اقتصاد ننه جون

شاید باورش کمی سخت باشد اما اقتصاد ننه جون همان نکته ای را یادآور می شود که آدام اسمیت در نظریه هایش از آن سخن گفته است و در اصل فرمایشات ننه جون تفاوت زیربنایی عمده ای با اقتصاد سیاسی آدام اسمیت ندارد!

حال ننه جون چه می گوید؟ می گوید وقتی قیمت گوجه فرنگی امروز از دیروز، از ماه پیش، از پارسال و از هر زمان دیگری در گذشته بیشتر است، پس گرانی داریم و این بدین معناست که شاخص یعنی جیب ننه جون و در نظر گرفتن این نکته که دخلش با خرجش نمی خواند و تمامی شاخص های اقتصادی، آمار و ارقام و سیاستمداران هر چه می گویند، کشک است.

ننه جون به درستی دم از ناامیدی می زند و می گوید: وقتی امید ندارم فردا هم بتوانم سفره ام را بچینم یعنی اقتصاد مالیده ؛ یعنی هر چه از رشد و شاخص ها می گویید ارزانی خودتان.

چه می گویید و می بافید وقتی مردم فقیرند و با حقوق مصوب دولت نمی شود حتی اجاره خانه را داد تا چه برسد به بقیه خرج و مخارج.

حتی محاسبات ننه جون به اینجا ختم نمی شود و کمی از خود فاصله می گیرد و چشمان خود را بر روی دیگری نمی بندد. او می گوید وقتی عده‌ای در سطل زباله دنبال روزی می گردند یعنی بیچاره ها فراموش شده اند. یعنی همگی ما فراموش شده ایم.

وقتی آفتابه دزدی  و اختلاس همزمان زیاد و زیادتر می شود یعنی ول معطل ایم؛ وقتی پول میشود دلیل آبرو یعنی اخلاق یخ زده.

والا که عقل هم چیز خوبیست. فکر کردن عنصر مهمیست. دیدن و چشم نبستن وظیفه است. اما انگار نه کسی عقل دارد؛ نه فکر می کند و نه می داند که برای انجام برخی از وظایف باید چشم باز کرد و دید. باید دید و به راحتی نگذشت. از همین نگذشتن هاست که شاید نتیجه ای حاصل شود. نتیجه ای که دیگر کسی در سطل زباله در پی روزی نباشد یا مثلا آفتابه دزدی و اختلاس عادت هر روزه ی عده ای نباشد.

چه بگویم ننه، ما که تا الان از این نتیجه ها ندیدیم؛ با این اوضاع بعید می دانم شما هم ببینید.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *