به گزارش قطعات خودرو به نقل از خودروبانک، به مناسبت روز جهانی طراحی صنعتی، خدمت آقای علیرضا محمدزاده رفتیم تا گفتگویی در این خصوص داشته باشیم. اگرچه در ایران محدودیتهای بسیاری در عرضه خودرو وجود دارد، اما چند سالی است که خودروهای چینی با طراحیهای جدید و بهروز وارد بازار شدهاند و ذائقه مردم ایران را با روند جهانی طراحی خودرو آشنا کردهاند.
در ادامه میتوانید مصاحبه من، محسن آل طه خبرنگار پایگاه خبری خودروبانک، را با آقای علیرضا محمدزاده بخوانید.
آقای محمدزاده، لطفا در ابتدا خود را معرفی کرده تا مخاطبین ما بیشتر با شما آشنا شوند.
من علیرضا محمدزاده، فارغالتحصیل رشته طراحی صنعتی، ورودی سال ۷۵ دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد هستم. از سال ۱۳۷۵ بعد از دو سال در حوزه خودرو وارد بازار کار شدم. ابتدا در بخش طراحی مرکز تحقیقات ایرانخودرو مشغول به کار بودم و همکاری با این مرکز تا سال ۱۳۸۵ ادامه داشت. از سال ۸۵ تا ۸۹ به همراه جمعی از دوستان در قالب یک شرکت طراحی- مهندسی در حوزه طراحی خودرو مشغول فعالیت بودم و در عین حال، با شرکتهای مختلف مثل ایرانخودرو دیزل، سایپادیزل و… به طور مستقیم و غیرمستقیم همکاری داشتم. نتیجه فعالیتهای آن زمان منجر به اجرای پروژههایی همچون فیسلیفت کامیونت بادسان برای سایپادیزل، یک خودروی تجاری برای شرکت ایرانخودرو دیزل، مینیبوس ۵۱۱ برای ایرانخودرو دیزل شده. بسته به بزرگی یا کوچک بودن پروژهها، در فعالیتهای مختلف از طراحی اولیه گرفته تا ساخت مدلهای یک به یک و حتی پروتوتایپ شرکت داشتم.
حدود ۴ سال پیش در یک شرکت دانشبنیان در بخش موتورسیکلت مشغول به کار شدم. در این شرکت برای اولین بار، یک موتورسیکلت برقی قابلتولید به نام ای-ران ساخته شد که در آن زمان من به عنوان مدیر بخش طراحی و بازاریابی این پروژه فعالیت میکردم.
یک پرسش همواره در بازار خودرو کشور مطرح میشود، مبنی بر اینکه طراحی خودروهای ایرانی چه تفاوتی با طراحی خودروهای تولیدشده در سایر نقاط جهان دارد. نظر شما در مورد طراحی خودروهایی مثل کوییک سایپا یا تارا ایرانخودرو چیست؟
خودرویی که در ایران طراحی میشود، چندان مطابق سلیقه و نظر مشتریان نیستند. در حقیقت چند مشکل عمده در مقوله طراحی خودرو کشور وجود دارد. اولا، طراحی خودرو یک بحث فرمایشی مطلق و طبق نظر مدیران است که نتیجه آن تولید خودروهایی مثل رانا، کوییک، دنا پلاس و … میشود. هر مدیر برای ابقا و نگهداری خود، پروژهای را تعریف کرده و مهلتی را برای به پایان رساندن آن مشخص میکند تا در نهایت، محصول نهایی را جزو دستاوردهای خود قرار دهد.
به عنوان یک نکته مهم، تولید یک خودرو با طراحی مدرن و مطابق با سبک و سیاق امروزی، مستلزم پیروی از طراحی اولیه جدید و امروزی است. اما اکثر پلتفرمهای کاربردی در ایران قدیمی هستند و به همین خاطر، مدرنیته در کابینهایی که به واسطه آنها طراحی میشود، به چشم نمیخورد. به عنوان مثال میتوان به اتاقک خودروهایی مثل پژو ۲۰۶، پارس، سمند و کوییک اشاره کرد. در حقیقت اِعمال طراحی روز و مدرن در خودروهای مبتنی بر پلتفرمهای قدیمی امکانپذیر نیست. بنابراین جای تعجب نیست که نتیجه تولید خودروهای جدید، محصولات عجیبی مثل کوییک و دنا پلاس میشود که نمای مقابل، جانب و عقب آنها با یکدیگر همخوانی ندارد. بنابراین دومین مشکل در طراحی خودروهای ایرانی، عدم امکان پیادهسازی ترندهای روز جهانی روی پلتفرمهای قدیمی است.
به عنوان مشکل بعدی، باید به کافی نبودن دانش طراحی متخصصین ایرانی اشاره کرد. عدم آشنایی با علم و دانش روز دنیا، نتیجهای به غیر از تولید خودروهای مشابه با طراحی ضیف به همراه نخواهد داشت. گذشته از این، هر خودرویی که وارد بازار ایران میشود، چندین بار مورد اصلاح یا همان فیسلیفت قرار گرفته تا زمانی که مدل جدیدی از آن به عرضه درآید. اما فراموش شده که هر محصولی، طول عمر مشخصی دارد. بدون شک یک شخص ۷۰ ساله را نمیتوان با لیفت صورت، به یک فرد ۳۰ ساله تبدیل کرد. خودرویی که معماری و چهارچوب بدنه آن متعلق به ۲۰ سال پیش است، با تغییر چراغ و سپر به یک محصول جدید و مدرن تبدیل نمیشود.
یکی دیگر از مشکلات خیلی بزرگ در طراحی خودروهای ایرانی، وجود محدودیتهای شدید مهندسی و عدم همخوانی هزینه لحاظ شده برای تولید خودرو با هزینه واقعی آن است. تارا مثال بارزی از این مهندسی محدودشده و ناقص است.
ما در سالهای قبل، خودروهای چینی متفاوتی در بازار داشتیم که از نظر طراحی ناقص بودند. ولی حالا با ورود خودروهایی مثل لاماری ایما، فونیکس FX یا حتی سوبا M4، میتوان گفت خودروهای چینی دارای طراحی مدرن و متفاوتی هستند. به نظر شما این مدل خودروها از لحاظ طراحی شایسته هستند یا به دلیل فضای بسته در بازار خودرو ایران، جذابیت خاصی برای ما پیدا کردهاند؟ روند طراحی خودروهای چینی چطور پیش رفته است؟ آیا میتوان گفت که به سطح خودروهای کرهای یا ژاپنی رسیدهاند؟
خودروسازان چینی، مسیری مشابه با شرکتهای ژاپنی و کرهای در پیش گرفتند، یعنی از کپی کاری شروع کردند. شرکتهای قدیمی چینی، ماشینهای دست چندم ژاپنی یا اروپایی را میگرفتند و با اعمال برخی اصلاحات و تغییر برند، آن را به یک خودرو چینی تبدیل میکردند. البته محصولات چینی در آن زمان فاقد کیفیت و طراحی قابلقبول بودند. ولی نکتهای که باعث شده چینیها در گذر زمان به این مرحله از پیشرفت دست پیدا کنند، سرمایهگذاری روی نیروی انسانی است. امروزه بخش عمدهای از محصلان رشته طراحی خودرو در دانشکدههای هنری دنیا، دانشجویان چینی هستند که اکثر آنها با هزینه دولت و شرکتهای خودروسازی وارد دانشکده شده و تحصیل میکنند.
یکی دیگر از عوامل موفقیت چینیها در صنعت خودرو، استفاده از نیروهای متخصص و کاربلد مطرح در رشتههای مختلف خودرویی است. بسیاری از متخصصین اروپایی و آمریکایی پس از بازنشستگی، به استخدام شرکتهای خودرویی چینی درمیآیند. دلیل این است که شرکتهای چینی فضای باز و آزادانهای را برای خلاقیت در اختیار متخصصان قرار میدهند و محدودیتهای کمتری نسبت به شرکتهای اروپایی و آمریکایی دارند. به عنوان مثال، شرکت بزرگی همچون مرسدس بنز دارای چارچوبها و خط قرمزهای متعددی است که به نحوی موجب محدودیت ابتکار و خلاقیت متخصصان میشود.
در کنار این مزایا باید به حقوق و مزایای قابلتوجه و تضمین ثبات کاری نیز اشاره کرد. بنابراین سرمایهگذاری هنگفت چینیها روی نیروی انسانی و بخش R&D علیالخصوص در بخش طراحی، مهمترین عامل پیشرفت آنها در طراحی خودرو به حساب میآید. گفتنی است که وجود ابزار پیشرفته امروزی نیز موجب شده چینیها با سرعت چشمگیری در صنعت خودروسازی رشد پیدا کرده و سطح شرکتهای کرهای یا حتی برخی شرکتهای اروپایی برسند.
در دهه فعلی، دیزاین و طراحی نقش بسیار مهمی در فروش یک محصول دارد. از چمدان و کیفدستی گرفته تا شیرآلات و خودرو، طراحی پس از قیمت و کیفیت، اهمیت بسیاری نزد مشتری دارد. دلیل اصرار برخی شرکتها به عرضه فیسلیفت محصولات موجود، اهمیت طراحی در بازار است.
در حال حاضر روند جدیدی در دنیا آغاز شده که در آن، چراغهای جلو از هم جدا شدهاند. از خودروهای چینی گرفته تا محصولات بی ام و جدید (مثل سری ۷)، همگی به چراغهای جلو جداگانه مجهز هستند. این روند و مد طراحی از کجا نشأت میگیرد؟
در بحث روند و مد طراحی یا همان «دیزاین ترند» باید گفت که معمولا شرکتهای مطرح و برجستهای همچون مرسدس بنز، بی ام و، آئودی، گروه فولکس و …، ترندسازی را انجام میدهند. به عنوان مثال، سبکی که مرسدس بنز در بخش جلوپنجره یا چراغهای جلو انتخاب میکند، توسط شرکتهای دیگر به خصوص چینیها مورد پیروی قرار میگیرد. چنین الگوبرداری ممکن است ضعیفتر و یا پختهتر از خودروی مبنا از آب درآید و نتیجه بهتری حاصل شود.
البته نکته دیگری نیز در مورد الگوبرداری چینیها از روی برندهای مطرح اروپایی وجود دارد. شرکتهایی مثل بنز یا بی ام و دارای سبک و DNA خاصی در طراحی هستند و به همین دلیل نمیتوانند گامی آنچنان فراتر از این DNA بردارند. امکان ساختارشکنی وجود دارد، اما محدود، چون در سیاستهای شرکت و انتظارات مشتری تعریف نشده است. ولی شرکتهای چینی دارای چنین محدودیتهای دستوپا گیری نیستند و الگوبرداریهای آنها میتواند به نتایج موفقیتآمیزی منجر شود.
بین سالهای ۶۰ تا ۹۰ میلادی، طراحی خودروها بسیار خلاقانهتر (از نظر من) و متفاوتتر بودند، ولی حالا روند طراحی خودروها تقریبا یکسان شده، تا جایی که اگر لوگو از روی بدنه حذف شود، نمیتوان تشخیص داد خودرو آمریکایی است یا چینی. به نظر شما دلیل فاصله گرفتن از مدلهای متفاوت و جذاب قدیمی و نزدیک شدن به طراحیهای یکسان امروزی چیست؟
در گذشته خودروهایی وجود داشتند که از لحاظ سبک طراحی بسیار خاص و به تمام معنا نمادین و آیکونیک بودند، مثل برخی محصولات مرسدس، آلفا، رنو، بیوک، شورلت، پونتیاک و غیره. دو دلیل برای وجود خلاقیت بالا در محصولات قدیمی و ابتکار پایین در محصولات جدید وجود دارد.
طراحی خودرو در گذشته بیشتر جنبه هنری داشت و بازاریابی و فروش در سطوح پایینتر اولویت قرار داشتند. تعداد برندها، تعداد طراحها و ابزار و دستگاههای لازم برای تولید خودرو بسیار کم بود. ولی با وجود تمام این کمبودها، محصولات منحصربهفرد و خاصی تولید میشد. با این حال، برخی اتفاقات با گذر زمان باعث شد طراحی خودروها به هم نزدیکتر شود.
با گذشت زمان، سختگیری روی قوانین خاص در طراحی و مهندسی خودرو باعث شده محصولات شرکتهای مختلف به هم شبیه شود. یکی از این قوانین مهم، آئرودینامیک نام دارد که موجب شباهت میان خودروهای امروزی شده است. ایمنی، قانون و در واقع دلیل دیگری بر نزدیکی طراحی خودروها به حساب میآید. آزمونهای مختلف مثل آزمون تصادف، آزمون ایمنی عابران پیاده و … باعث شده فاکتورهای یکسانی حین طراحی خودرو در نظر گرفته شود.
پروسه تولید نقش بسزایی در طراحی خودروهای امروزی دارد. تقریبا تمام شرکتها از پروسه یکسانی برای تولید محصولات استفاده میکنند. به علاوه، در جوامع کنونی سلایق مردم به هم نزدیک شده است. در گذشته، آمریکاییها طرفدار ماشینهای بزرگ بودند، در عوض اروپاییها ماشینهای کوچکتر را ترجیح میدادند. ولی در حال حاضر زبانهای طراحی متفاوت دارای نقاط اشتراک بسیاری هستند. عمده مشتریان، ویژگیها و صفات خاصی را در کلاسهای مختلف خودرو میپسندند و همین موضوع باعث شده طراحیها به یکدیگر نزدیکتر شود. به بیان بهتر، شباهت خواستهها و انتظارات مشتریان از خودرو و همسانسازی استانداردها در همه جای دنیا سبب شده خودروها به یک سبک طراحی یکسان برسند. هرچند که در میان این همه شباهت و خطوط قرمز، سطح خلاقیت طراحان اهمیت بسیاری پیدا میکند و میتواند نقطه عطفی برای برند در نظر گرفته شود.
به نظر شما، از جنبه طراحی و اصول طراحی خودرو، زشتترین و زیباترین خودروی موجود در بازار کشور کدام است و چرا؟
این سؤال، دو جواب دارد که یکی از آنها به سلیقه اینجانب مربوط میشود. در بازار داخلی خودروهای زشت و زیبای متعددی وجود دارد. ولی به عقیده من از بین ماشینهایی که فعلا وارد بازار شدهاند، تیبا و خانواده تیبا، یعنی کوییک، ساینا و محصول جدید سایپا به نام اطلس، زشتترین محصولات موجود در بازار هستند که هیچگونه تناسبی در طراحی آنها لحاظ نشده است. در مقابل، شاهین را میتوان به عنوان یک خودروی زیبا (مخصوصا در نمای جلو) در نظر گرفت، هرچند که شباهت بسیاری به بیوک چینی دارد.
به عنوان شخصی که از سابقه طولانی از نظر تجربی و آکادمیک در زمینه طراحی خودرو دارد، زیباترین خودرویی که در طول تاریخ صنعت خودروسازی جهان تولید شده، چیست؟
در تاریخ خودروسازی جهان، میتوان از محصولات بسیاری به عنوان زیباترین خودرو یاد کرد. لامبورگینی میورا، جگوار تیپ F، مرسدس 300SL گالوین، محصولات آلفا رومئو و بسیاری دیگر از خودروهای کلاسیک، به معنی واقعی کلمه یک اثر هنری جاودانه به شمار میآیند که در زمان خود شاهکار بوده و هنوز در برخی زمینهها به عنوان مرجع به آنها نگاه میشود. با تمام این اوصاف، طبق گفته یکی از اساتید هنر (احتمالا) آمریکایی، «اگر ایتالیا نبود، مردم دنیا هرگز با زیبایی آشنا نمیشدند». خودروهای ایتالیایی در برههای از زمان، منبع الهام برای همه طراحان دنیا بودند.
با توجه به شرایط فعلی بازار خودرو کشور، آیا فردی که به طراحی صنعتی و خودرو علاقهمند است میتواند به شرایط کاری مناسب و قابل رشد دست پیدا کند؟
افرادی که در رشته طراحی خودرو تحصیل میکنند و قصد دارند بعدها وارد بازار کار مربوطه شوند، باید به چند نکته مهم توجه داشته باشند. مهمترین نکته، داشتن عشق و علاقه کافی است. روحیه هنرمندانه و حساس افرادی که وارد حوزه گسترده طراحی صنعتی میشوند، سازگاری چندانی با فهم پایین بازار دلال مسلک کشور ندارد. از این رو تنها افرادی میتوانند در طراحی خودرو به رضایت و موفقیت دست پیدا کنند که به شدت عاشق رشته و کار خود بوده و توجه خاصی به نظر اطرافیان ناآگاه خود نداشته باشند.
نکته دوم برای موفقیت در این رشته، افزایش دانش و آگاهی نسبت به جنبههای مختلف مثل تناسبات خودرو است. هر نوع کلام و ادعایی باید بر اساس علوم و واقعیتهای قطعی باشد تا دیگران نتوانند ایرادی بر آن وارد کنند و این مهم، به مطالعه فراوان احتیاج دارد.
نکته دیگر، کسب درآمد پایین در حوزه طراحی خودرو است. به فردی که با علاقه خود وارد بازار کار شده، توصیه میشود به فکر شغل دوم نیز باشد، چون عوامل متعددی وجود دارد که رسیدن به موفقیت را کُند میکند. در ایران تنها دو شرکت بزرگ وظیفه طراحی خودرو را بر عهده دارند و آنها نیز چندان رغبتی به پیشرفت از خود نشان نمیدهند و تنها به رضایت مشتری اکتفا میکنند. به علاوه، افراد بسیاری وجود دارند که علیرغم دانش کافی، ادعای فراوانی در حوزه طراحی خودرو داشته و این موضوع بدون شک اعتبار متخصصین طراح را خدشهدار میکند. البته در هیچ کجای دنیا نمیتوان از طراحی خودرو به درآمد قابلتوجهی دست پیدا کرد. بنابراین تنها افرادی به رضایت شغلی در طراحی خودرو میرسند که واقعا عاشق و علاقهمند به این حوزه باشند.
به طور کلی، برای مخاطبینی که به طراحی خودرو علاقه داشته و قصد دارند این مسیر را به صورت حرفهای دنبال کنند، چه راهنمایی و توصیهای دارید؟
به عنوان نکته و در حقیقت توصیه اول باید به خاطر داشت که دانشگاه مکان خاصی برای یادگیری نیست. دانشگاه تنها فضایی را برای افزایش علم تئوریک دانشجو فراهم میآورد. نکته دوم این است که «طراح خودرو شدن» به حوصله فراوان احتیاج دارد.
به عنوان نکته سوم باید گفت که طراحی خودرو، فراتر از مهارت دستی و ترسیم اسکچهای عالی در کنار مدلسازیهای سهبعدی قدرتمند و بیاشکال است. طراح موفق به کسی گفته میشود که به سطح بالایی از فهم طراحی، فهم تناسبات درست، فهم زیباشناسی و … رسیده باشد. طراحی خودرو مستلزم دانش و شناخت خودرو و همینطور شناخت زیبایی است که صرفا مربوط به خودرو نمیشود، بلکه عناصر دیگری همچون طبیعت، جنگل و … را در خود میگنجاند. بدون شک افراد معدود و در عین حال خاصی وجود دارند که ضمن رسیدن به چنین درکی از زیبایی، از روحیه انتقادپذیری نیز برخوردار بوده و ذهنیت آنها عاری از تعصب است.
امروزه در دنیای طراحی خودرو، رقابت به شدت بالا گرفته و افراد بسیاری برای تحصیل این رشته وارد دانشگاهها میشوند. اما میزان جذب فارغالتحصیلان توسط شرکتهای مطرح بسیار کم است. به همین خاطر، اگر خود را به عنوان یک طراح خودرو معرفی میکنید، باید یک پوئن مثبت و متمایز نسبت به رقبا داشته باشید تا بلکه شرکتها به همکاری با شما تمایل نشان دهند.
آموزش مناسب، امکان دسترسی به ابزار خوب، نگرش باز و عاری از تعصب و روحیه انتقادپذیر، عواملی هستند که موجب پیشرفت در رشته طراحی خودرو میشوند. انتقادپذیری به شما کمک میکند جنبههای مختلف طراحی را بهتر یاد بگیرید. در تمام رشتههای هنری، مخصوصا طراحی صنعتی، هرگاه احساس غرور و اعتماد به نفس کاذب کردید، شکست شما رسما آغاز شده است. طراحی، پایانی ندارد و همیشه باید به دنبال یادگیری و مشاهده چیزهای بیشتر باشید.
به عنوان نکته آخر باید گفت که «طراحی صنعتی» در ایران کمبودها و مشکلات متعددی دارد که از جمله آنها میتوان به نبود دانشگاههای تخصصی، نبود اساتید دلسوز، آگاه و بادانش و کمبود دانشجوی باانگیزه اشاره کرد. به علاوه، فضای فعلی جامعه، فضایی نیست که افراد را به سمت زیبایی سوق دهد. متأسفانه دغدغههایی از سوی جامعه به وجود میآید که مانع دنبال کردن و یافتن زیبایی توسط افراد میشود.