قدرت زبان امروز جهان است. همانند 100سال یا 1000 یا 10000 سال پیش،
هرکس قدرت دارد سعی می کند اراده خود را بر دیگران تحمیل کند.تمایل دارد همه همان طور باشند که او میخواهد. تلاش میکند قدرتش فراگیر و پایدار باشد.
اما در طول این قرن ها با این که قدرت محور تمام تعاملات اجتماعی و فردی در تمامی جوامع و فرهنگ ها بوده است؛ اما تجربیات بشری، تکامل اندیشه و همچنین ابزارها و فنآوری صورتهای جدیدی از قدرت و نحوه اعمال آن را بوجود آورده است.
قدرت اقتصادی:
در حال حاضر برترین روش تحمیل اراده و همسوگرایی در جهان است.
قدرت اجتماعی :
دومین عامل و در حال تبدیل شدن به اولین عامل در تعاملات بین الملی است.
قدرت فرهنگی:
سومین عامل اعمال خواسته ها بر دیگران است.
قدرت نظامی:
چهارمین عامل ثبات و تعادل در جهان است ولی کارآمدی قبلی خود را تا حد زیادی از دست داده است.
قدرت رسانه:
رسانه یک عامل مستقل نیست اما به شکل ابرازی کارآمد واثر بخش در خدمت قدرت اقتصاد، فرهنگ واجتماع قرار دارد.
در توضیح سرفصل های بالا باید بگوئیم : زيربنای قدرت وتوانایی اقتصادی جهان نیزدرحال تغيير است. با اين كه تغييرات درراستای جهاني شدن اقتصاد به آرامي و به تدريج در حال انجام است اما جهت آن هميشه قابل فهم است. شتاب اين تغييرات در كشورهای مختلف البته تفاوت دارد.
در اين میان تغييرات اقتصادی در كشور چين نمونه بارزی است که به مانند بروز يك زلزله روابط اقتصادی دنيا را تحت تأثير قرارداده است. ما فقط شواهد بيروني؛ يعني تكانهای آن را ميبينيم ولی بروز آشكار اين زمين لرزه با توجه به محو تدريجي مرزهای جغرافیایی با آهنگ رشد بسيار سريع در راه است.
ظرافت موضوع را باید اززبان سیاستمدار بلند پایه ژاپنی درک کرد که گفته است:
چينیها سريع كار ميكنند و وقتی شروع به توليد میكنند ما قادر نيستيم كاری انجام دهيم.
این جمله به ما می گوید زیر بنای رشد اقتصادی چین را باید در روابط اجتماعی و ساختار نظام سیاسی و حاکمیتی جستجو کرد. چرا که همه کشورها مایلند رشد وتوسعه اقتصادی داشته باشند اما همه موفق نمی شوند.
چینیها قدرت نظامی خوبی دارند اما فقط در حد بازدارندگی از آن استفاده می کنند. خیلی روشنتر بگویم در آینده هیچ کشوری نمیتواند با استفاده از قدرت نظامی اهداقش را پیگیری کند. انسانها دیگر حاضر نیستند بجنگند. یعنی مفاهیمی مثل جانفشانی برای وطن انرژی خود را از دست خواهند داد.
در آینده، کره زمین وطن همه انسانها خواهد بود. جهان وطنی مفهمومی تازه و جذاب برای کودکان و نوجوانان همه جهان شده است.
فرهنگ به معنای روش زندگی، احساسات، ساختار تفکری و ویژگیهای رفتاری به صورتی کاملاً چشمگیر در ساختار نظام اجتماعی و سیاسی نمود دارد. فرهنگ به معنای باورها، ارزشها و آرمانها انرژی و الهام بخش مردم است. به آنها قدرت و جسارت عمل میدهد. جهتگیری های ایشان را شکل می دهد.
ضعفها یا نقصهای فرهنگ در پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی کاملاً آشکار میشود. با این حال منظومه فرهنگی هر جامعهای به صورت استکمالی در حرکت است. اگر تبادل فرهنگی از سوی سیاستمداران مدیریت شود. فرهنگ خُرد و مضمحل شده و در فرهنگ های دیگر نابود میگردد. اما اگر تبادل فرهنگی از سوی هنرمندان، دانشمندان و مردم عادی جامعه صورت بگیرد. شاهد غنای فرهنگهای مرتبط با هم خواهیم بود نمونه بارز آن تبادلاتی است که در فرهنگ ایران و فرهنگ اعراب تازه مسلمان بوجود آمد. هرجا پای سیاستمداران وسط بود هر دو فرهنگ آسیب دیدند اما هرجا موضوع به هنر و اندیشه گره خورد تعالی روی داد. امروز کتب مرجع اسلامی در اهل سنت و شیعه در تمام سرزمین های اسلامی نویسندگان ایرانی دارد. ایرانیان نیز از درون فرهنگ اعراب تازه مسلمان شده، حقیقت ناب اسلام را استخراج کرده و تعالی دادند.
علم و فن آوری زیر ساخت قدرت
در خصوص انتقال فنآوری نیز چين نمونه بارزی از كشورهايی است كه فعالانه با داشتن سياستهای هدفمند و برخورد علمی با مقوله انتقال فنآوری برای تامین نياز كشور پرداخته است و توانسته خود را به عنوان یک الگوی موفق در اين زمينه معرفی نمايد.
به عنوان مثال: صنعت خودروسازی ايران به خودروسازی چين نزدیک شد. مسئولان صنعت خودروسازی ما با همكاریهای مشترك (JV) با چين، برنامههای تازه ایی را در دستور كار قرار دادهاند.اما پس از یک دهه این همکاری ها نتیجه درخشانی پیش روی ما قرار نداده است. موضوع صرفا به تحریم و مسائل سیاسی برنمیگردد موضوع بی توجهی ما به همه ابعاد قدرت است. چین با همین روش(JV) توانسته خودروسازی خود را به آستانه رقابت همه جانبه با همه برندهای بزرگ برساند.
در اين ارتباط ميتوان به ده محور اصلی عملکرد چین اشاره كرد:
- انتقال فنآوریهايي كه متناسب با نيازهای كشور بوده و موجب تقويت ظرفيتهای دروني ميشود.
- اولويتبندی فنآوری های مورد نياز برای صادرات
- استفاده از روش FDI (سرمايهگذاریهای مستقيم خارجي) و JV برای ورود فنآوری و ايجاد تسهيلات لازم در اين زمينه، به خصوص برای طرحهای مورد مشاركت با سرمايهگذاران خارجی كه محصولات خود را صادر ميكنند. – برای ما هم این امکان فراهم بود و شاید اگر از آن بهره برده بودیم آمریکا نمی توانست این حجم از تحریم ها را به ما تحمیل کند.
- علاوه بر ورود فنآوری، اجرای برنامه جذب، اصلاح و نوسازی فنآوری وارداتي همراه با برنامهريزی و اعمال مديريت.
- مشاركت در زمينه تحقيق و توسعه در تمامي مراحل ورود، جذب، اصلاح و نوسازی فنآوری
- گسترش تحقيقات داخلي برای ايجاد زمينههای لازم جهت جذب و اصلاح فنآوری وارداتي
- ايجاد ظرفيتهای لازم در داخل كشور برای جذب و اصلاح فنآوری وارداتي از طريق گسترش نظام فعاليتهای علوم وفنآوری
- تدوين برنامههای توسعه علوم و فنآوری با تأكيد بر معرفي، جذب و اصلاح و نوسازي فنآوری خارجي.
- ارائه قوانين و مقررات لازم برای حمايت از سرمايهگذاریهای خارجي در زمينه ورود فنآوری
- تشويق سرمايهگذاران خارجي به انعقاد قراردادهای مشترك با موسسات داخلي از طريق سرمايهگذاری مشترک يا همكاری متقابل.
خلاصه: ما بدون قدرت نمی توانیم با دنیا تعامل و بازی برد – برد داشته باشیم اما این قدرت را چگونه و با چه ترکیبی بدست آوریم؟
اول و دوم : اقتصاد اما در اقتصاد موفق نخواهیم شد مگر آن که قدرت اجتماعی خود را بازسازی وتقویت کنیم.
دوم: فرهنگ باید اهل هنر واندیشه در محیط خود آزاد باشند. در سطح عمومی نیز خیلی روشن خط قرمزها به ایشان توضیح داده شود و اقناع سازی صورت گیرد. با همین رویکرد رسانه نیز باید در خدمت کشور قرارگیرد. یعنی آزاد، مستقل و پویا
سوم: نظامی آن قدر که به اندازه کافی بازدارندگی ایجاد کند
چهارم: برگ برنده و بزرگترین قدرت ما که مذهب و اعتمادمان به خداوند و معاد است.
اگر هرکس هر کاری که میکند، مطمئن باشد نتیجه آن را از خداوند خواهد گرفت مشکلات ما حل خواهد شد. خیلی سریع و کامل ( اگر مشکلاتمان حل نمی شود یا سرعت کارمان پائین است بدانیم ضعف در ایمان به خداوند و معاد داریم)