به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ “فریدون کورنگی” اسم نامآشنایی در میان دوستداران و فعالان استارتاپی و شتابدهنده در ایران است. مردی کهنهکار با کولهباری از تجربه که بعد از 40 سال کار و فعالیت در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی به ایران بازگشته است تا تجربیات خود را در کشور به کار بگیرد.
کورنگی در بخش دوم مصاحبه خود از پدیده “مدیران فاسد” گفت و اینکه باید جوانهای متخصص و دانشمند بر مسند امور اجرایی کشور قرار بگیرند؛ کورنگی “غول بروکراتیک ناکارآمد” در کشور را بزرگترین درد شرکتهای نوپا، دانشبنیان و جوانهای مستعد میداند.
وی ساختار دانشگاه و ارتقاء اساتید و هیئت علمی دانشگاهها را دچار نقص جدی میداند و از جایگزینی پتنتها یا ثبت اختراعها به جای تعداد مقالات، برای ارزیابی دانشجویان میگوید؛ وی از رشد فزاینده شتابدهندهها به شدت انتقاد کرده و این را آفت جدی برای کشور میداند.
«مجتمع پارس سامانههای دانش پویا» عنوان شرکت دانشبنیانی است که توسط کورنگی تاسیس شده است؛ شرکتهای دانشبنیان با مشکلات و معضلات فراوانی همیشه همراه بودهاند و به همین بهانه گفتوگویی با “دکتر فریدون کورنگی” رئیس نخستین مرکز شتابدهنده کشورمان داشتیم که بخش دوم آن را نیز در ادامه میخوانید:
معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان تاسیس شدهاند، از نظر شما کدام سنگبنا را اشتباه گذاشتهایم که وضعیت امروز ما اینگونه است؟
من 7 سال پیش در جلسهای از دکتر ستاری خواستم تا یک پنجره واحدی به وجود بیاورند که جوانِ دانشجوی فارغالتحصیل که قصد راهاندازی یک شرکت نوپا را دارد از طریق این پنجره واحد کارهایش انجام شود، چراکه این جوان در بحثهای مربوط به گرفتن کد اقتصادی، کد بیمه تامین اجتماعی و ثبت شرکتها کاملاً گُنگ است؛ در ادامه جلسه از وی خواستم که دولت در این حوزه اصلاً ورود نکند، چراکه در کدام حوزه دولت ورود کرده و موفق شده است؟! بزرگترین و موفقترین بخش اقتصادی کشور، بخش کشاورزی است چراکه دولت کمتر در آن دخیل است.
البته کشاورزی ما نیز چندان خوب عمل نکرده است؟!
بله اما از بخشهای مختلف اقتصادی کشور، بهتر عمل کرده است و علت عدم موفقیت بخش کشاورزی، بستن دستوپای کشاورز توسط دولت است؛ آدرس خرید کود و بذر از فیلتر دولت رد میشود و نقش دولت تسهیلگری و ایجاد مشوقهای مناسب است و برای آن باید برنامهریزی مناسب انجام شود؛ اگر ادعای اقتصاد باز را در کشور داریم، دولت نباید قیمتگذاری بکند، اما زمانی که قیمت پیشنهادی و اجباری، به مذاق کشاورز خوش نیامد، محصولات را انبار خواهد کرد.
ما هفدهمین تولیدکننده میوهجات در دنیا هستیم ولی 30 درصد آن در زیر درخت خراب میشود و دولت باید جلوی این فاجعه را بگیرد؛ ساختن سردخانه، تغییر قوانین فراوری، تسهیل صادرات، تسهیل لجستیک و حملونقل، خرید کامیونهای یخچالدار از جمله کارهایی است که دولت میتواند انجام بدهد؛ نگاه دولت به این بخشها خُرد است و دولت تمایل به ورود به بخشهای بزرگ از جمله فولاد و سیمان را دارد؛ آقای مدیرکلی که 30 سال است در جهاد کشاورزی مدیریت میکند، آیا تخصص کافی هم پیدا کرده است؟
در حوزه علمی با یک مدیر دولتی که سِمَتی در مدیریت بخش گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی داشت، ارتباط برقرار کردیم اما مدتی بعد متوجه شدیم که این مدیر، واردکننده انحصاری گیاهان دارویی از آلمان به ایران است! این شخص با شناسایی شرکتهای موفق ایران در حوزه کشت و فرآوری، مقدمات زمین خوردن آنها را فراهم میکرد! ما با پدیدهای تحت عنوان “مدیران فاسد” که به دنبال تجارت فاسد خودشان هستند، طرف هستیم، احتمالاً منظور شما هم همین است؟
دقیقاً! و راهکار این است که این ساختارها کاملاً تغییر کنند؛ باید آدمهای متخصص و دانشمند بر مَسند امور اجرایی کار قرار بگیرند؛ صندوق نوآوری و شکوفایی یک طرحی را 15 سال پیش در فنلاند نوشته شده بود که من همان موقع به دکتر سلطانی گفتم که این طرح 900 صفحه است اما دوستان فقط 149 صفحه را خواندهاند و اگر قصد اجرای کامل آن را دارید 900 صفحه را کامل مطالعه کنید.
عنوان طرح چه بوده است؟
طرح توسعه فناوری در فنلاند که یک طرح ملی است که در ایران فقط 149 صفحه آن اجرا شده است و صندوق نوآوری و شکوفایی نتیجه آن 149 صفحه است؛ در کشور چالشهایی داریم که باید برای حل آن فکری کرد؛ 100 سال پیش وزارت دارایی تشکیل شده است ولی این از سیستم خارجی در ایران پیاده شده است و سوال این است که آیا دراین 100 سال تلاشی برای بومیسازی آن صورت گرفته است؟ مسلماً خیر.
دانشگاههای برجسته ما متخصصین امور مالی از لیسانس تا دکترا را تربیت کرده است اما شرایط را برای آنها فراهم نکردیم تا برای بومیکردن مدلهای خودمان تلاش کنند؛ ما برای ارزشآفرینی باید با ساختار 60 سال گذشته کار کنیم و در موضوعاتی همانند مالیات و ارزشافزوده به درِ بسته بخوریم؛ در ایران با یک غول بروکراتیک ناکارآمد روبهرو هستیم که به جوانانمان اجازه نوآوری و فعالیت نمیدهد؛ به عنوان مثال در کنار یک وزارتخانه بزرگ با 30 هزار کارمند، یک وزارتخانه موازی با 300 کارمند ایجاد کنیم و با مقایسه یکدیگر، کارآمدی آنها را بسنجیم.
آیا یک وزیر در ایران بوده است که جرات عذرخواهی از مردم را داشته باشد؛ اگر این روحیه نباشد، دچار فساد شده و اعتماد ملی نیز از بین میرود؛ در دوران آقای احمدینژاد اجازه صحبت درباره تحریمها را نمیدادند ولی امروز نیز چپ و راست از تحریم دم میزنند که هر 2 اشتباه و دروغ است؛ اصلاً فرض کنید که تحریمها 100 درصد اثر داشته است، آیا نباید کاری کنیم؟ امروز دوران شکوفایی ماست و اگر به فضل خدا توان مالی دولت کم بشود دیگر نمیتواند صحبتهای همیشگی خود را تکرار کند.
با همه این مشکلاتها و سنگاندازیها، در حوزه استارتاپها چه کاری باید انجام بدهیم؟
من تخصص این موضوع را ندارم و نمیخوام خودم خلاف چیزهایی که میگویم را به شما ارائه کنم ولی هر سیستمی یک بخش اصلی به نام “بخشبازبینی” یا «فیدبک» دارد که در مکانیزمهای خود این فیدبک را برداشتهایم.
ساختار نظارتی دارد؟ نقش نهادهای نظارتی چیست؟
خیر.درهمتنیدگی نهادهای نظارتی وابستگی بهوجود میآورد و وابستگی نیز فسادافزا است. یک نمونه از ساختار جدید فیدبک را به شما میگویم: وزارت علوم به دانشگاههای دولتی نحوه ارائه دروس و سرفصلها و .. را ابلاغ میکند و برای ارتقاء اساتید معیارهایی را گذاشته است که قابل تامل است؛ تعداد مقالات بینالمللی و تعداد مقالات علمی، در نگاه اول خوب است ولی چرا ثبت اختراع در آن جایی ندارد؟
علم خیلی خوب است ولی ما همش نمیخواهیم دانشمند علمی، فارغالتحصیل کنیم بلکه برای حل مشکلات نیازمند تربیت مهندس هستیم اما در ساختار ارتقاء، این موضوع دیده نشده است؛ اگر جلوی حرکت استاد به سمت رشتههای مهندسی را بگیریم جلوی دانشجویانش را نیز خواهد گرفت؛ استاد باید از شاگردش تقاضای “پتنت” یا ثبت اختراع کند و قبولی شاگرد را منوط به ثبت اختراع کند وگرنه در دانشگاه تهران مقاله میفروشند و بعد هم میگوییم یک تعداد آدم فاسد اینکار را انجام میدهند، ولی واقعیت این است که ما سیستمی به وجود آوردیم که تمامی این اشکالات از آن است.
در بحث ارتقاء اساتید باید پیرامون موارد عملگرایانه هم سطحبندی داشته باشیم؟
بله یک مهندس مکانیک باید 6 ماه در کارخانه مکانیکی کار کرده، مشکلات را در لابراتوار حل کند و سپس فارغالتحصیل شود نه اینکه 6 مقاله در حوزه کنترل سیستم بنویسیم چراکه امروز بهترین مقالات را در حال وارد کردن هستیم.
مثل ایرانخودرو که محصول 100 سال پیش را تولید میکند؟
بله! جامعه ما هم مجوزمحور است و هم استانداردمحور؛ ایرانخودرو و سایپا همه استانداردهای بینالمللی ISO را گرفتهاند اما خروجیها را ببینید! یکی از دوستان به مدیرعامل یکی از شرکتهای خودروسازی گفته بود که باید نگهبان خود را اخراج کنید چراکه دیوارها پر از استاندارد و کیفیت بینالمللی است اما همچنان محصول بیکیفیت تولید میکنید و علت این کار احتمالاً نگهبان مجموعه است!
ما همه استانداردها را گرفتهایم اما همچنان ماشینهای تولیدشده خودروسازان کشور، سالیانه 30 هزار نفر تلفات میگیرند، آنوقت بهترین طراحان BMW باید ایرانی باشند!چرا هیچکس این سؤال را نمیپرسد که چرا مهندسین مکانیک ایرانی که بهترینها در دنیا هستند، در داخل تولید نمیکنند؟!
در این ساختار مریض چه باید کرد؟
50 مدیرعامل برگزیده دنیا که در تخصصهای خود بازنشسته شدهاند را استخدام کرده و سالی یک میلیارد دلار به عنوان حق مشاوره بدهیم که راهکارهای لازم را ارائه بدهند.
آیا با آوردن مشاور خارجی مشکلات حل خواهد شد؟
بله! زیرا مشاور خارجی به صورت سیستمی به مسائل نگاه میکند؛ نیروهای توانمند داخلی تا امروز هیچ سیستمی برای برای تولید ماشین باکیفیت ارائه نکردهاند؛ ما تخصص تولید و چیدمان یک سیستم را در داخل نداریم؛ شرکت هیوندای کره که 3 سال بعد از ایرانناسیونال یا همان ایرانخودرو تشکیل شد، در همان ابتدای راه با سفر به چند کشور از جمله آلمان، ژاپن و آمریکا، به ایران نیز آمدند که دلیل آمدن آنها آشنایی با سیستم ما بود.
هیچ ایرادی ندارد که متخصصین بینالمللیِ بازنشسته را به داخل بیاوریم و از وجود آنها استفاده کنیم و این قاعده بر این مبناست که من “عقلِکل” نیستم و با آوردن دانشمند و متخصص سیستم را پیاده خواهم کرد؛ چرا در مراسمات تودیع همه، ضمن حضور در مراسم، از زحمتهای مدیرمربوطه تشکر میکنند! چراکسی نمیگوید که اگر مدیر مربوطه کاربلد نبوده است، چرا مسئولیت قبول کرده است، بنابراین خائن است.
برآوردتان از 20 سال آینده چیست؟
آینده ایران، روشن و عالی است به خاطر اینکه ایران هفت هزار سال دوام آورده است؛ ما نیروی مقتدر از نظر جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و علمی این منطقه هستیم و هیچ کشوری توان رقابت با ما را ندارد و درد غرب و همه کسانی که چشم طمع به منابع ما داشتند، همین است و به همین خاطر مکانیزمهای ذلت را پیشروی ما میگذارند.
ما نخستین شتابدهنده بخش خصوصی در کشور بودیم که بعد از 3 سال از همین دفتر معاونت علمی تماس گرفتند و گفتند که ما عنوان شتابدهنده و دانشبنیان را برای شما میپذیریم که من در جواب گفتم فرایندهای مدنظر شما را طی نخواهیم کرد و من آزمایش پس نخواهم داد.
بعد از آن مشاهده کردیم که کل مملکت را شتابدهندهها فرا گرفتهاند وسؤال اساسی اینجاست که چرا 56 شتابدهنده به راه افتاده است؛ بعد از تشکیل شتابدهندهها وقتی دیدند چیزی از آن درنمیآید به سراغ تاسیس کارخانه نوآوری رفتند که به یکباره کارخانجات نوآوری در تهران رشد کردند که این 100 درصد آفت است.
جوانان ما الفبا، ادبیات کارآفرینی و ارزشآفرینی را میدانند و کارهای صورت گرفته از نظر بنیادی شروع بسیار خوبی است؛ به عنوان نمونه در استارتاپهای مربوط به حوزه کشاورزی ایدههای بسیار قشنگی وجود دارند و نوآوریهای زیادی در این حوزه در حال جرقهخوردن است.