اوایل انقلاب مردم بر دو قسم بودند؛ مستضعفین و طاغوتیها
مستضعفین اول انقلاب از امام خمینی رحمت الله علیه شروع می شدو به فقرای جامعه ختم می گردید. در این میان مسئولین، عامه مردم، نظامیها، کسبه و کارمندان قرار داشتند.
اول انقلاب در تعریف کلمه مستضعفین جنبه فرهنگی بیشتر مد نظر بود. البته در معنای لغوی مستضعف نیز اصلاً ضعف شاخصه افراد نیست. بلکه ضعیف پنداشته شدن ملاک است.اما بعداً به واژه های دیگری رسیدم تا امروز که جنبه اقتصادی پر رنگ شده و مردم شامل طبقات برخوردا و آسیب پذیر شده اند.
معمولا دهک های درآمدی بالا، طبقات مرفه و ثروتمندان هستند. دهک های میانی طبقه متوسط و دهک های پائین به آسیب پذیر وصف می شوند. این تقسیم بندی با استانداردی جهانی نیز تناظر دارد. در 10 سال اخیر با افزایش تورم و کاهش همزمان درآمدها، حتی دهک های میانی نیز جزء اقشار آسیب پذیر شده اند.
آسیبپذیری به چه معناست؟
بیدفاع بودن در برابر خطر را میتوان کلمه خوبی برای واژه آسیبپذیری در نظر گرفت. اما به اعتقاد نگارنده این تعریف، غفلت از علت آسیب پذیری را موجب میشود. چرا عدهای در جامعه بی دفاع مانده اند؟ یا چرا خطرات پیش بینی و پیشگیری نمیشوند؟ طبیعتاً زمانی که از اقشار آسیبپذیر یاد میشود، بدان معناست که آسیب یا خطری وجود دارد.
سوال این است:
چگونه آسیبها تولید می شوند؟آیا افرادی حقیقی یا حقوقی بوجود آورنده آسیب ها هستند یا از سوی یک سیستم ناکارآمد تولید می شوند یا ضعف ها و نقص های بنیادی عامل اصلی بروز خطرات هستند؟ارتباط کلمه آسیب و آسیبپذیری شبیه به درد و دردمندی است. طبیعی است تا دردی نباشد؛ دردمندی هم وجود ندارد.
البته که در فرهنگ و لغتنامه فارسی کلمهای با عنوان «آسیبپز» وجود ندارد؛ اما نگارنده می خواهد یک واژه نامانوس بسازد. شاید بتوان این کلمه را به عنوان اسم فاعل در مورد افراد یا سیستمهایی در نظر گرفت که برای سایرین آسیب ایجاد میکنند. کوتاه سخنی درباره آسیب پزان تقدیم شما می کنم.
بیائید کمی صادق باشیم!
قوانین: قبول داریم «قانون؛ قانونه»؛ اما همیشه که قرار نیست بدون اشکال باشد. برخی قوانین از ریشه غلط هستند و باید اصلاح شوند.
برخی قوانین هم بدون در نظر گرفتن همه جوانب وضع شده و تنها روی موضوع خاصی متمرکز شده اند؛ بدیهی است اجرای چنین قوانینی راه به بیراهه بدل خواهد شد.
برخی دیگر از قوانین صحیح هستند؛ اما به اشتباه تعبیر و اجراء میشوند. پس میتوانند به مردم آسیب بزنند. بی جا نیست اگر راهی باز کنیم تا قوانین آسیبزا در طول زمان بازنگری شوند.
البته که یکی از مهمترین وظایف هریک از قوای سه گانه همین نظارت و روزآمد کردن قوانین است.
اما به نظر می رسد تا پای مردم به این کار کشیده و صدای ایشان شنیده نشود؛ نمی توانیم امید چندانی به اصلاح امور داشته باشیم.
عوامل انسانی: باز هم قبول داریم «انسان جایز الخطاست»؛ اما اگر این خطاها برای یک یا چند نفر آسیب ایجاد کند تکلیف چه خواهد شد؟
این روزها اخبار در زمینه تخلفهای مدیران کم نیستند. تصور کنید مجری قانونی که کارنابلد باشد، دچار تنگنظری و کوتهبینی باشد.
خود را عقل کل بداند. خدای ناکرده فاسد یا بدتر مفسد یا بدتر منافق باشد.
مردم: در نهایت قبول داریم که «از ماست که بر ماست». کم نبوده که ناخواسته با رفتارهایی که برایمان عادت شده اند؛ برای دیگران آسیب ایجاد کردهایم. فرهنگ ما مورد تهاجم قرار گرفته و ما غارت زدهایم. حتی گاهی نمیدانیم؛ درست یا غلط کدام است؟
در نهایت واژه «آسیب پذیری» یا «Vulnerability» واژهای با بار معنایی منفی است. هیچکس دوست ندارد، آسیب پذیر باشد.
بگذاریم انقلاب ما، اسلامی بماند!
از اصول اسلام، آیات صریح قرآن، سنت پیامبر، احادیث معصومین علیهم السلام و باور ما این است که؛ تضییع حق مردم هیچ وجه قابل قبولی ندارد. هرگز نباید حرفی از آنچه نمی دانیم بزنیم.
امکان ندارد اسلام مردم تحت حاکمیت خود را مورد ستم قرار دهد.
بی تعارف باید بدانیم بین مسئولین ما معصوم وجود ندارد.
پس باید بتوانیم قانون، مجریان و نتایج آن را نقد کنیم. مسئولین نزد ما محترمند مگر خلافش ثابت شود.
مردم هم باید در برابر قانون و مسئولین بی گناه شمرده شوند؛ مگر خلافش ثابت شود. این یعنی جمهوری اسلامی که ما مردم ایران پذیرفته ایم.
به پای آن عمر و عشق خود را دادهایم که از این بالاتر چیزی نداریم. همه ما باید پای اصلاح وضع موجود بایستیم. در قانون اساسی، ظرفیت اجتماعی مردم و مبانی فرهنگی ما اصلاح پذیری وجود دارد و مورد تاکید است؛ اما آسیب زدن یا آسیب پذیر بودن از ما دور است.ما مردمی نوع دوست، طبیعت دوست و حق محور هستیم. امر به معروف و نهی از منکر از هر واجبی، واجب تر است.
اگر کوتاهی کنیم همه آنچه در 42 سال اخیر بدست آوردهایم؛ برچیده خواهد شد.