جستجو

رسانه اختصاصی صنایع و صنوف خودرویی

رسانه اهل فن

به هیچ خارجی اجازه نمیدهم کاری را به من دیکته کند

اصالتاً اهل اصفهان است، اما در تهران به دنیا آمده و مانند پدر و پدربزرگش که از تاجران بنام بودند، همیشه عاشق کشورش بوده است. حسین چهارسوقی سال‌ها در خارج از کشور زندگی کرده، اما به خارجی‌ها علاقه‌ای ندارد. به قول خودش: «اگر علاقه داشتم در خارج می‌ماندم، اما به ایران برگشتم و با این که هنوز هم در خارج امکانات زیادی دارم، هرگز به هیچ خارجی اجازه نمی‌دهم کاری را به من دیکته کند.»

پدربزرگش، حاج ابوالقاسم صراف، در اصفهان صراف‌خانه داشت. در زمانی که در ایران پول وجود نداشت و با “پته” کار می‌کردند، تنها پته‌های دو نفر در کل کشور مورد قبول بود که یکی از آن‌ها حاج ابوالقاسم بود.

حسین چهارسوقی، مدیرعامل شرکت تولیدی تیوب آلومینیوم، با یادآوری خاطره‌ای می‌گوید: «منزل پدری من در خیابان کارگر، پشت پمپ بنزین بود که سال‌هاست به درمانگاهی برای افراد نیازمند تبدیل شده. پدرم، محمدحسن چهارسوقی، در کار چوب بود و دفترش روبروی خانه در طرف دیگر خیابان قرار داشت. آن روزها مرحوم مشهدی عباس میراب، نیمه‌های شب مسیر آب را در جوی می‌بست و آب در آب‌انبارها ذخیره می‌شد. بعد با تلمبه زدن کوزه‌های آب پر می‌شد. مادرم آب‌های کوزه را می‌جوشاند تا اهل خانه استفاده کنند.»

۵۴ سال پیش نمایندگی بوش آلمان را گرفتم
شروع کار چهارسوقی به سال ۱۳۳۹ (۶۱ سال پیش) برمی‌گردد. او می‌گوید: «در سال ۱۳۳۹ با آقایان فولادی فعالیت خود را آغاز کردم. قبل از آن به مدت ۴ سال در انگلستان ساکن بودم و درس می‌خواندم. ۱۹ ساله بودم که به ایران برگشتم و شروع به کار کردم. در آن دوران در شرکت “بنز کار” مشغول به کار شدم. در سال ۱۳۴۶ نمایندگی بوش آلمان را گرفتم. در سال ۱۳۴۸ با آقای سودآور، صاحب شرکت گواه، نمایندگی قطعات مرسدس همکاری کردم. شرکت گواه تأمین‌کننده قطعات یدکی شرکت اتومبیل‌سازی خاور و ایران خودرو دیزل بود. آن روزها کامیون‌های مرسدس بنز را از شرکت اتومبیل‌سازی خاور می‌آوردیم و در خیابان قزوین مونتاژ می‌کردیم. همچنین نمایندگی سواری‌های مرسدس بنز نیز دست ما بود.»

او ادامه می‌دهد: «پس از آن در یافت‌آباد، به همراه مرحوم فریدون سودآور، کلنگ “اتومبیل‌سازی خاور” را به زمین زدیم که امروزه به “ایران خودرو دیزل” تغییر نام داده است. در سال ۱۹۷۷ نمایندگی اتومبیل‌های سوزوکی را از ژاپن گرفتیم. در سال ۱۹۷۸ نمایندگی “داف” هلند را گرفتیم و کامیون وارد می‌کردیم. در همان سال نمایندگی شرکت لوکاس سی.ای.بی انگلستان را هم داشتیم و بیش از ۲۵ تعمیرگاه در شهرهای ایران ساختیم. این پروژه بزرگی بود و افراد بومی شهرها مشغول به کار شدند. فروشگاه‌های آنها را استاندارد کردیم به طوری که به هر شهر ایران می‌رفتیم، رنگ دیوار تعمیرگاه‌ها و قطعات و لباس‌های کارکنان یکرنگ بود.»

نخستین کسی بودم که سیستم قطعات یدکی را مکانیزه کردم
چهارسوقی می‌گوید: «سال ۱۳۴۶ کارمان توسعه پیدا کرد. آن روزها این‌طور نبود که فقط جنسی را وارد کنیم. هر قطعه‌ای بر اساس اصول وارد و در شهرستان‌ها توزیع می‌شد. اگر کسی مراجعه می‌کرد و قطعه مورد نظرش را نداشتیم، بلافاصله تحقیق می‌کردیم که کجای ایران این قطعه را دارد و تهیه کرده و جنس را به دست مشتری می‌رساندیم. من آن زمان مدیرعامل شرکت گواه هم بودم و چند شرکت را همزمان مدیریت می‌کردم. در شرکت گواه مسئول تأمین قطعات کامیون‌های مرسدس بنز و بنزهای سواری بودیم. اتوبوس‌های بنز دست آقای خیامی بود. ما در گروه آقای فولادی بودیم. حسین زندی در گروه آقای خیامی در ایران ناسیونال بود و اکثر قطعات کشور را تأمین می‌کردیم.»

او ادامه می‌دهد: «من اولین کسی بودم که سیستم قطعات یدکی را مکانیزه کردم. در آن دوران حتی کامپیوتر هم نبود و ما توانستیم از آمریکا کامپیوتر بیاوریم. نماینده‌هایی در شهرستان‌ها داشتیم که با برنامه‌ریزی‌های دقیق موظف بودند ریز فعالیت‌ها و فروششان را به مرکز بفرستند.»

تأسیس کارخانه تولید تیوب‌های آلومینیومی در مورچه‌خورت
چهارسوقی در ادامه می‌گوید: «در سال ۱۳۶۱ حس کردم که با اوضاع فعلی روی تجارت نمی‌توان حساب باز کرد، اما اعتقاد داشتم باید هرطور شده کار را ادامه دهم. اخلاق حکم می‌کرد که با افرادی که از ۴۰ سال پیش در دوران سختی کنار هم بودیم، ادامه دهم. باید یک کار تولیدی در کنار کارها انجام می‌دادم. این تصمیم دقیقاً در دوران جنگ گرفته شد و من پروانه تولید تیوب‌های آلومینیومی را در منطقه صنعتی مورچه‌خورت اصفهان گرفتم. کار بسیار سختی بود چرا که در آن منطقه هیچ کس نبود. زمان جنگ بود و تأمین مصالح و مواد برای ساخت کارخانه بسیار مشکل بود. برای تهیه هرکدام از مصالح ساختمانی باید بارها به وزارت صنایع به اصفهان می‌رفتم و حواله سیمان، آجر و… می‌گرفتم. گاهی سه روز در هفته از ساعت ۷ صبح کنار در ورودی وزارت صنایع می‌نشستم. بارها هواپیماهای عراقی که برای بمباران کردن پالایشگاه اصفهان می‌آمدند، از بالای سرم رد می‌شدند. با همه این سختی‌ها کارخانه را راه‌اندازی کردم و کارخانه تولید تیوب آلومینیومی منطقه صنعتی مورچه‌خورت اصفهان افتتاح شد و ۳۳ سال است که کار می‌کند.»

تعداد کارمندان اتحادیه ۱۰ نفر بود
چهارسوقی زمان تأسیس اتحادیه را به خاطر می‌آورد و می‌گوید: «اتحادیه پیش از سال ۱۳۳۹ هم وجود داشت. در آن دوران مکان اتحادیه استیجاری بود و تعداد کارمندان اتحادیه ۱۰ نفر بودند. همه افرادی که خودشان در کار لوازم‌یدکی بودند عضو اتحادیه محسوب می‌شدند. به عنوان مثال مرحوم رضوی در رسته بلبرینگ، صابر میزراهی از رسته ابزارآلات و آقای شالچی از رسته کامیون‌های روسی عضو اتحادیه بودند. این افراد در اتحادیه حق اظهار نظر داشتند.»

کوچه سر تخت بربری‌ها
چهارسوقی سال‌هاست در ساختمان شماره ۵۷ خیابان ملت فعالیت می‌کند و می‌گوید: «در سال ۱۳۴۲ این خیابان در اصل کوچه‌ای بود با عرض یک متر و نیم و نام کوچه “سر تخت بربری‌ها” بود. ما دومین ساختمان این کوچه را ساختیم.»

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

آخرین اخبار