خودروسازی ایران با وجود ورود به دهه ششم عمرش، هنوز نتواسته خود را در شکل و شمایلی جهانی نشان دهد و نه تنها برای بازارهای بین المللی ناشناخته است، بلکه مشتریان داخلی نیز از کمیت و کیفیت آن راضی نیستند. یکی از عوامل اصلی و شاید اصلیترین دلیل حال و روز ناخوشایند خودروسازی ایران، مدیریت دولتی و مدیران وابسته به دولت هستند که تحت لوای روابط و مصلحتاندیشیهای سیاسی میآیند و میروند. هرچند شاید گاهی از دل همین مدیران دولتی و سیاسی، افرادی تحولگرا و قابل، بروز و ظهور کرده باشند، اما ازآنجاکه ثبات مدیریت جایی در خودروسازی ایران ندارد، آنها نیز امکانپیادهسازی ایدههای خود را نمییابند و حذف میشوند تا مدیر دولتی دیگری جایشان را بگیرد. تغییر و تحولات مدیریتی معمولا با تغییر دولت یا وزرا کلید میخورد، چه آنکه هرحزب و هر وزیری میخواهد نیروی معتمد خود را بالای سر دومین صنعت بزرگ کشور بگمارد تا توان نفوذ و دخالت در امور را داشته باشد. در حال حاضر نیز با توجه به روی کار آمدن دولت سیزدهم، امکان کنار گذاشتن مدیران فعلی بسیار محتمل است؛ اتفاقی که به نظر میرسد دیر یا زود رخ خواهد داد. در این شرایط، مدیران صنعت خودروی ایران معمولا فکر و ذهن خود را درگیر ارائه بیلانی مثبت در حوزههایی مانند تولید و امور مالی میکنند، بیآنکه به فکر توسعه بلندمدت و پیادهسازی ایدههای نو باشند. در فضای دولتی و سیاستزده صنعت خودروی ایران، همین که تولید بالا برود و قیمت، دستوری کنترل شود، برای مدیران و بالادستیهای آنها کافی است، حتی اگر کیفیت زیر سوال باشد و شرکتهای خودروسازی فرسنگها از تحولات جهان خودرو دور بمانند.