بسیاری افراد، عمری را در یک صنف سر میکنند و با تمام تجارب و دستآوردهایشان، روزی بازنشست میشوند. تا اینجای کار به نظر میرسد روندی طبیعی است و ایرادی به آن وارد نیست. اما اجازه بدهید قدری در شکل و شمایل این روند در مشاغل دیگر، دقیق شویم. در یک سازمان، افراد در نتیجهی سالها تجربه و فعالیتشان در بازههای زمانی مختلف ترفیع میگیرند و مورد قدردانی واقع میشوند. در نهایت زمانی که خدمتشان پایان میگیرد و بازنشست میشوند نیز، اغلب طی مراسمی با حضور سایر همکاران لوح یادبودی به پاس سالها خدمتشان دریافت میکنند. در بسیاری سازمانها، پس از بازنشستگی در مناسبتهای مختلف و هر سال، به انواع مختلف از آنها یاد میشود. در برخی موارد حتی تشکل ویژهای برای پیشکسوتان وجود دارد که از گردهماییها و تفریحات تا رسیدگی به امور جدی را شامل میشود. این امور، اغلب ماهیتی اجتماعی دارند و در قالب تشکیل خیریهها و صندوقهای قرضالحسنه ادامهی فعالیت میدهند تا هم راهی باشند برای گرهگشایی برای افراد جوانتر و هم حلقهی اتصال پیشکسوتان و بازنشستگان را با فعالان حرفهی خود حفظ کنند. بدیهی است که تمام این ارتباطات، در تقویت روحیهی همدلی میان افراد یک سازمان چه شاغل و چه بازنشسته بسیار موثر است. اجازه بدهید با چند مثال ساده، این موضوع را بسط بدهیم، فرض کنید کسی بیمار شده یا به سوگ عزیزی نشسته است یا نه اصلا فرزندش قرار است ازدواج کند یا نوهاش دارد از راه میرسد. در چنین شرایطی، این تشکلها سبب میشوند کسی از همکار قدیمی خود بیخبر نماند و در غم و شادی به یاد یکدیگر باشند و ارتباط خود را حفظ کنند. شاید این موضوعات در نگاه اول، چندان جدی و مهم به نظر نرسند اما اگر کمی عمیقتر به انسان و روابط انسانی نگاه کنیم، خواهیم دید که تا چه اندازه در سلامت روان و به طبع آن احساس شادمانی و رضایت افراد تاثیر گذار خواهند بود. فراموش شدن و قطع کامل زنجیرهی ارتباط با تاریخ شخصی و شغلی یک فرد، امری است که در نبود توجه لازم به همین مسائل به ظاهر ساده اتفاق میافتد و علاوه بر آن امکان بسیاری کنشهای اجتماعی مثبت را سلب میکند.
حال سوال اصلی این است که در بستر فعالیتهای زیر مجموعهی اصناف، تا چه حد برای چنین موضوع مهمی، بستر لازم فراهم شده و برای تقویت آن چه کارهایی میتوان انجام داد؟
به نظر میرسد، در شرایط فعلی پیشکسوتان اصناف پس از بازنشستگی ارتباط چندانی با پیشینهی حرفهای خود ندارند و به این ترتیب باب گفتوگو میان هم صنفان تا حد زیادی بسته میشود. تشکلهای اقماری میتوانند نقش به سزایی در تقویت و تحکیم این زنجیرهی ارتباطی با پیشکسوتان داشته باشند و بستری برای تکریم این عزیزان فراهم کنند. پیشکسوتان نیز قطعا میتوانند در این فضا به گپوگفت بپردازند و بسیاری از مشکلات همصنفان خود را حل کنند. تشکیل صندوقهای قرضالحسنه برای اعطای وام به فعالان و بازنشستگان همان صنف، ارائه راهکارها و تجربیات خودشان با جوانترها و… تنها بخش کوچکی از اتفاقات مثبتی است که در نتیجهی فراهم آوردن چنین بستری، به وقوع میپیوندد. بیشک اصناف، بازار و به طور کلی جامعهی امروز در نسبت با گذشته، بزرگترین گمکردهاش رسم مروت و فتوت است که متاسفانه در میان دنیای سرعتگرفتهی امروز با تمام مختصاتش، کمتر به آن توجه شده است. بخش بزرگی از اصناف، ریشه در بازار دارد و بازار در گذشته، منبع بسیاری اتفاقات اجتماعی و سیاسی بوده که امروز کمرنگ شده. بازاریان افراد معتمد مردم بودند که به مردانگی شهره بودند اما این روزها، اعتماد حلقهی مفقودهی بسیاری از مردم نسبت به بازاریان است. تشکلهای اقماری و تکریم پیشکسوتان که اغلب متعلق به روزهایی هستند که در آن دستگیری و مروت، ارزش محسوب میشد، قطعا در اصلاح و بازگشت به ارزشهای پیشین نیز موثر خواهد بود و در کنار تمام ویژگیهای خوب زندگی امروز، به احیای فرهنگهای نیک گذشته کمک خواهد کرد. همدلی، احترام و توجه به نیازها، مشکلات و منافع جمعی صنف، راز تبلور جوانمردی و فرهنگسازی در میان اصناف است.
در پایان امیدواریم مسئولین امر و پیشکسوتان، توجه لازم را به موضوعات مطرح شده، بفرمایند و در راستای تکریم پیشکسوتان و استفاده از تجربیات آنان، گامی هرچند کوچک بردارند، چرا که معتقدیم این گامها در طول زمان، اخلاق را ارتقا میدهند و دستآوردهایی فرای موفقیتهای شغلی و مالی برای فعالین و پیشکسوتان صنف، رقم خواهند زد.