مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری، وابسته به سازمان برنامه و بودجه، با بررسی تحولات جهانی، این پرسش کلیدی را مطرح کرده که آیا اقتصاد ایران از تحولات جهانی تاثیر گرفته یا تحت تاثیر سیاستهای داخلی است؟ این گزارش آخرین تحولات خارجی، نظیر سیاستهای پولی برای مهار تورم، جنگ اوکراین و روسیه، وضعیت روابط اقتصادی ایران و کشورهای منطقه نظیر ترکیه، عراق و افغانستان را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش تاکید میکند بهدلیل پایین بودن درجه آزادی اقتصاد ایران و تحریمها، افزایش نرخ بهره در کشورهای دیگر، اثر قابل توجهی بر متغیرهای داخلی ندارد؛ اما عواملی نظیر تحریمها و سوءمدیریت اقتصادی به مراتب اثرات مخرب بیشتری در اقتصاد ایران داشته است. این گزارش در بخش پایانی نتیجهگیری میکند: «وضعیت امروز اقتصاد ایران، تکرار بحرانهای اقتصادی متداول در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است که در مواجهه با خطاهای سیاستی همواره راه خروج غیرمنظم از بحران را به راه حلهای خروج منظم و با برنامه ترجیح دادهاند.»
در ماههای گذشته تحولات مختلفی مانند فشار عرضه پس از همهگیری ویرووس کرونا، جنگ روسیه و اوکراین و افزایش قیمت سوخت و مواد غذایی موجب افزایش تورم در آمریکا و بسیاری از کشورهای دنیا شد. کشورهایی که با تورم دست و پنجه نرم میکردند برای کنترل آن، نرخ بهره خود را افزایش دادند. درست است که افزایش نرخ بهره موجب شد که تورم با سرعت کمتری کاهش پیدا کند، اما این سیاست پیامد دیگری تحت عنوان رکود را به دنبال داشت.
رکود و کوچک شدن اقتصادهایی مانند اقتصاد آمریکا موجب شد تا کشورهای دیگری نیز تحت تاثیر قرار بگیرند. اما نکته قابل توجه آن است که اقتصاد ایران در سالهای گذشته بهدلیل تحریمهای قابل توجه، تا حدودی ایزوله بوده است. هرچند که اقتصاد ایران بهدلیل روابط با روسیه تا حدودی تحت تاثیر جنگ بوده اما با این حال تحولات ماههای گذشته در اقتصاد ایران بی تاثیر نبودهاند. با این حال این تاثیر به اندازه دیگر کشورهای دارای تجارت آزاد نبوده است. این گزارش از سوی دیگر، تحولات منطقهای و فرصتهای ایجادشده، برای اقتصاد ایران را تشریح کرده است. یکی از این موضوعات فرصت صادرات گاز ایران از مسیر ترکیه است. گزارش«تحولات جهانی و پیامدهای آن بر اقتصاد ایران» که توسط مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری تهیه شده، به بررسی این مساله پرداخته است. بر اساس این گزارش بیماریهای مزمن اقتصاد ایران مانند تورم، بیش از آنکه بهدلیل تحریمهای اقتصاد باشد متاثر از سیاستهای پولی کشور است.
دلیل افزایش نرخ بهره
گزارش مرکز پژوهشها بیان میکند که اقتصاد آمریکا در ماههای اخیر شاهد یک سیاست انقباضی شدید بهواسطه افزایش نرخ بهره بانکی توسط فدرالرزرو بوده که در دهههای اخیر بیسابقه است. با بروز بحران ناشی از همهگیری کرونا در سالهای 2020 و 2021 و ترس از رکود حاصل از آن، اغلب کشورهای جهان ازجمله آمریکا که سیاستهای حمایتی و انبساطی در پیش گرفته بودند، اکنون با فروکش کردن تبعات این همهگیری، اقتصاد آنها با خطر تورم مواجه شده است. بنابراین فدرالرزرو آمریکا سیاستهای انقباضی خود ازجمله افزایش نرخ بهره بانکی را برای مقابله با این خطر اجرا کرده است.
تحولات دیگری نیز در جهان ایجاد شده است ازجمله تبعات همهگیری کرونا، جنگ روسیه و اوکراین، سیاستهای اتحادیه اروپا و تحولات کشورهای منطقه مانند ترکیه، عراق و غیره که میتواند علاوه بر اینکه خود بهطور مستقیم اقتصاد جهان و کشور را تحت تاثیر قرار دهد، کانالی برای تقویت اثرگذاری سیاستهای انقباضی آمریکا بر اقتصاد جهان نیز باشد. بالا رفتن نرخ بهره بانکی توسط فدرالرزرو بهطور مستقیم از کانال سرمایهگذاری منجر به افزایش هزینههای سرمایهگذاری و درنتیجه کاهش سرمایهگذاری، تقاضای کل و درنهایت تولید ناخالص داخلی آمریکا میشود؛ بهطوریکه در ماههای اخیر، اقتصاد آمریکا حدود 4/ 1درصد کوچکتر شده است. کشورهای اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای توسعهیافته مانند آلمان، ژاپن، سوئیس و غیره نیز در واکنش به افزایش نرخ بهره آمریکا و بالا رفتن ارزش دلار در بازارهای جهانی، اقدام به افزایش نرخ بهره خود کردهاند که درنتیجه آن انتظار میرود رشد اقتصاد جهانی کند شود.
اثر افزایش نرخ بهره بر اقتصاد ایران
این گزارش بیان میکند در ماههای گذشته افزایش نرخ بهره آمریکا منجر به کاهش سرمایهگذاری، تقاضای کل و سطح عمومی قیمتها شده و درنتیجه نرخ تورم در این کشور کاهش یافته است. با توجه به اینکه ایران دارای لنگر تعدیلی نرخ دلار است، این تاثیر از طریق تقویت دلار بر اقتصاد ایران اثرگذار و موجب افزایش نرخ تورم در اقتصاد میشود. هزینه پول در بازار افزایش مییابد؛ اما بخش رسمی اقتصاد بهدلیل عدم کارکرد نرخ بهره، درنتیجه این افزایش هزینه، درگیر اثر انقباض، ازدحام، آشوب و نااطمینانی میشود. در واقع آنچه در اقتصاد ایران اتفاق میافتد، اغلب از طریق بخش غیررسمی به رسمی منتقل میشود؛ اما ذکر این نکته ضروری است که ایران سیاستهای انفعالی تجاری و تعرفهای دارد.
بنابراین با توجه به بسته بودن اقتصاد و حجم پایین نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی بهعنوان یکی از معیارهای درجه باز بودن اقتصاد ممکن است اثر این افزایش بر متغیرهای کلان اقتصادی در کشورهایی با نظام پولی لنگر ارزی مانند ایران کاملا در کوتاهمدت احساس نشود. جایگاه پایین ایران در اقتصاد جهانی و بسته بودن آن بهواسطه تحریمها ممکن است مانند افزایش نرخ بهره آمریکا موجب شود تا اقتصاد ایران تاثیرپذیری کمی از بحران اوکراین داشته باشد. با وجود این، اقتصاد ایران بهدلیل مراودات تجاری با کشور روسیه بهعنوان یکی از طرفهای درگیری ممکن است اثرپذیری نسبی از این بحران داشته باشد. کما اینکه دو کشور روسیه و اوکراین با چین روابط تجاری بالایی داشتهاند و چین بهعنوان مهمترین طرف تجاری ایران در سالهای اخیر است که تحت تاثیر پیامدهای درگیری مذکور است. بنابراین، کانالهای انتقال تبعات ناشی از تحولات روسیه و اوکراین به اقتصاد ایران در مقایسه با تحول سیاست پولی انقباضی آمریکا، بیشتر و مستقیم است.
تکرار بحرانهای مکرر
به گزارش مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری وضعیت امروز اقتصادی ایران، تکرار بحرانهای اقتصادی متداول در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است که در مواجهه با خطاهای سیاستی همواره راه خروج غیرمنظم از بحران را به راهحلهای خروج منظم و با برنامه ترجیح دادهاند. چنانچه طی 15سال گذشته دولتمردان و سیاستگذاران اقتصادی اقدامات اصلاحی را با اولویتگذاری مناسب در عرصههای مختلف بودجههای و مالی، پولی، تجاری و تعرفههای، ارزی و با اتکا به معیارهای بازار بهصورت تدریجی به مرحله اجرا گذاشته بودند، آنگاه این جهشهای بیگبنگی در عرصه سیاستهای عمومی اقتصادی ضرورتی پیدا نمیکرد.
بنابراین شاید بتوان بیان کرد که فعلا بهدلیل تحریمها و بسته بودن اقتصاد، ایران بسیار متاثر از شوکهای کوچک جهانی نیست و شوک تحریم حتی از شوک پاندمی کرونا بالاتر بوده است. در حقیقت شوک تحریم فشار بر گلوگاههای اقتصاد ایران آورده است؛ اما مهمتر از تحریم، سیاستهای داخلی ایران است که درنتیجه آن بحث تورم و اشتغال، بیشتر به علت سیاستهای ناکارآمد در کاهش اثرات تحریم است. به نظر میرسد تحولات اخیر ایران بیشتر حاصل عقبه تاریخی سیاستهای داخلی است که تورم موجود نتیجه اشتغالزاییهای غیرپایدار بوده و حاصل آن، چاپ پول به وسیله بانک مرکزی و افزایش نقدینگی به خاطر اشتغال ناپایدار است.
بحران همهگیری و تغییرات اقلیمی
اقتصاد ایران نیز در دوران همهگیری کووید-19، از دو سمت دچار چالش شد؛ یکی تکانه برونزای تقاضای جهانی برای کالاهای داخلی و تامین مواد اولیه خارجی برای تولید و سرمایهگذاری خارجی و دیگری چالشهای درونی اقتصاد ناشی از تعطیلی کسب و کارها و اخلال در زنجیره تامین در داخل است. این همهگیری از کانالهای کاهش قیمت نفت و فرآوردههای آن، محدودیت در واردات و صادرات شرکای تجاری، ایجاد موانع صادرات مواد غذایی بهویژه کالاهای اساسی، ایجاد محدودیت در تردد بازرگانان و توریسم و کاهش سرمایهگذاری خارجی اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار داد.
قلمرو این اثرگذاریها در بخشهای تولید کشاورزی، صنعت، معدن و همچنین خدمات بهواسطه کانالهای اثرگذاری مختلف، گسترده بوده است. علاوه بر آن تغییرات اقلیمی بهعنوان یکی دیگر از تحولاتی است که جهان را با چالش مواجه کرده و اقتصاد اغلب کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده است. از یکسو، تغییرات اقلیمی منجر به کاهش بارندگیها و افزایش دورههای خشکسالی شده و از سوی دیگر، افزایش شدید تقاضا برای آب، باعث فشار بر منابع آب و سفرههای زیرزمینی شده و تنشهای آبی را شدت بخشیده است. اضافهبرداشت آب از سفرهها و استفاده نامتعارف از منابع آبی نیز پیامدهای مختلفی نظیر تخریب تدریجی اکوسیستم، فرونشست زمین، کاهش کشاورزی و افزایش فقر، آلودگی هوا و تخریب زیستگاه را به همراه خواهد داشت.
تاثیرات همسایگان بر اقتصاد ایران
بر اساس گزارش مذکور تحولات کشورهای همسایه ایران نیز بهواسطه حجم مراودات تجاری، فرهنگی و سیاسی که با کشور دارند، بهعنوان یکی دیگر از تحولات بیرونی است که میتواند اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد. تضعیف لیر ترکیه بهدلیل اقدام دولت این کشور به خلق پول بدون پشتوانه و کاهش نرخ سود بانکی یکی از تحولات مذکور میتواند باشد. بهدلیل سهم بالایی که ترکیه در صادرات ایران دارد و رقابتی که این دو در بازار کشورهای همسایه مانند عراق دارند، ارزش پایین پول ترکیه در مقابل عراق میتواند فرصت صادرات این کشور را در مقابل ایران تقویت و بخشی از بازار خارجی را از دست ایران خارج کند. تهدید دیگر، تضعیف لیر ترکیه در مقابل ایران است که میتواند باعث خروج ارز از کشور برای خرید ملک و واحدهای مسکونی در ترکیه بهدلیل کاهش ارزش لیر در مقابل دلار شود.
بررسی موقعیت ایران و افغانستان نیز از جنبههایی مورد توجه است. میتوان گفت که افغانستان نیز بهعنوان یکی دیگر از همسایگان ایران در سالهای گذشته روابط تجاری خوبی با ایران داشته است؛ اما با توجه به شرایط فعلی بهوجودآمده در این کشور و بیثباتی سیاسی آن، ممکن است تجارت این کشور با ایران را با چالشهایی مواجه سازد. همچنین ورود پناهندگان غیرقانونی از افغانستان به داخل کشور میتواند پیامدهای اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد. تحولات اخیر افغانستان بدون شک فضا را برای شرکتهای ایرانی ناامن میکند و انگیزههای سرمایهگذاری در این کشور را کاهش میدهد. از سوی دیگر، قرارگرفتن افغانستان بهعنوان حلقه اتصال کشورهای پاکستان و ازبکستان بهواسطه خط آهن ترمز- مزار شریف- کابل- پیشاور، اهمیت ژئواکونومیک بندر چابهار را تضعیف خواهد کرد.
تحریم و سوءمدیریت؛ دو پاشنه آشیل اقتصاد ایران
بر اساس این گزارش شکی نیست که تحریمها به اقتصاد ایران آسیب رسانده است؛ اما نباید صدمات ناشی از سالها سوءمدیریت اقتصادی را دستکم گرفت. نمیتوان همه رشد تولید پایین ایران نسبت به ظرفیتهای آن، تورم بالا و نوسانات زیاد آن را به تحریمها نسبت داد و اینها ریشههای داخلی ناشی ازدورههای طولانی ضعف در عملکرد اقتصادی، قیمتهای نسبی دستکاریشده، سیستم بانکی ضعیف و توسعهنیافتگی نهادهای مالی دارند. تحریمها برخی از این روندها را تشدید کرده و اجرای اصلاحات بسیار ضروری را به تاخیر انداخته است. همچنین تحلیل جامعتر تحریمها مستلزم بررسی دقیق این است که چگونه تحریمها و انواع آن در چهل سال گذشته بر تصمیمگیریهای سیاستی درهمه سطوح، از سیاستهای پولی و مالی گرفته تا سیاستهای صنعتی، منطقهای و اجتماعی تاثیرگذاشته است. همگان اذعان دارند که هنگام افزایش شدت تحریمها، دولتهایی که از پیامدهای سیاسی هراس دارند، تمایلی به محدود کردن سیاستهای انحرافزا مانند یارانههای کلان برای غذا و انرژی ندارند و حتی ممکن است آنها را تشدید کنند یا برای کاهش اثرات تورمی تحریمها به تعدد نرخ ارز متوسل شوند.
آینده متغیرهای اقتصاد کلان ایران
علاوه بر تحلیل تحولات اقتصاد جهانی این گزارش به پیشبینی وضعیت اقتصادی ایران در سال1401 نیز پرداخته است. بر این اساس با توجه به وابستگی بالای رشد اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی و پیشی گرفتن استهلاک از تشکیل سرمایه طی سالهای اخیر پیشبینی میشود رشد اقتصادی بدون نفت برای سال1401 در حدود 4 تا 5درصد است که این رقم توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در محدوده 2 تا 3 درصد برآورد شده است. شیوع سویههای جدید کرونا، عدم قطعیت در تحقق لغو تحریمها، تنشهای اخیر در منطقه و تاثیرات تغییرات آب و هوایی، چالشهای محتمل بر رشد آتی اقتصاد ایران است. علاوه بر آن چشمانداز روند آتی نرخ ارز در کوتاهمدت به نتایج مذاکرات بستگی دارد؛ اما برای تحلیل چشمانداز بلندمدت نرخ ارز لازم است به عوامل اثرگذار بر عرضه و تقاضای ارز توجه داشت. بنابراین پیشبینی میشود که متوسط نرخ ارز در سال1401 بالغ بر 34هزار تومان خواهد بود. در شرایط کنونی بهدلیل زمانبر بودن مدیریت چالشهای ریشهای و بنیادی اقتصاد ایران ازجمله رشد بالای نقدینگی، کسری بودجه، بیانضباطیهای پولی و مالی در کنار توان تولید پایین و وابستگی شدید به مواد اولیه وارداتی و رقابتپذیری ضعیف، نمیتوان کاهش قابل توجهی برای نرخ ارز متصور بود.