شاید بعضیها تمایل داشته باشند همه چیز را عادی جلوه دهند؛ اما واقعیت این است که سالهاست ما در «شرایط حساس کنونی» گیر افتادهایم. در این میان موضوع «اظهارنظر» بسیار مهم و تاثیرگذار است. به طور مثال رئیس بانک مرکزی اظهار میکند قیمت ارز باید به زیر 20 هزار تومان برسد. دقیقا از فردا صبح نرخ ارز صعودی میشود.
این اظهارنظر چرا در بازار تاثیر معکوس داشته است؟ برخی فعالان بازار ارز گفتهاند این اعلام نوعی تاکتیک بوده است که بقیه ارزهای خانگی جمعآوری شود. یعنی آقای رئیس کل پس از اعلام این خط مشی، تزریق اسکناس به بازار را متوقف کرده است. در نتیجه قیمتها صعودی شده و چون دارندگان غیرحرفهای ارز احتمال ریزش قیمت ارز را میدهند، فرصت را مناسب دیده و شروع به فروش کردهاند.
پیآمد آن جمع شدن ارزهای خانگی است. حالا بانک مرکزی با یک شیب ملایم سعی در کاهش نرخ ارز خواهد کرد تا دوباره مالداران به بازار وارد نشوند. این شیب ملایم در قیمت 16 تا 17 هزار تومان تثیبت خواهد شد. ثبات قیمت نیز انگیزه مالداران را برای ورود به این بازار از بین میبرد. براساس آنچه گفته شد بهنظر میرسد رئیس کل راهی برای تسلط کامل بر بازار مهم و ثاتیرگذار بر سایر بازارها یافته است. اما چندی نخواهد گذشت که دولت مجبور به تبدیل ارزهایش به ریال برای هزینههای جاری و عمرانی خواهد شد.
در این صورت ورود ارز به بازار کاهش نرخ ارز را در پی خواهد داشت و متعاقب آن نقدینگی سرگردان وارد بازار خواهد شد. دولت با فروش ارز، نقدینگی را برای مدت کوتاهی جمعآوری میکند اما خیلی زود با خرج کردن آن دوباره جریان نقدینگی پرقدرت خواهد شد. این چرخه میتواند دهها سال گریبان اقتصاد کشور، فرهنگ و اجتماع را بگیرد و اعتماد بین حاکمیت و مردم را از بین ببرد؛ اینگونه آثار آن از تحریمهای ظالمانه نیز به مراتب بیشتر خواهد بود.
همین وضعیت را در سایر موضوعات نیز داریم. مسئولان سعی میکنند بازارها را آرام کنند، به مردم اطمینان بدهند همه چیز تحت کنترل و مدیریت است و رفتارهای هیجانی اقتصادی نداشته باشند؛ اما در عمل میبینیم گویا اظهارات مسئولان در ذهن مردم تبدیل به سوگیریهای متفاوتی میشود. در بسیاری از موارد حرف مسئولان نشنیده گرفته میشود، نتایج معکوس میدهد و تلاطمآفرین میگردد.
ماجرا چیست؟
مسئله صداقت اینجا خود را نشان میدهد. فرض کنید یکی از مواد غذایی مثلا شکر در کشور دچار کمبود شده است. مسئول مربوطه به مردم میگوید شکر به اندازه کافی در انبارها موجود است و برای آینده نیز خریدهای لازم انجام شده است. جای نگرانی نیست. فعالان بازار شکر که با هزار و یک روش میزان ذخیره و میزان ورودی تا دو ماه آینده را میدانند شروع به خرید، انبار و عدم عرضه میکنند. نتیجه قهری آن میشود کمبود در بازار خردهفروشی و بالا رفتن قیمت، مسئولان پس از چند روز سکوت، تکذیب و اعلام عرضه از طریق فروشگاههای بزرگ ناچار به اعتراف ضمنی کمبود میشوند. ناچاری دوم آنها، درواقع اجازه فروش به محتکران به قیمت بالاتر است تا بازار آرام شود. این چرخه هیچ برندهای ندارد. حتی آن که با احتکار جنس را گرانتر فروخته و به حرامخوری افتاده است.
حالا اگر روز اول مسئول مربوطه با صداقت به مردم میگفت که شکر به میزان کافی در دو ماه آینده نخواهیم داشت اما بعد از آن مشکل برطرف خواهد شد. لطفا در مصرف کمی صرفهجویی کنید و در صورت افزایش قیمت با نخریدن محتکر را تنبیه کنید و علت کمبود را هم توضیح میداد که طول کشیدن نامهنگاری بین دستگاههای دولتی و دیر عمل کردن خود ما بوده است، مردم میپذیرفتند و همکاری میکردند. در عین حال دست محتکر و رسانههای معاند هم رو میشد. پای مسئولان ارشد، هیئت دولت و دستور رئیس جمهور و مجلس هم به ماجرا باز نمیشد.
چرا این رویه اجرا نمیشود؟
یک دلیلش این است که تعداد این فقره رفتار و برخورد با موضوعات زیاد است. اگر بخواهند همه را همینطور صادقانه بگویند، مردم میپرسند: پس شما چکار میکنید؟ دلیل دیگر این است که میخواهند دشمن سوءاستفاده نکند. سوءاستفادهچیها از موقعیت بهرهبرداری نکند. از طرفی بین خود مسئولان هم در مورد اینکه مقصر اصلی کیست اتفاق نظر وجود ندارد؛ بنابراین راه اعلام صادقانه را جایز نمیبینند.
اما بالاخره همه اتفاقها میافتد
اگر اندکی دقت کنیم؛ میبینیم همه آنچه میخواستند نشود به صورت فاجعه بارتری اتفاق افتاده است. مردم مرتب میگویند مسئولان بیتدبیر یا بیخیال یا منافق هستند. رسانههای معاند و دشمنان حسابی میتازند، سوءاستفادهچیها هر روز قویتر، پرروتر و پرشمارتر میشوند. بین مسئولان هم درگیری پیدا و پنهان هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
شکی نیست در میان مردم، مسئولان و بدنه کارمندان دولت افرادی هستند که با انقلاب، جمهوری اسلامی، نظام و اسلام همراهی ندارند. برخی صرفاً موضوع برایشان در حد گرایش فردی است ولی برخی دیگر کار شبکهای و سازمانیافته میکنند. عدهای هم دست در دست دشمنان دارند. روش مقابله با همه اینها صداقت است. مطمئن باشید. معصوم علیه السلام فرموده: نجات در صدق است. مردم را باور کنید؛ خودشان مفسد و فاسد را بیرون میریزند یا اصلاح میکنند.