نگاه جامعه به پدیده سالمندی نگاه صحیحی نیست و بیشتر مردم سالمندی را به معنای از کار افتادگی و شروع بیماریها و ناتوانتر شدن میدانند.
بدون شک همه 8 میلیون سالمندی که در کشور زندگی میکنند بیمار و ناتوان نیستند. اما متاسفانه صدا و سیما در سالهای اخیر تصاویری از سالمندان با نشاط و پرامید نشان نمیدهد و معمولا آنها را با چهرهای مغموم و نگران با سمعکی در گوش و عصایی در دست و عینکهای تهاستکانی به تصویر میکشد.
واقعیت این است که سالمندی پدیدهای است که در جامعه ما روند روبهرشدی دارد و مسئولان کشور برای این پدیده، برنامهریزی کامل و جامعی در حوزههای سلامت، نگهداری، مناسبسازی محیطی و شهری و برنامههایی برای شادی و داشتن اوقات فراغت سالمندان و… ندارند. به عنوان مثال ما متخصصان طب سالمندی در کشور کم داریم هرچند در سالهای گذشته تلاش شده رشتههای تحقیق و بررسی MPH در دانشگاهها اجرا شود و در رشتههای اعتیاد و سالمندی MPH داریم اما دامنه طب سالمندی محدود و تعداد متخصصان این طب در کشور بسیار کمشمار است و کمبود آن به شدت احساس میشود.
تغذیه و بیمه سالمندان در هالهای از فراموشی
در کشورهای دیگر سالمندان بالای 60 سال علاوه بر بیمههایی که در طول کار و زندگی دارند، تحت پوشش بیمههای خدماتی و رفاهی قرار میگیرند؛ اما در ایران بهرغم ادعای مسئولان بر داشتن بیمه همگانی هنوز هم سالمندان زیادی هستند که از هیچ نوع بیمهای برخوردار نیستند و از این لحاظ در مضیقه هستند.
تغذیه در سالمندی بسیار مهم است و در مورد تغذیه سالمندان فقط به چند کتاب که سازمان بهزیستی منتشر کرده اکتفا شده است. در کنار آن شرکتهای بیمهگر برنامه خاصی برای سالمندان که ممکن است به هر دلیل نیاز به خدمات داشته باشند، ندارند.
قبول کنیم یا نه؛ اکثر سالمندان کشور چه درکلانشهرها و چه در شهرستانها و روستاهای کوچک تغذیه مناسب و کاملی ندارند و دولت و دستگاههای ذیربط باید به این امر کمتر توجه میکند.
سالمندان در کنار دیگر اقشار جامعه نیاز به توجه بیشتر بهویژه در امر تغذیه سالم هستند و دولتی که بهزودی زمام امور را به دست میگیرد، با توجه به روند روبهرشد سالمندی در کشور باید به این قشر توجه ویژه داشته باشد و درتهیه و اجرای سبد کالا مخصوص سالمندان اهتمام بیشتری کند.