در قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار، قانونگذار مجری را موظف کرده است که به سرعت امور و صدور مجوزهای کسبوکار را در یک پنجره واحد ایجاد کند. بدین معنا که شما بهعنوان کارآفرین باید به دوایر و بخشهای مختلف سازمانها مراجعه کنید. به طور طبیعی، کارمندان و حتی مدیران میانی با روش سنتی کار کردهاند و هنوز هم به این شیوه عادت دارند. مگر آنکه شما بتوانید خلاف آن را ابتکار کنید. یعنی شما مسئول آموزش مجریان نیز هستید! مسئول تشکر کردن و سکوت تا انجام تمامی مراحل اداری، گرفتن تمام امضاها و خلاصه همان چیزی که همه میدانیم!
در کشور ما قوانین و اسناد بالادستی قابل قبولی داریم. اما ذینفعان این قوانین، یعنی مردم، عموماً یا آگاهی کافی به قوانین ندارند یا حقوقشان را مطالبه نمیکنند.
مردم (اعضای اتحادیهها) باید پیگیر امور خود باشند و رفع موانع را از اتحادیهشان مطالبه کنند. اتحادیهها نیز باید بخشهای مربوط به کار اعضا را با منطق و گفتمان قانونمداری و پاسخگویی مسئولین، گردش آزاد اطلاعات و حمایت از کسبوکارها، وادار به ارائه خدمات طبق قانون کنند. این زنجیره مطالبهگری باعث ایجاد زیرساختهای لازم در تمامی دستگاهها خواهد شد.
در این صورت، به محض پیش آمدن شرایط جدید در روابط داخلی یا خارجی، همه چیز بهصورت یک کلاف سردرگم در نمیآید. همه چیز قفل میشود و میتوان یک کار را یک بار کرد و تمام. تحقق آنچه به اختصار عرض شد پیشنیازش تحرک اجتماعی (صنفی) است. این تحرک دو جنبه را میتواند پوشش دهد: اول اهداف و حقوق فردی، و دوم مسئولیت اجتماعی. باید بپذیریم جامعه در نگاه کلان و صنف در مقیاس کوچکتر باید از خودمان ساخته شود، مگر آنکه واحد صنفی هر یک از ما نیز محصول عملکرد خودمان باشد.
اتحادیه نیز نیاز به حضور، مشارکت و پذیرش مسئولیت از سوی تک تک اعضای صنف دارد و هر کسبوکار اندازهاش تأثیر زیادی در پیشرفت و رشد دارد. انگشت اتهام را یکطرفه به سوی طرف مقابل نباید گرفت، بلکه باید به سمت خودمان نیز نگاه کنیم. یعنی سوال این است: ما چه کردهایم و حالا انتظار چه وضعیتی داریم؟ شاید باید در نگرش خود تجدید نظر کنیم. در نظام آفرینش، همه خوبند، خداوند متعال دنیا را آفریده است، عملکردهای ما هستند که ما را در مسیر درستی یا نادرستی قرار میدهند.
امید داشتن، آگاهی داشتن و آگاه کردن، احترام گذاشتن به انتخابهای افراد، برچسب زدن، باور کردن نیروی جمعی و دهها مورد دیگر باید در فرهنگ اجتماعی ما بهشدت مورد توجه قرار گیرد تا اصلاحات زمینهساز تحقق پیدا کنند. اقتصاد ما باید همانند نظام ما، هم جمهوری باشد و هم اسلامی. نمیخواهم وارد بحثهای سیاسی تئوریک شوم. فقط میخواهم بگویم سیاست کلین نظام مردمی شدن اقتصاد است.
تحقق این هدف، به دست کارگزاران نظام ممکن است. ما هستیم که باید کمک کنیم و مطالبهگر باشیم. طی دو سال گذشته کمیسیون اقتصادی اتحادیه کارهای زیادی کرده است، اما به نتایج حداکثری رسیدهایم. از طرفی معتقدم که یک دلیل این موفقیت، ریلگذاری صحیح بوده است. نخواستیم بهطور موردی عمل کنیم بلکه نگاهمان اصلاح ساختارها بوده است. مدیران دولتی را از تزریق مسکن به درمان درد آگاه کردیم. در هیئت مدیران اتحادیه نیز نگرشها تغییر کرد. جمعبندی من این است که اتحادیه با حمایت همهجانبه اعضای صنف میتواند در بهبود شرایط کسبوکار بسیار مؤثر باشد.