دولتها همواره برای انجام مسئولیتها و تعهدات اقتصادی و غیراقتصادی خود نیازمند منابع مالی هستند که این منابع مالی از محل درآمدهای مالیاتی و غیرمالیاتی تامین میشود. درآمدهای غیرمالیاتی دولت که معمولا از فعالیتهای اقتصادی خود دولت به دست میآید، اصولا نامنظم و نامطمئن است؛ بنابراین هر چقدر سهم این نوع درآمد از درآمد کل دولت بیشتر باشد کسریهای مداوم بودجه و عوارض دیگر آن در اقتصاد بروز میکند. در مقابل سهم بالای درآمدهای مالیاتی میتواند از بروز این عوارض جلوگیری کند. با وجود این، بررسی شاخصهای عملکرد نظام مالیاتی نشان میدهد که در مقایسه با سایر کشورها در سطح مطلوبی قرار نداریم.
در کشورهای توسعهیافته درآمدهای مالیاتی بیشترین سهم از درآمدهای دولت را تشکیل میدهند و اساسا تکیه بر درآمدهای مالیاتی نشانهای از سلامت اقتصادی کشورهاست. طبق بررسیهای صورتگرفته در سالهای 2006-2002 شاخص متوسط نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی کمترین رقم معادل 8درصد مربوط به ایران و بیشترین رقم برای دانمارک معادل 47/6 است. درصورتیکه متوسط این شاخص در کشورهای قاره آسیا آمریکا، اقیانوسیه و اروپا به ترتیب معادل 12/7، 24/5، 23/8 و 27/1 است، که این امر بیانگر این است که در اقتصاد ایران سهم درآمدهای مالیاتی (مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم) نسبت به تولید ناخالص داخلی کم است. گواه دیگر سهم کم مالیاتها در تامین مخارج دولت، پایین بودن نسبت درآمدهای مالیاتی به بودجه عمومی کشور و نسبت بالای هزینههای وصول مالیاتها به درآمدهای مالیاتی است.
خلاصه این صحبتها نشان میدهد نظام مالیاتی ایران مشکلاتی دارد و نیاز به رفع این مسائل، برای اصلاح و دستیابی به درآمد مالیاتی مطلوب حس میشود. درواقع بخشنامهها و احکام متعدد مالیاتی در کنار قانون مالیات مستقیم با 273 ماده، جولانگاهی برای دلالان مالیاتی در هیاتهای حل اختلاف فراهم کرده است. بهگونهای که ارقام قطعی مالیاتی نسبت به ارقام مندرج در برگهای تشخیص بسیار ناچیز شده است. ازجمله این ایرادات میتوان معافیتهای گسترده و متنوع، تعیین نرخهای مالیاتی متعدد و بالا، نبود نظام جامع مالیاتی در شناخت مودیان و هزینههای آنها، زمانبر بودن مسیر پرداخت برای مودیان مالیاتی و… را نام برد.
کارایی درعین سادگی
سادهسازی نظام مالیاتی بهدلیل تاثیر آن بر افزایش اثربخشی و کارایی دستگاه مالیاتی موضوعی است که میتواند بسیاری از مشکلات ذکرشده را حلوفصل کند؛ چراکه وجود قوانین پیچیده و مبهم علاوهبر افزایش هزینههای تمکین، احتمال بروز فساد را نیز افزایش میدهد.
صداوسیما کجای این گود ایستاده است؟
بدون شک برای روشن شدن این موضوعات و آگاهی مردم از جزئیات آن، رسانه ها نقش بسیار پررنگی دارند؛ قدری که می توانند جریان سازی کنند. در کشور ما نیز این قاعده امکان تحقق دارد اما در صورتی که صداوسیما به عنوان تنها متولی قانونی پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی محتوای معین و قابل دفاعی را به شکل منظم برای آن در نظر بگیرد؛ محتوایی که نظرات مخالف را پذیرا باشد و منبع اش افراد متخصص و صاحب نظر در موضوع مالیات باشند. اکنون با استناد به برنامه ی پخش این سازمان می توان ادعا کرد که چنین ایده ای تا به الان عملی نشده است که امکان نتیجه در این حوزه را بالا ببرد و هر آنچه که بوده در حد پردازش های جسته گریخته بوده است که گویا تنها برای سلب مسئولیت صورت گرفته است.