بررسی سبد سهام سهامداران خرد نشان میدهد این افراد بهگونهای سنتی بخش عمدهای از پول خود را بر یک سهم سرمایهگذاری میکنند. پژوهشها نشان میدهد که بالغ بر ۳۰سهم تنوع مطلوبی برای سبد بهینه است. علاوه بر این برای کاهش ریسک سبد سرمایهگذاری میتوان با نمادهای متناسب با شاخص هموزن نیز متعادلسازی کرد.
وجود یک بازار سرمایه فعال و پر رونق همواره بهعنوان یکی از نشانههای توسعهیافتگی کشورها در سطح بینالمللی شناخته میشود. در کشورهای توسعهیافته اکثر سرمایهگذاریها از طریق بازارهای مالی انجام میشود. مشارکت فعال افراد جامعه در بورس متضمن حیات بازار سرمایه و توسعهپایدار کشور است. عمدهترین مسالهای که سرمایهگذاران در این بازارها با آن مواجه هستند، تصمیمگیری جهت انتخاب اوراقبهادار مناسب برای سرمایهگذاری و تشکیل سبد بهینه سهام است. چگونگی تخصیص سرمایه در بین موقعیتهای سرمایهگذاری در بازار سهام که به آن انتخاب بهینه سبد سهام گفته میشود، یکی از زمینههای موردتوجه در اقتصاد ریاضی و مدیریت مالی و یک مساله موردعلاقه سرمایهگذاران است. در دهههای اخیر، فرمولبندی این مساله در قالب مدلهای بهینهسازی و تحلیل آن با استفاده از برنامهریزی ریاضی توسط محققان متعددی انجام شدهاست. چگونگی تعریف و اندازهگیری ریسک، نقشی کلیدی در این مساله دارد و میتواند منجر به سبدهای سهام بهینه گوناگون شود. فرآیند سرمایهگذاری در یک حالت منسجم و پیوسته مستلزم تجزیه و تجلیل ماهیت اصلی تصمیمات سرمایهگذاری است.
آنچه که سرمایهگذاران خواهان آن هستند پیشبینی روند قیمتی سهام در آینده است. در صورتیکه معیارهای مناسبی از نسبتهای مالی جهت مساله انتخاب سهام بهکار گرفته شوند، میتوان امید داشت که شرکتهایی با نسبتهای مالی بهتر، بازده مناسبتری را نصیب سرمایهگذاران میکند. حتی اگر ارزش سهام شرکتی در کوتاهمدت برخلاف نسبتهای مالی آن شرکت حرکت کند، فرضیه تجزیه و تحلیل بنیادین آن است که در بلندمدت همبستگی بالایی بین ارزش بیانشده توسط نسبتهای مالی و ارزش بازار سهام وجود دارد، لذا این موضوع توسط بزرگان بازارهای مالی نیز بیان میشود. در صورتیکه اقدام به سرمایهگذاری شود، باید دید بلندمدت داشت تا اوراق یا دارایی تهیهشده به ارزش واقعی و آینده خود نزدیک شود، زیرا در بازه زمانی کوتاهمدت متغیرهای بسیاری بر روند قیمتی سهام و کلیت بازار موثر هستند و ممکن است روند قیمتی را از هدف تعیینشده دور کنند.
از جمله مسائل عمدهای که سرمایهگذاران بازار سرمایه با آن مواجه هستند، تصمیمگیری جهت انتخاب اوراقبهادار مناسب برای سرمایهگذاری و تشکیل سبد بهینه سهام است. از آنجا که پارامترهای مساله انتخاب سبد بهینه سهام را به دلیل نوسان بازار و قیمت نمیتوان ثابت درنظر گرفت، لذا باید از روشهایی بهره برد که عدمقطعیت دادهها در آن لحاظ شود، یا با بررسی مداوم وضعیت بازار و متغیرهای تاثیرگذار، وزن اوراق موجود در سبد بهروزرسانی شود و مجددا سرمایهگذار اقدام به نگهداری یا فروش آن کند، از اینرو بهینهسازی پایدار راهحلی علمی برای مسائلی بهشمار میرود که در آن با عدمقطعیت دادهها روبهرو خواهیم بود.
در هر تصمیمگیری برای سرمایهگذاری دو عامل ریسک و بازده اهمیت ویژهای دارند. سرمایهگذاران در صورتی ریسک را میپذیرند که به ازای آن سود مناسبی عایدشان شود، بنابراین شخص سرمایهگذار در بازار سهام با هدف افزایش ثروت و اجتناب از خطرات با این پرسش مواجه است که «چه سهم و به چه میزانی از هر سهمی خریداری شود؟» به این ترتیب بهینهسازی سبد سهام به مفهوم انتخاب ترکیب بهینهای از داراییهایی است که میتواند در کنار بیشینهسازی بازده موردانتظار ریسک را بهطور همزمان کمینه کند.
با توجه به اینکه در تحلیل دادههای شرکتهای بورسی نوعی ارزیابی خوشبینانه از هر شرکت دیده میشود، لذا با تخصیص اوزان به شرکتها، سبدی از سهام با وزن بالا ایجاد میشود. به این ترتیب نیز از آنجا که ریتم تاثیرگذاری بر شاخصهای اصلی بازار سهام با نامهای شاخصکل بورس، شاخصکل هموزن بورس، شاخصکل فرابورس و شاخص هموزن فرابورس بر اساس ارزش بازاری شرکتهای پذیرفتهشده در بازار سهام است، لذا همین مقدار ارزش را میتوان بهعنوان وزن سهم برای ایجاد سبدی بهینه درنظر گرفت.
در این میان نیز لازم به ذکر است که شاخص هموزن تمامی این ارزشهای بازاری شرکتها را در یک ترازو قرارداده و مقادیر آنها را موزون میکند، لذا روند شاخص هموزن نسبت به شاخصکل میتواند برای تجزیه و تحلیل ایجاد سبد بهینه بسیار کمکحال سرمایهگذاران واقع شود، زیرا که شاخصکل بیشتر نمایانگر تغییرات ارزشی سهام با ارزش بازار زیاد است و متغیر چندان دقیقی برای سنجش و ایجاد پرتفوی بهینه نیست، از اینرو با مقایسه روند بازدهی چهار شاخص یادشده از ابتدای سال1402 که نسبت به سالپایه محاسبه شده و در قالب روند تجمعی تغییرات مورد مقایسه قرارگرفتهاست؛ نشان میدهد که شدت تغییرات شاخصهای هموزن بورس و فرابورس نسبت به شاخصهای کل این دو بازار با گپ زیادی بیشتر و سطح قرارگیری بازدهی نیز بیشتر از شاخصهای کل محاسبه شدهاست.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که برای ایجاد سبد بهینه از داراییهای مختلف در بازار سهام برای سرمایهگذاری بلندمدت و حتی میانمدت، میتوان این فرضیه را متصور شد که با توجه به روند و موقعیت شاخصهای هموزن، چیدن سبدی از سهام شرکتهای متوسط و کوچک بورس و فرابورس میتواند در بازه زمانی حداقل میانمدتی بهصورت کلی با سود همراه شود و ریسک کمتری را برای سرمایهگذار به نسبت ایجاد سبد بهینه با نمادهای شاخص و بزرگ ایجاد کند.