نظام حاکم بر هر کشوری تنها در یک صورت میتواند موفق شود: مردم باید همکاری کنند.
این همکاری میتواند با سرنیزه و به اجبار انجام شود، که دوره چنین رویکردی به پایان رسیده است. یا اینکه میتواند با مشارکت خودخواسته مردم اتفاق بیفتد.
مردم زمانی همکاری خواهند کرد که مطمئن باشند آنچه دولت از آنان میخواهد، کاری ممکن، مفید و عادلانه است. در غیر این صورت، آنان از انجام آن شانه خالی خواهند کرد. اگر مردم در انجام خواستههای دولت حداکثر مشارکت را داشته باشند، کارها سریعتر، کمهزینهتر و به موقع انجام میشود. در غیر این صورت، چالشها و مشکلات میان مردم و دولت به وجود خواهد آمد.
پیشنهاد بنده به مسئولین اصناف در دولت این است که هر آنچه از صنوف میخواهند، همراه با دلایل و ضرورتهای آن ارائه کنند. نمیشود هر روز به مردم دستور داد و انتظار داشت که بیچون و چرا آن را انجام دهند. خصوصاً زمانی که این دستورات برای کسبه هزینهبر است. اگر اقناع عمومی صورت نگیرد و بستههای تشویقی همراه با دستورات نباشد، کارها به راحتی و به طور کامل انجام نمیشود و بار دیگر تجربه تلخ و ناکامی برای مردم و دولت تکرار خواهد شد.
آموزش رایگان و فراهم کردن بستر مناسب وظیفه دولت است. زبان الزام و دستور نمیتواند گره از کار دولت باز کند. مردمی که خواهان استقلال ملی و رفع سلطه بیگانه هستند، هرگز استبداد داخلی را تحمل نخواهند کرد.
ویژگی نظامهای امروزی کشورها، مردمسالاری دینی است. مردمسالاری روش پسندیدهای برای حکومتداری در دنیای امروز است. وقتی صحبت از مردمسالاری دینی میکنیم، یعنی اخلاق، محبت و حمایت خداوند بزرگ را نیز در نظر میگیریم؛ خدایی که امروز ناظر و شاهد است و فردا حاکم است.
چگونه است که برخی مسئولین در سطوح مختلف به جای آن که مردم را ولینعمت خود بدانند، خود را صاحب اختیار مردم فرض کرده و از زبان الزام و تهدید استفاده میکنند؟
طرح شناسهدار کردن کالاها میتواند به اقتصاد کشور کمک کند، اما هزینهها و تبعات آن نباید صرفاً بر دوش اعضای جوازدار صنف فروشندگان لوازم یدکی قرار گیرد.