انتخابها و تصمیمگیریها
به طور معمول به هنگام انتخابات مختلف، خواه انتخاب رئیسجمهور باشد یا انتخابات صنفی و حتی انتخاب یک نماینده از یک تیم کاری، شور و هیجان خاصی در بین انتخابکنندگان به وجود میآید. همه به دنبال پیدا کردن شاخصهایی برای تصمیمگیری و انتخاب خود هستند. این شاخصها را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد:
1. شاخصهای گذشتهنگر
این معیارها از عملکرد گذشته کاندیداها سرچشمه میگیرند. اینکه آنها در زندگی شخصی و کاری خود چگونه عمل کردهاند، آیا موفقیتهایی در کارنامه خود دارند؟ اگر شکستی داشتهاند، چگونه از آن برآمده و توانستهاند از آن درس بگیرند تا آن را دوباره تکرار نکنند؟ اینکه آیا قابلیت کار در قالب یک هیئتمدیره را داشتهاند و اساساً قائل به کار تیمی بودهاند؟ و معیارهای دیگری که همگی عملکرد گذشته آنها را مورد نقد و بررسی قرار میدهند.
2. شاخصهای آیندهنگر
این معیارها بیشتر مبتنی بر برنامههایی است که کاندیداها برای آینده کاری خود ارائه میدهند. اینکه این برنامهها تا چه اندازه با واقعیت جامعه مخاطب همخوانی دارند و قابل اجرا هستند؟ اینکه این برنامهها بر پایه چه اصول، دانش و تجربیاتی طراحی شدهاند؟ آیا این برنامهها با توجه به منابع موجود تا چه اندازه قابلیت تحققپذیری دارند یا اینکه بیشتر شعارهای انتخاباتی هستند؟ و معیارهای دیگری که نوع تفکر و نگرش کاندیداها به آینده را مورد نقد و بررسی قرار میدهند.
معمولاً نامزدهای انتخابات کمپینها، سخنرانیها و برنامههای انتخاباتی خود را بر اساس اینکه در کدامیک از این دو حوزه مزیت رقابتی دارند، طراحی میکنند. برخی بر گذشته خود تکیه کرده و توجه رایدهندگان را به آنچه که در گذشته انجام دادهاند جلب میکنند و برخی بر نگاه آیندهنگرانه خود اتکا میکنند و توجه مخاطبین را به آیندهای که ترسیم کردهاند جلب میکنند.
انتخاب درست: ارزیابی ترکیبی از گذشته و آینده
اما سوال مهم برای رایدهندگان این است که کاندیداهای مورد نظر خود را بر اساس کدامیک از این شاخصها باید ارزیابی کنند تا یک انتخاب درست داشته باشند؟ نکتهای که اغلب به دلیل هیجانات حاکم بر فضای انتخابات از آن غافل میشوند این است که هیچیک از این دو دسته شاخصها به تنهایی برای رسیدن به یک انتخاب درست کافی نیست. لزوماً کسی که گذشته موفقی داشته، نمیتواند در آینده نیز موفق باشد، چرا که سرعت تغییرات در جوامع (در این مورد خاص صنف قطعات یدکی) به قدری شتاب گرفته است که راهحلهای گذشته شاید برای آینده کارایی نداشته باشند. از طرفی، کسی که فقط برنامه برای آینده دارد و اگر تجربیات کافی از گذشته نداشته باشد، شاید نتواند چالشهای آینده را مدیریت کند و برنامههای خود را محقق سازد.
به نظر میرسد کسانی که به دنبال معیارهایی درست برای ارزیابی کاندیداهای انتخاباتی هستند، باید از هر دو نوع این شاخصها کمک بگیرند. در حقیقت، کسانی که نسبت قابل قبولی هم از یک گذشته موفق و هم از قابلیت برنامهریزی برای آینده برخوردارند، گزینههای مناسبتری برای انتخاب هستند.
رقابت منصفانه و مشکلات صنفی
صرف تشکیل یک گروه یا دسته و جمع کردن نیروها پشت سر خود برای مقابله یا خدایناکرده تخریب گروه مقابل، نه مشکلی از مشکلات صنفی حل میکند و نه هیچ همخوانی با اصول رقابت عادلانه و منصفانه دارد. نکته مهمتر آنکه اینگونه دستهبندیها و مرزبندیهایی که هر کدام شعارهایی مبتنی بر مزیت خود (مزیتهای مبتنی بر گذشته و یا آیندهنگری) سر میدهند، رایدهندگان را دچار سردرگمی میکنند و اجازه نمیدهند که آنها تمرکز کافی بر هر دو نگاه داشته باشند. به عبارت دیگر، روانشناسی صنفی تحت تأثیر هیجانات کاذب قرار میگیرد و مانع تصمیم درست رایدهندگان میشود. چرا که در نهایت آنها هستند که باید برای آینده صنف خود تصمیم بگیرند. نتیجه چنین انتخاباتی معمولاً به نفع جامعه صنفی نخواهد بود.
آینده صنف قطعات یدکی
و در نهایت، جامعه صنفی ما یک انتخابات حساس و تعیینکننده پیش رو دارد. با توجه به آیندهای که انتظار اصناف را میکشد، این انتخابات بسیار مهم است. صنف قطعات یدکی در حال پوستاندازی از یک سیستم سنتی به یک سیستم نوین است. به نظر میرسد که “قوی سیاه” برای صنف ما در راه است. نه گذشتهای که از مدیریت این صنف سراغ داریم میتواند اعضای این صنف را کمک کند تا از این مسیر پرپیچوخم عبور کنند و نه برنامهریزی بدون توجه به گذشته و واقعیتهای صنف میتواند به این مهم نائل آید.
تنها راهحل شاید این باشد که کاندیداها خودِ واقعیشان را به نمایش بگذارند تا رایدهندگان بتوانند بهترین تصمیم را برای صنف بگیرند، فارغ از اینکه انتخاب شوند یا نه. برد و باخت گروهها و کاندیداها در این برهه از زمان ملاک نیست، چرا که این انتخابات باید یک برنده داشته باشد و آن هم صنف و جامعه صنفی قطعات یدکی خودرو است.
بعد از انتخابات نیز زندگی برای همه جریان خواهد داشت. شیرینی پیروزی و یا تلخی شکست هیچکدام مدت زیادی دوام نمیآورند. تنها این صنف است که میماند و یک هیئتمدیره که باید هزاران چالش بزرگ و کوچک را مدیریت کند. پس فضایی ایجاد کنیم که اجازه بدهد رایدهندگان آنچه را که صلاح میبینند انجام دهند.
توضیح: قوی سیاه
به پدیدهای گفته میشود که ناگهانی و غیرمنتظره است و پیامدهای بسیار سنگین و نامتعارف دارد.