جستجو

رسانه اختصاصی صنایع و صنوف خودرویی

رسانه اهل فن

هنجار شکنی، تاوان ضعف مدیریت

ما می‌گوییم خانواده‌ی صنف، اما آیا واقعاً ما یک خانواده‌ایم؟ اشتباه نشود! دغدغه‌های صنفی ما یکی است، اما… اجازه دهید داستان را از اینجا شروع کنیم. شاید در قرن گذشته معمول و مرسوم بود که پدر خانواده برای سرنوشت فرزندان تصمیم بگیرد. برادر بزرگتر جانشین پدر باشد و امورات خانواده بر مبنای تدبیر بزرگترها بنا شود. اما امروز کمتر چنین سبکی از زندگی مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرد. کمتر پیش می‌آید که فرزندان ملزم به ادامه راه و روش پدر باشند. این به معنای بی‌احترامی به بزرگترها نیست. حالا بزرگترها آموخته‌اند که برای مدیریت نیاز نیست سالار باشند. نیاز نیست حرف اول و آخر را آن‌ها بزنند؛ بلکه آن‌ها قرار است راهگشا باشند. جلوی مشکلات را بگیرند و چراغ‌دار این مسیر باشند.

چند باری شنیده‌ام برخی همکاران با کلمات تند به متولیان اتحادیه ناسزا گفته‌اند. بسیار شنیده‌ایم و شاید گفته‌های من هم این باشد که اتحادیه دچار بی‌عملی و کاهش اثربخشی در انجام وظایفش بوده است. بارها بی‌رغبتی همکاران را برای حضور در نشست‌های هنجار شکنی، تاوان ضعف مدیریت اتحادیه دیده‌ایم. هرگز نشنیده و ندیده‌ام که حتی یکی از اعضای اتحادیه بدون اشتیاق اقدام به اخذ پروانه کسب یا تمدید آن کرده باشد. همیشه اقدام به خاطر نیازی بوده است.
همه این موارد، ناهنجاری رفتاری اعضای صنف در برابر اتحادیه است. به نظر می‌رسد دلیل آن ضعف دست‌اندرکاران اداره اتحادیه در سطح ستادی و رده‌های کارگزاری بوده است.

بدون تردید، اتحادیه جزیره‌ای جدا از کلیت نظام اداری و سیاسی کشور نیست و بخش بزرگی از معایب آن بازتاب مشکلات عمومی کشور است. اما چرا اتحادیه نتواسته با صنف شبیه یک خانواده ارتباط برقرار کند؟ اتحادیه‌ای که مدعای تلاش خصوصی و منهای دولت را دارد و اساساً انتظار می‌رود که تلاش‌های صنفی فراتر از رویه‌های دولتی باشد و ساز و کار اجرایی در بخش خصوصی بهتر از دولت باشد. هرچه باشد، اینجا پول نفت وجود ندارد و مهمان دخل خودمان هستیم!

باید دوباره بپرسم: آیا ما یک خانواده‌ایم؟ شاید سوال اساسی‌تر این است که آیا ما باید یک خانواده باشیم؟
در خانواده، پدر، مادر، فرزندان و دیگر اعضای خانواده با وجود همه ناملایمات و سختی‌های جان‌فرسای جامعه، وقتی دور هم می‌نشینند، از باهم بودن لذت می‌برند. اعضای خانواده حامی هم هستند. حمایت به معنای هم‌راهی و همدلی است، نه فرماندهی و ترحم. خانواده منطقه امنیت آن‌هاست. هرچند در معرض مشکلات باشند یا مثلاً یکی از اعضای خانواده اشتباهی کرده باشد، حتی تکرار اشتباه او نیز در خانواده پذیرفته و ضربه‌گیری می‌شود تا این پاره‌تن خانواده جدا نشود و به ریل پیشرفت بازگردد. قرار نیست خانواده کاری کند که اعضا از آن فراری شوند.

شاید به خاطر رفتارهای بزرگترمآبانه و سالارمنشانه، تکدر خاطر اعضا شده باشد. پس به نظر می‌رسد اتحادیه علاوه بر ضعف در سیاست‌گذاری و مدیریت و نقص در ارائه خدمات اداری، دچار گسستگی با اعضای صنف نیز شده است. تاوان این دو، بی‌میلی اعضا برای گرفتن یا تمدید پروانه کسب، کم‌اهمیت شمردن فعالیت‌های اتحادیه، کاهش مشارکت در برنامه‌های اتحادیه و… است.
شاید باید بیاموزیم که ما یک خانواده‌ایم اما قرار نیست روابط‌مان طولی و از بالا به پایین باشد. روابط ما عرضی است. ما در کنار هم هستیم. خانواده‌ای که در آن موی سفید و سابقه و البته پشتکار اهمیت دارد و احترام می‌آورد اما قرار نیست ارجحیت بیاورد. قرار نیست امتیاز خاصی برای کسی ساخته شود. در شرایطی که اقتصاد ما هر روز از رانت‌خواران کوچک و بزرگ آسیب می‌بیند، قرار نیست ما با ساختن رانت‌های جدید کمر خم شده‌ی این اقتصاد را بشکنیم.

ما یک خانواده‌ایم؛ نه از بابت این روابط، که از بابت مهر و هم‌دلی میان‌مان. ما خوب می‌دانیم که همه در یک قایق نشسته‌ایم. او که برای سود کوتاه‌مدت در حال سوراخ کردن این قایق است با رانت، تبعیض و قاچاق فقط به خودش آسیب نمی‌زند؛ او چهره‌ی همه‌ی ما را مخدوش می‌کند و در نهایت باعث غرق شدن این قایق می‌شود.

اکنون به عنوان یک نامزد عضویت در هیئت مدیره عرض می‌کنم: اولین گام هیئت مدیره منتخب باید بازسازی روابط میان اعضای صنف باشد. اتحادیه باید شماره تلفن پیامگیر 24 ساعته، 7 روزه و 12 ماهه داشته باشد. شماره همراه با ربات پیشرفته به صورت آنلاین و سایت ساده و کاربردی داشته باشد. یعنی نظر و احساس اعضای خود را دائماً دریافت کند و درصدد بهینه‌سازی سازمان خود باشد. قرار نیست اگر کسی خواست به جمع‌مان اضافه شود جلویش را بگیریم. قرار نیست مسیر بزرگ‌تر شدن خانواده را ببندیم، اما قرار هم نیست خانه‌ی‌مان چنان بی‌در و پیکر باشد که هر کسی از راه برسد، بدون در زدن و آداب‌دانی سرش را پایین بیندازد و از این در بیاید و از آن در بیرون برود.

این‌ها خواسته‌های جدید و شرایط روزآمد است؛ کسانی که در گذشته حضور داشتند، تلاش‌شان را کردند و اکنون دست‌آوردهای‌شان قابل ارزیابی است. می‌شود منصفانه به آن نگاه کرد و گفت که کجا کم‌کار بوده‌اند و کجا پرکار. شرایط امروز، اندیشه‌های مدیریتی جدیدتری را می‌طلبد. نمی‌شود از پیشرفت حرف زد اما به تغییر افراد باور نداشت. نمی‌شود از تغییر افراد حرف زد اما اصرار داشت که مسیر گذشته ادامه پیدا کند.

امکان ندارد بدون احترام به اعضا بتوانیم مشارکت فعال آنان را شاهد باشیم. بدون مشارکت اعضا نمی‌توانیم مسائل صنف را حل کنیم. مسائل حل نشده تبدیل به مشکل، معضل و بحران خواهند شد. در شرایط بحرانی، انتظار رفتار معقول و منضبط، فرمان‌پذیری و دیگر دوستی از مردم بی‌جاست.
این‌ها یعنی: فرصت‌سوزی، هدررفت منابع، انتقال مصیبت به نسل‌های آینده، حال آن که ما می‌توانیم بر اساس روابط عاطفی میان اعضای اتحادیه، منافع مشترک، فرصت‌ها و تهدیدهای مشابه‌ای که داریم به هم نزدیک شده و با هم حرف بزنیم. مسائل عمومی صنف را تشریح و تحلیل کنیم. با منطق و خرد جمعی برای آن‌ها راه‌حل بیابیم. به دنبال راه‌حل‌های جدید باشیم.
اگر ما ارتباط حداکثری داشته باشیم و خواسته‌هایمان به نیازهای اکثریت نزدیک‌تر باشد، حتما دولت و نظام با ما همکاری خواهند کرد. در ابتدا شاید مقاومتی وجود داشته باشد، اما عزم و سخن درست راه‌گشا خواهد بود.

ما باید به دنبال ارائه تصویری واقعی از خودمان باشیم؛ با همان جزئیات، با همان توانایی‌ها و ظرفیت‌های اساسی که خودمان می‌شناسیم. هیچ‌کس نمی‌تواند یک صنف بزرگ، مفید و مشارک‌جو را نادیده بگیرد و حقوق همگان را پایمال کند. ما می‌توانیم الگو باشیم.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

آخرین اخبار