به گزارش «قطعات خودرو»:
به نقل از هیستوری اکسترا تاریخچه پزشکی میتواند جذاب باشد. در اینجا هفت مورد از عجیبترین موارد در تاریخ پزشکی از بلعیدن چاقو توسط یک ملوان تا اپیدمی متلاشی شدن دندان ارائه شده است.
ملوان بلعنده چاقو
در سال ۱۷۹۹، یک ملوان ۲۳ ساله آمریکایی به نام جان کامینگز یک شب را با همرزمانش به ساحل رفت. در بندر لو هاور فرانسه، او و همراهانش صحنهای را مشاهده کردند که طی آن یک مجروح با تظاهر به بلعیدن چاقوهای قلابی، تعداد زیادی از مخاطبان را سرگرم میکند. بعد از ظهر همان روز کامینگز برای خودنمایی اقدام به انجام چنین کاری کرد، ملوان بیپروا با تشویق دوستانش، چاقوی قلم خود را در دهان قرار داده و آن را قورت داد.
طولی نکشید که کامینگز دچار درد شکم شده، دشواری غذا خوردن و سوءهاضمه شد. او سرانجام پس از مدتها بیماری در سال ۱۸۰۹ درگذشت. پزشکان که ماجرای بلعیدن چاقو را باور نکردند در ابتدا مورد هجمه واقع شدند. تا اینکه پس از کالبد شکافی با صحنه عجیبی مواجه شدند. در داخل بدن کامینگز، ۳۰ عدد چاقو وجود داشت.
اپیدمی متلاشی شدن دندان
دویست سال پیش یک روحانی اهل پنسیلوانیای آمریکا دچار دندان درد شدیدی شد. او برای تسکین درد هر کاری که میتوانست، انجام داد؛ مدام به دلیل شدت درد بالا و پایین میپرید، سرش را به زمین میکوبید، اما دردش تسکین نمییافت. صبح روز بعد در حالی که این روحانی صورتش را چنگ میزد ناگهان دچار حادثه عجیبی شد، دندان او مانند تپانچهای ناگهان منفجر شد. پس از او یک زن جوان نیز به شرایط مشابهی دچار شده و نتوانست دوام بیاورد. او چندین هفته دچار ناشنوایی شد. هرگز مشخص نشد دلیل این اتفاق چه بود، اما آن تبدیل به یک اپیدمی شده بود.
سربازی که سنگ مثانه خودش را برداشت
سرهنگ کلود مارتین یک سرباز قرن ۱۸ بود که بیشتر عمر خود را صرف کار در شرکت هند شرقی انگلیس کرد. او علاوه بر لذت بردن از یک حرفه موفق نظامی، به عنوان نقشه بردار، معمار و مدیر مشغول به کار شد. او ثروتمندترین اروپایی هند شد و اولین بالون هوای گرم را ساخت و پرواز کرد.
اما آنچه در مورد مارتین ممکن است ندانید این است که او اولین شخصی بود که مراحل پزشکی را که بعدها سنگ تراشی نام گرفت، انجام داد.
مارتین هنگامی که در سال ۱۷۸۲ علائم سنگ مثانه را در خود مشاهده کرد، تصمیم گرفت خود را درمان کند و با علم به دردناک بودن این کار، آن را انجام داد. او یک سوزن بافندگی ساخت و سپس آن را از مجرای ادراری خود و داخل مثانه فرو برد و سنگ را ذره ذره شکست. مارتین این روش وحشتناک را ۱۲ بار در روز، به مدت شش ماه، تکرار کرد. این روش به طرز قابل توجهی، موثر بود؛ با پایان این دوره علائمش از بین رفت. پنجاه سال بعد به لطف تحقیقات پیشگامانه جراحان در پاریس، چیزی بسیار شبیه به روش مارتین به یک روش استاندارد در درمان سنگ مثانه تبدیل شد. مارتین نه تنها اولین کسی بود که این عمل (سنگ شکنی) را انجام داد، او همچنین اولین بیماری بود که تحت آن قرار گرفت.
داستان آسیاب
جوانی به نام ساموئل وود در یکی از آسیابهای بادی در جزیرهای در لندن کار میکرد. روزی هنگام عبور از کنار یکی از چرخهای چوبی بزرگ پایش به طناب آسیاب گیر کرده و قبل از اینکه بداند چه اتفاقی افتاده به هوا بلند شده و دوباره به زمین افتاد. در لحظه اول کمی احساس شکستگی در شانه راست داشت، اما ناگهان چشمش به یک موضوع غیرمنتظره افتاد، او در چرخ یک بازوی بریده دید و با وحشت متوجه شد این بازوی خودش است .
آسیب دیدگی وود بسیار شدید بود به طوری که پزشکانی که مرد جوان را معالجه کردند، از نتیجه مرگبار ترسیدند، اما آنها با کمال تعجب دریافتند که بازو آنقدر تمیز جدا شده است که جان بیمارشان در خطر نیست. این اتفاق باعث شهرت وود شد. در نوامبر ۱۷۳۷ سه ماه پس از حادثه، ساموئل وود با بازوی بریده شده و داخل الکل خود برای بررسی بیشتر دانشمندان پیوند، به انجمن سلطنتی برده شد.
رشد حلزون در شکم
در تابستان سال ۱۸۵۹، دختری ۱۲ ساله از لندن به نام سارا به دلیل حالت تهوعهای مکرر به بیمارستان مراجعه کرد. علائم او از وقتی جدی شد که او در استفراغهایش حلزونی زنده و فعال مشاهده کرد. این صحنه بسیار عجیب بود و پزشکان نمیتوانستند ادعای دختر را باور کنند. او از باغچه منزلشان کاهو خورده بود و آنها حدس میزدند که حلزون از این طریق وارد معده او شده است، اما سوال اینجاست که آیا حلزون میتواند در معده انسان با توجه به وجود اسید، زنده بماند.
پروفسور جی سیدالتون، استاد فیزیولوژی نیویورک، تصمیم گرفت تا جواب را بفهمد. او آزمایشهای کاملی انجام داد که در آن حلزون را در اسید معده قرار داد، این موجود در عرض چند دقیقه مرد و چند ساعت بعد کاملا هضم شد. با این آزمایش پزشکان ادعای سارا را رد و اظهار کردند احتمالا سارا از یک بیماری روحی و روانی رنج میبرده است.
تنفس قابل اشتعال
هالیتوز که به بوی بد دهان گفته میشود، یک وضعیت ناخوشایند و شرم آور است، اما به ندرت خطرناک میشود. در سال ۱۸۸۶، مردی از گلاسکو، حدود یک ماه از بوی بد دهان رنج میبرد تا اینکه یک شب با اتفاق عجیبی مواجه شد. او نیمه شب از خواب بیدار شد و به منظور مشاهده ساعت، یک کبیریت روشن کرد، اما به محض خاموش کردن ناگهان آن شعله ور شد. او مانند یک اژدها شده بود.
پزشک این مرد هرگز چیزی نظیر آن را نشنیده بود و در ابتدا هیچ کس نمیدانست که چه عواملی میتواند باعث این پدیده غیرمعمول شود تا اینکه دکتر جیمز مک نات، پزشک اسکاتلندی با مریضی روبهرو شد که به شدت تحت تاثیر آروغهای قابل اشتعال قرار گرفت و مجبور شد از ترس آتش زدن خانهاش سیگار را ترک کند. دکتر مک نات با ورود یک لوله به داخل شکم مرد توانست محتوای آن را تجزیه و تحلیل کند. او کشف کرد که انسداد در روده باعث تخمیر محتوای معده مرد شده و مقادیر زیادی متان قابل اشتعال تولید میکند.