاره کرد.
البته مسئله واقعا این نیست که چه کشوری بیشترین ثروت را دارد. این سوال هم مطرح است که کدام اقتصادها سریعترین رشد را خواهند داشت. در این زمینه، کشورهایی که بیشترین رشد تولید ناخالص داخلی و نیز درآمد سرانه را تا سال ۲۰۵۰ میلادی محقق خواهند کرد عبارتند از: نیجریه، ویتنام، بنگلادش، هند، فیلیپین، اندونزی، پاکستان، آفریقای جنوبی، مصر، مالزی، کلمبیا، مکزیک و تایلند. باز هم میبینیم که بازارهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین پیشبرنده بیشترین تحولات در این زمینه خواهند بود. البته نباید فراموش کرد که تاثیر تکنولوژی دیجیتال و گسترش دسترسی به آن در نقاط مختلف جهان چه عامل سرنوشتسازی در این راه است.
تحول چهارم: با اینترنت چه خواهیم کرد؟
بر اساس گزارشی که اتحادیه مخابرات بینالمللی ملل متحد در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد، بیش از نیمی از جمعیت جهان حالا به اینترنت دسترسی دارند. همچنین پیشبینی شده که تا سال ۲۰۵۰ میلادی این رقم خیلی بالاتر برود؛ یعنی به ۹۰ درصد برسد. مجموعه عوامل مختلفی مثل رشد اقتصادی در جهان در حال توسعه، گسترش استفاده از موبایل و نیز دسترسی به زیرساختهای پهنباند ماهوارهای همگی در این تحول موثر خواهند بود.
اما نکته دیگر این است که دستگاههای هوشمند در منازل و نیز گجتهای مختلف نیز تا سال ۲۰۵۰ میلادی کاربران بسیار بیشتری پیدا خواهند کرد. درواقع این هوشمندی مضاعف دستگاههای آینده همگی وابسته به الگوریتمهای ریزیادگیری ماشینی، الگوریتمهای پیشبینی و موارد مشابه خواهد بود. این تکنولوژیها که نحوه پردازش اطلاعات توسط انسانها را تقلید کرده و از آن یاد میگیرند، درواقع یک راه دیگر را هم در آینده باز خواهند کرد و آن هم استفاده گسترده از ایمپلنت (ابزار مصنوعی) عصبی در بدن انسانها خواهد بود. با دستگاههایی مانند نورالینک، مردم قادر خواهند بود همکنشگری جالبی با کامپیوترها و دستگاههای دیگر داشته باشند. این پیشرفتی بسیار بزرگ در آینده بشر است.
این تحولات همگی باعث خواهند شد که گذار از اقتصاد فیزیکی به دیجیتال تسریع شود. در اقتصاد دیجیتال، رشد درواقع داده-محور است و ارزشمندترین منبع آن هم محتوا است. از سوی دیگر، اوجگیری اینترنت اشیا را شاهد خواهیم بود که در چارچوب آن، جهان واقعی به اینترنت شباهت پیدا خواهد کرد. این پدیده تاثیر عمیقی بر جامعه دارد و میتواند به پیشبینیهای رفتاری هم بپردازد.
به همین سیاق، باید این نکته را در نظر داشت که امنیت اطلاعات در آینده بسیار پراهمیتتر خواهد شد و در مقابل، حریم خصوصی اهمیت خود را از دست خواهد داد. از همین حالا هم دوربینها، حسگرها و نشانگرهای دیجیتال در همهجا پراکنده هستند و این روند در آینده تشدید خواهد شد. سپس اطلاعات جمعآوریشده با استفاده از سیستمهای پیچیده هوش مصنوعی به کار گرفته خواهند شد و الگوها و عادتها و رفتارهای مختلف افراد بر همین مبنا قابل انتظار و پیشبینی خواهند بود و حتی در طبقهبندیهای مخصوص به خود جا خواهند گرفت.
در زمان حاضر، دسترسی به این نوع اطلاعات میتواند خطراتی مانند سرقت هویت، اخاذی و آزار و اذیت آنلاین را به همراه داشته باشد، اما به نظر میرسد که در آینده از یک سو در این زمینه با راهحلهای جدید همراه خواهیم شد و از سوی دیگر، چالشهای جدیدی را پیش روی خود خواهیم دید.
تحول پنجم: صنایع جدید و مشاغل جدید از کجا میآیند؟
شاید مهمترین حرفی که بتوان درباره صنایع و مشاغل آینده زد این است که ترندهای تکنولوژیک با چنان سرعتی در حال تغییر هستند و خواهند بود که روش کار، ارتباط، خرید و مصرف ما را در آینده بسیار بیشتر از قبل دگرگون خواهند کرد. این وضع طبیعتا باعث به وجود آمدن شغلها و فرصتهای سرمایهگذاری کاملا متفاوتی میشود و به قول معروف هرچه را که مربوط به کسب و کار است متحول میکند.
چهار ترند اصلی را میتوان در این راستا بررسی کرد:
بیکاری تکنولوژیک: واقعیت این است که اتوماسیون و انجام خودکار امور حتی در زمان حال هم دارد اهمیت برخی مشاغل فیزیکی را کم میکند. اما این وضع با گسترش استفاده از سیستمهای روبوتیک و یادگیری ماشینی در آینده بسیار شدیدتر خواهد بود؛ و حتی تخصصهایی را که کسی فکرش را هم نمیکرد از مشاغل انسانی حذف خواهد کرد.
مشاغل انعطافپذیر: هر چه سیستمهای اتوماتیک بیشتری در مسیر تولید فیزیکی مورد استفاده قرار بگیرند، رشد مشاغل نیز بیش از پیش روی تولید محتوا و مالکیت معنوی متمرکز خواهد شد. این مسئله در کنار تکنولوژیهای پیشرفته وایرلس باعث خواهد شد دورکاری هرچه بیشتر و در امور بسیار متفاوتتری انجامپذیر باشد.
کوچکشدن سیستم تولید: در میان کشورهای در حال توسعه، امور صنعتی به دلیل استفاده از سیستمهای روبوتیک بسیار محدودتر خواهند شد و بنابراین، کوچکشدن سیستمهای تولید به صورت خودبهخود در اقتصادهای تکنولوژیکِ آینده رخ خواهد داد.
رمزارزها و بلاکچِینها: همان طور که گفتیم ظهور «اینترنت صنعتی» به معنای کوچکشدن سیستمهای تولید است اما حتما فرصتهای جدیدی برای کارآفرینان ایجاد میکند. هر چه فعالیتهای اقتصادیِ بیشتری به صورت آنلاین انجام بگیرد، امکان مرکززدایی و معاملات مطمئنتر ایجاد خواهد شد. رویه مرکززدایی با استفاده از رمزارزها و بلاکچینها بسیار آسانتر خواهد شد و آنها جایگزین معاملات متعارف بانکی و پولی خواهند شد. البته احتمال استفاده از آنها در امور مربوط به انرژی، منابع و سرمایهگذاریهای زیرساختی نیز بسیار بالاست.
تحول ششم: در فضا چه اتفاقاتی میافتد؟
تا سال ۲۰۵۰ میلادی، انتظار میرود که صنعت فضایی تجاری به شدت رشد کند و ارزشش به چندین تریلیون دلار برسد. این در شرایطی رخ خواهد داد که امکانات بسیار عظیم در عرصه مخابرات، خدمات اینترنت، ماهوارههای تحقیق و توسعه و سوخترسانی اقماری در اختیار این صنعت قرار خواهد گرفت.
واقعیت اینجاست که فضا دارد دستیافتنیتر از گذشته میشود و هزینههای سفر به فضا پایینتر میآید. این به خاطر پیشرفتهایی است که در زمینه راکتهای قابل استفاده مجدد و تجهیزات مشابه صورت گرفته است. بنابراین تا اواسط قرن بیست و یکم میلادی یا همان سال ۲۰۵۰، ممکن است حتی به گردشگری فضایی، اقامت در هتلهایی در فضا و موارد مشابه هم برسیم. ماموریتهای تجاری فضایی به ماه، گردشگری در ماه و حتی استخراج مواد معدنی از فضا همگی میتوانند در آینده از رویا به واقعیت بدل شوند. به خصوص اگر استخراج مواد معدنی از خردهسیارههای نزدیک به زمین قابل انجام باشد، فلزات ارزشمندی به دست خواهد آمد که میتوانند اقتصاد جهان را دگرگون کنند. پا گرفتن صنعت فضایی تجاری در این راستا میتواند واقعا آینده بشر را تغییر بدهد.
تحول هفتم: با گرمایش زمین چه کنیم؟
چندین دهه میگذرد از زمانی که دانشمندان دریافتند دمای زمین دارد به شکل خطرناکی بالا میرود. گرمایش زمین نتیجه مستقیم فعالیتهای بشر روی محیط زیست و مصرف سوختهای فسیلی است که به افزایش سطح گازهای گلخانهای و به خصوص دی اکسید کربن منجر شده است (دی اکسید کربن عملا میزان اشعه خورشیدی جذبشده در اتمسفر را افزایش میدهد).
بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۱۸ درمورد میزان افزایش دمای زمین منتشر شد، این پیشبینی مطرح شد که دمای زمین به صورت متوسط تا سال ۲۰۵۲ میلادی بین ۱.۵ تا ۲ درجه سانتیگراد گرمتر خواهد شد. شاید این عدد در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسد؛ اما واقعیت این است که سیستمهای طبیعت که قرنها باعث بقای بشر شد به خاطر گرمایش زمین در معرض خطر قرار گرفتهاند.
میزان افزایش دما در همه نقاط جهان یکسان نیست و بر اساس پیشبینیها، در مناطق مرکزی و شرقیِ آمریکای شمالی، مناطق مرکزی و جنوبی اروپا، منطقه مدیترانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی و همچنین آفریقای جنوب صحرا بیشتر از بقیه قابل مشاهده خواهد بود. در مناطقی که نزدیک به قطبها واقع شدهاند (مثل کانادا، روسیه، آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی) نیز مدت فصل غیریخی افزایش خواهد یافت.
بر این اساس، کشورهای نزدیک به قطب احتمالا شاهد رونق کشاورزی خواهند بود اما کشورهایی که بیشترین ذخایر آب تازه تجدیدپذیر را دارند (از جمله برزیل، روسیه و کانادا) مجبور خواهند شد با تقاضای فزاینده برای آب کنار بیایند. در همین حال، در مناطق نزدیک به استوا افزایش دمای هوا باعث رطوبت بیشتر در فصل زمستان میشود که آن هم به نوبه خود به جاریشدن سیل، وقوع طوفان، خشکسالی، بیابانیشدن اراضی و کاهش آبهای زیرزمینی منجر خواهد شد. از بینرفتن خاک نیز یکی دیگر از تبعات افزایش دماست.
نکته دیگر این است که مناطق پرجمعیت ساحلی یا نزدیک به رودخانهها با افزایش سطح دریا مواجه خواهند شد. طبق پیشبینیها، تا سال ۲۰۴۰ میلادی حدود ۷.۴ میلیارد کیلومتر مربع از اراضی مناطق مختلف ساحلی جهان زیر آب خواهد رفت. تاثیر اقتصادی این قضیه بسیار بالاست چون مهاجرت و نابودی سیستم زندگانی چندین هزار ساله در کنار آبها را به دنبال خواهد داشت. پیشبینی شده که تا اواسط قرن حاضر، بسیاری از مراکز شهری جهان به خاطر افزایش سطح آبهای نزدیک به آنها و خطر سیل، به کل متروکه شوند. این هم بحران مهاجرتی جدیدی را به دنبال خواهد داشت.
اما افزایش دمای زمین به نابودی یخچالهای طبیعی و نیز مناطق قطبی نیز منجر خواهد شد و پیشبینی شده که تا سال ۲۰۵۰ میلادی مدار قطب شمال حتی تابستانهای بدون یخ را هم تجربه کند. این یعنی سیستم جریان اقیانوسها تحت تاثیر قرار میگیرد و آبهای رهای بیشتری گرما را جذب کرده و بخار میشوند و بنابراین دمای اقیانوسها بالا خواهد رفت و این هم باعث آزاد شدن ذخایر گاز متان در اعماق اقیانوس منجمد شمالی خواهد شد. این دور باطل تنها به گرمایش بیشتر زمین میانجامد و آینده بشر روی زمین را بیشتر به خطر خواهد انداخت.
تحول هشتم: جنگ بر سر آب بین کدام کشورهاست؟
در بسیاری از مناطق جهان، صنعتیشدنِ سریع و نیز افزایش جمعیت باعث کمبود شدید آب شده است. در چین، مصر، هند، پاکستان، مکزیک و آمریکا مناقشه بر سر آب بسیار جدی است. علاوه بر درگیریهای محلی و منطقهای، آب تا سال ۲۰۵۰ به یک مناقشه مهم بینالمللی بدل خواهد شد. این یعنی کشورهای همسایه بر سر دسترسی به منابع مشترک آب به روی هم اسلحه خواهند کشید و این مسئله به خصوص در کشاورزی خودش را نشان خواهد داد.
در سالهای اخیر، مفهوم «آتی آب» هم مثل آتی فلزات گرانبها یا نفت بر سر زبانها افتاده است. بنابراین مناقشه آب علاوه بر تبعات سنگین ژئوپلیتیکی و زیستمحیطیاش، دارد کمکم در بازارهای مالی نیز نقش ایفا میکند. معنیاش این است که در آینده، این نقش بسیار مهمتر هم خواهد شد.
در سالهای اخیر، تکنولوژی نمکزدایی از آب هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و سرمایهگذاریهای زیادی در آن انجام شده و به نظر میرسد سرمایهگذاریهای مشابه در آینده نیز ضروری باشد. آنچه که علم جدید آرکولوژی نامیده شده (ترکیب اکولوژی و معماری) احتمالا در آینده، مسئله آب را در فضاهای شهری با تمرکز بیشتری بررسی خواهد کرد.
تحول نهم: انرژیهای سبزتر از کجا میآیند؟
اینهمه بدیهای تغییرات اقلیمی را گفتیم، این را هم بگوییم که گرمایش زمین باعث شد تکنولوژیهای خوب و پیشرو در عرصه انرژی، تولید و حمل و نقل هم مورد توجه قرار بگیرند. این روند به خصوص در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر، خودروهای برقی و سایر تکنولوژیهای سبز تا سال ۲۰۵۰ با سرعت رو به پیشرفت خواهد بود. هزینهها در این حوزهها کاهش خواهد یافت، رقابت بسیار بالا خواهد بود و البته میزان آزادشدن گازهای گلخانهای نیز کاهش نشان خواهد داد.
در سال ۲۰۱۸ میلادی حدود ۲۸ درصد از برق تولیدی در جهان از منابع انرژی تجدیدپذیر تولید شده بود و از آن میان هم انرژی برقآبی سهم ۴۵ درصدی، انرژی هستهای سهم ۲۸ درصدی، انرژی بادی سهم ۱۳ درصدی، انرژی خورشیدی سهم ۶ درصدی و سوختهای زیستی سهم ۵ درصدی داشتند و ۳ درصد هم سهم منابع متفرقه بود. اما پیشبینی سازمان اطلاعات انرژی آمریکا این است که تا سال ۲۰۵۰ میلادی سهم انرژیهای تجدیدپذیر در تولید برق در جهان به ۴۹ درصد برسد.
انرژیهای تجدیدپذیر حتی در زمان حال نیز در کشورهای در حال توسعه به شدت مورد توجه قرار گرفتهاند چون در این کشورها که اکثرا پرجمعیت و وسیعاند، دسترسی به مدار مرکزی برق محدود است و تجهیزات تولید نیز ناکافیاند. در این کشورها، استفاده از انرژی خورشیدی و بادی با سرعت بهتری در حال گسترش است.
در همین حال میدانیم که به دلیل از بین رفتن بسیاری از زمینهای قابل کشت در جهان، چارهای نیست جز آنکه مناطق شهری سبزتر از گذشته شوند و کشاورزی شهری، کشاورزی عمودی، کشاورزی در آب، باغچههای محلی برای تولید محصول و سایر موارد مشابه مورد توجه قرار بگیرند. تغییر مهم سبز دیگر هم استفاده از خودروهای الکتریک است که تا سال ۲۰۵۰ میلادی نیمی از بازار خودرو جهان را به خود اختصاص خواهند داد.
با تمام این اوصاف، بشر باز هم نمیتواند ادعا کند که اطلاعات کافی درباره آینده دارد. اصلا اقتصاد سال ۲۰۵۰ میلادی شاید برای ما که در سال ۲۰۲۱ زندگی میکنیم بسیار غیرقابل تشخیص باشد. احتمالش هست که تا آن زمان، نقش بانکها و دولتهای مرکزی و سایر نهادها به کل از بین رفته باشد و ما در جهانی کاملا اینترنتی زندگی کنیم. اما در شرایطی که پیشرفتهای تکنولوژیک با سرعت بسیار زیاد در حال رخداد هستند، واقعا نمیتوان پیشبینی کرد که تا آن زمان چه خواهد شد. ما زندگی هوشمندتری را تجربه خواهیم کرد؛ اما باید شرایط پایدارتری را روی زمین برای زندگی خود ایجاد کرده باشیم. تصمیمات ما در فاصله امروز تا سال ۲۰۵۰ بسیار سرنوشتساز است و میتواند راه نجات یا نابودی آینده برای فرزندانمان هم باشد.