صنعت خودرو ایران بر سر یک دوراهی سرنوشتساز
در نقطه تلاقی سه تحول بنیادین—خصوصیسازی شرکتهای بزرگ خودروسازی، افول ساختاری صنعت قطعهسازی و امید به گشایش در مذاکرات هستهای—صنعت خودروی ایران با مسیر تازهای مواجه شده است؛ مسیری که میتواند نقطه پایان رسمی بر دوران «خودکفایی و داخلیسازی» باشد و عصر جدیدی از «مونتاژ هدفمند» را رقم بزند.
در حالی که واگذاری سهام مدیریتی ایرانخودرو به سرانجام رسیده و سایپا نیز در آستانه ورود به همین مسیر است، همزمان فضای مثبت ناشی از احتمال بهبود روابط بینالمللی، این پرسش جدی را مطرح کرده است: آینده صنعت خودرو ایران به کدام سو خواهد رفت؟ آیا همچنان بر ریل فرسوده تولید محصولات قدیمی با فناوریهای منسوخ و اتکا بر زنجیره قطعهسازی سنتی حرکت خواهیم کرد، یا دوران تازهای آغاز میشود که در آن همکاری با برندهای جهانی، بهرهگیری از تکنولوژی روز و تولید خودروهای مدرن، محور سیاستگذاری قرار میگیرد؟
سه محرک، یک تغییر بنیادین
خصوصیسازی خودروسازان بزرگ، تضعیف ظرفیت قطعهسازان و امکان گشایش دیپلماتیک، سه نیروی اصلیاند که چرخشی عمیق در سیاستهای صنعت خودرو را رقم زدهاند. اگر این تحولات به شکل هدفمند مدیریت نشوند، خطر حرکت بهسوی مونتاژ بیهدف و بازتولید تجربههای ناموفق گذشته وجود دارد. اما اگر با برنامهریزی دقیق پیش بروند، میتوانند نقطه عطفی در تاریخ خودروسازی کشور باشند.
دههها، سیاست غالب در صنعت خودرو ایران مبتنی بر شعار «خودکفایی» بود. سیاستی که اگرچه در دورههایی موجب رشد کمّی و نسبی صنعت قطعهسازی شد، اما در نهایت، به دلیل نبود نوآوری، انحصار داخلی و فقدان رقابت بینالمللی، به یک ساختار ناکارآمد انجامید. حالا این ساختار در حال فروپاشی است.
افول تدریجی صنعت قطعهسازی که زمانی موتور محرکه داخلیسازی تلقی میشد، نخستین نشانه این تغییر بزرگ است. قطعهسازان ایرانی که عمدتاً به تولید قطعات برای پلتفرمهای قدیمی عادت کرده بودند، امروز در برابر فناوریهای نوین و الزامات محصولات مدرن ناتوان هستند. فرسودگی ماشینآلات، کمبود نقدینگی، تحریمهای بینالمللی و عدم انتقال فناوری، همه در کنار هم، توان رقابتی این بخش را بهشدت کاهش دادهاند.
خیزش مونتاژ بهجای تولید سنتی
در چنین شرایطی، واگذاری مدیریت خودروسازان به بخش خصوصی رنگوبوی تازهای به معادلات داده است. مالکان جدید، که برخی از آنها سابقه فعالیت در زمینه مونتاژ خودروهای خارجی را دارند، بهطور طبیعی گرایش بیشتری به استفاده از قطعات آماده و تولید سریع دارند. با توجه به اینکه توسعه یک پلتفرم بومی نیازمند سرمایهگذاری سنگین، زمان طولانی و زیرساختهای فناورانه است، بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند راه کمهزینهتری در پیش گیرند: یعنی مونتاژ مدلهای موفق جهانی در داخل کشور.
در این میان، چشمانداز بازگشت برندهای خارجی و افزایش سرمایهگذاری خارجی نیز به این گرایش دامن زده است. اگر مذاکرات سیاسی به نتیجه برسد، احتمال ورود برندهای مطرح بینالمللی، انتقال فناوری و حتی مشارکت در تولید بهشدت افزایش مییابد. اما نکته اینجاست که قطعهسازی داخلی بهواسطه مشکلات ساختاری، قادر به پشتیبانی از این تحولات نیست. بنابراین، حتی در صورت توافق نیز، تولید خودروهای جدید عملاً وابسته به واردات قطعه و مونتاژ خواهد بود؛ نه از سر اختیار، بلکه بهعنوان یک اجبار ساختاری.
درسهایی از گذشته و تجربه جهانی
تجربه داخلیسازی در ایران نشان داد که انحصار، مانع نوآوری و پیشرفت است. سیاستی که در ابتدا با هدف کاهش وابستگی اجرا شد، در عمل به دوری از رقابت، عقبماندگی فناوری و ضعف در کیفیت انجامید. حتی در دوران پساتحریم نیز، صنعت قطعهسازی نتوانست وارد بازارهای جهانی شود یا با برندهای بینالمللی شراکت مؤثری ایجاد کند.
در مقابل، تجربه چین نشان میدهد که مونتاژ هدفمند میتواند به یک پل عبور از عقبماندگی بدل شود. در دهه ۹۰ میلادی، چین با پذیرش مونتاژ برندهای خارجی، انتقال دانش فنی، آموزش نیروهای متخصص و شراکت در طراحی را بهعنوان شروط اصلی این همکاریها قرار داد. امروز چین نهتنها بزرگترین تولیدکننده خودرو در دنیاست، بلکه در فناوریهای نوینی چون خودروهای برقی و خودران نیز پیشتاز است.
مونتاژ؛ یک فرصت یا تله جدید؟
سؤال کلیدی این است که آیا ایران نیز میتواند از مونتاژ، سکوی پرتابی برای توسعه صنعتی بسازد؟ پاسخ مثبت است، به شرط آنکه مونتاژ نه یک مسیر کوتاهمدت برای سودآوری، بلکه بخشی از یک راهبرد صنعتی جامع باشد. اگر سیاستگذار، هدف از مونتاژ را انتقال فناوری، توسعه زنجیره تأمین و ارتقاء دانش فنی قرار دهد، آنگاه این مسیر میتواند آیندهساز باشد. اما اگر مانند تجربه داخلیسازی، بدون چشمانداز و صرفاً برای تأمین بازار باشد، خطر تکرار یک عقبگرد صنعتی دیگر نیز وجود دارد.
در مجموع، باید پذیرفت که صنعت خودرو ایران به نقطه پایان یک دوران رسیده است. دورانی که شعار خودکفایی سر میداد، اما در عمل به خودبسندگی ناقص، کیفیت پایین و فناوری فرسوده انجامید. اکنون در آستانه فصل تازهای قرار داریم که میتواند با اتخاذ تصمیمهای درست، ایران را وارد عصر جدیدی از صنعت خودرو کند؛ عصری که نه بر مبنای رؤیای انزوای فناورانه، بلکه بر پایه تعامل جهانی، بهرهگیری از فناوری روز و تولید باکیفیت برای بازار رقابتی استوار است.