به گزارش قطعات خودرو به نقل از پدال، با گذشت زمان ارزش پول کمتر میشود و خودروها از قبل گرانتر میشوند. آیا بی ام و M3 تورینگ ۲۰۲۳ در مقایسه با آئودی RS4 آوانت ارزانتر و قدیمیتر ارزش خرید دارد؟!
شاید هنوز هم پاسخ مناسبی برای این سؤال مهم در صنعت خودرو وجود نداشته باشد: بهترین خودرو اسپرت از رانندگی لذتبخش، سواری خانوادگی، زیبایی، سطح بالای کاربری، فضای مناسب و قدرت کافی برخوردار است؟ مجموعه تاپگیر در تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال، جدیدترین نسل استیشن بی ام و M3 تورینگ را در برابر یک پیشکسوت خوشنام در حوزه استیشنها، آئودی RS4 آوانت، قرار داده است.
استیشن تازهنفس بی ام و اصلاً خودروی ارزانقیمت و حتی مقرونبهصرفهای محسوب نمیشود. این خودروی کشیده بدون هرگونه آپشن اضافهای حدود ۱۰۷ هزار دلار قیمت دارد و اگر کسی بخواهد از گزینههای بیشتر پکیج «آلتیمیت» سود ببرد، باید در ازای دریافت صندلیهای کربنی، چراغهای LED لیزری، گرمکن فرمان و طراحی بدنه به سبک M مبلغ ۱۷ هزار دلار بپردازد.
چندین پکیج گرانقیمت دیگر هم برای مشتریان علاقهمند به تجهیزات اضافه تدارک دیده شده که شامل کالیپرهای طلاییرنگ ترمز، ترمزهای کربن سرامیکی، برنامه تعمیرات و سرویس دورهای، رنگ خاص «آبی یخزده پورتیمائو متالیک» و رینگهای ویژه میشود و میتواند قیمت خودرو را تا ۱۸,۲۵۵ دلار دیگر افزایش دهد. درهر صورت با هر معیاری که در نظر بگیرید، M3 تورینگ خودرویی گران به شمار میرود؛ بنابراین این سؤال به ذهن میرسد که آیا خودروی دیگری وجود دارد که بتواند کار M3 تورینگ را انجام دهد؟ یکی از لحظهایترین و سریعترین پاسخها به این سؤال، آئودی RS4 آوانت بود. نمونههای زیادی از نسل B7 این خودرو وجود دارند که قیمتی زیر ۲۵ هزار دلار داشته و کمتر از ۳۰ هزار کیلومتر کار کردهاند.
بدنه عضلانی، جلوپنجره بزرگ اما زیبا، چرخهای مناسب بدنه و اگزوز دوگانه از جذابیتهای بصری RS4 B7 به شمار میروند که میتوانند آن را پابهپای M3، جوان و زیبا نشان میدهد. کابین خودرو اما با آئودی A4 استاندارد فرقی ندارد و به یک جعبهدنده ۶ سرعتی دستی مجهز شده است که برای رانندههای آن زمان، تنها گزینه موجود محسوب میشد. گوهر اصلی این آلمانی میانسال، پیشرانه ۴.۲ لیتری V8 آن است که قدرت را با نسبت ۴۰ به ۶۰ بهترتیب میان محورهای جلو و عقب تقسیم میکند؛ بنابراین عملاً با موتور یک سوپرخودروی R8 مواجه هستیم که با کمی تغییر درون شکم یک استیشن اسپرت قرار گرفته است.
محصول گذشته آئودی میتواند در کمتر از ۵ ثانیه به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و نهایتاً شتابگیری را تا سرعت ۲۴۸ کیلومتر بر ساعت ادامه دهد. این استیشن توانا ۴۱۴ اسب بخار انگلیسی قدرت و ۴۲۵ نیوتن متر گشتاور دارد و نشانگر دور موتور آن به ۸,۲۵۰rpm میرسد که در زمان خود، به خودروهای بالای ۷۵ هزار دلار اختصاص داشت.
شاید تصور کنید که به دلیل حضور این خودرو در مقایسه، میتواند بهراحتی در برابر بی ام و M3 تورینگ دوام بیاورد؛ اما اینگونه نیست؛ بی ام و M3 تقریباً تمام چالشهایی را که سر راهش قرار دهید، در مینوردد. تفاوت سنی این دو خودرو باعث شده تا برتری آئودی به وزن و خط قرمز دورسنج موتور ختم شود. بیامو با بهرهوری از ۵۰۳ اسب بخار قدرت و ۶۴۲ نیوتنمتر گشتاور بهمراتب از RS4 آوانت قدرتمندتر است و سریعتر از آن هم به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. هر دو خودرو به سرعت ۲۴۸ کیلومتر بر ساعت محدود شدهاند؛ اما خریداران بیامو میتوانند درخواست برداشته شدن این محدودیت را داشته باشند.
بیامو در حوزههایی چون نسبت قدرت به وزن، فضای بار، تعداد دندهها، راندمان سوخت، امکانات و سیستمهای کمکراننده برتری بلامنازعی دربرابر RS4 آوانت دارد. در آنسوی میدان مبارزه، آئودی استیشن ۱۵۵ کیلوگرم وزن کمتری دارد که رقمی چشمگیر به شمار میرود. حس این وزن کمتر هم به راننده منتقل میشود. شاید جعبهدنده دستی این خودرو در ترافیک طولانیمدت بهراحتی نمونههای خودکار نباشد؛ اما رسیدن به دور ۸,۱۵۲rpm ارزشش را دارد. این جعبهدنده با وجود اینکه حریفی برای نمونه ۸ سرعتی بیامو به شمار نمیرود؛ اما شخصیت و کاراکتر زیادی را با خود به دوش میکشد.
سؤال اینجاست که بیامو که به سه حالت رانندگی مختلف (AWD معمولی، اسپرت AWD و دیفرانسیل عقب)، ۵ مؤلفه قابل تغییر در هر حالت رانندگی برای حس فرمان و ۱۰ تنظیم گوناگون برای کنترل چسبندگی مجهز شده است، واقعاً بهخاطر این امکانات به خودروی برتری تبدیل شده یا صرفاً کالایی قابل شخصیسازی به شمار میرود. مسلماً پاسخ به این سؤال به دید هر شخص باز میگردد؛ اما این حقیقت که M3 تورینگ بهینهتر شده و دست راننده را در بخش کاراکتر خود باز میگذارد، غیر قابل انکار است. در سوی دیگر، آئودی صرفاً یک دکمه اسپرت دارد که صدای اگزوز را بیشتر میکند؛ تمام!
بیامو نسل تازه M3 را برخلاف ظاهرش آنقدر بینقص مهندسی کرده که به یک خودروی راننده محور تبدیل شده است. کارکرد سیستم چهارچرخ محرک این شرکت، بیامو xDrive، آنقدر پیشرفته و خوب است که این خودرو را به یکی از بهترین نمونهها برای مدیریت سطوح خیس و مرطوب تبدیل میکند. در سطوح خشک هم رفتار یک دیفرانسیل عقب را از خود به نمایش میگذارد و چالاکی خاصی دارد. سواری بیصدا و سریع است و سبقتگیری را آسان و مطمئن جلوه میدهد.
آئودی استیشن با وجود وزن کمتری که دارد، حس سنگینی بیشتری دارد و تمایل بیشتری به کمفرمانی نشان میدهد و تنها زمانی به بیش فرمانی خواهید رسید که بهاندازه کافی پا را روی پدال گاز فشار داده باشید. دقت کمتر، خمش بیشتر بدنه و چسبندگی کمتر از ویژگیهای RS4 آوانت در برابر بیامو M3 تورینگ به شمار میروند. بااینهمه، هنوز هم آئودی مانند خودرویی ظاهر میشود که میتوان در برابر رقیب باواریایی روی آن حساب باز کرد.
سرانجام میتوان قلق RS4 آوانت را به دست آورد و فهمید که راننده را ملزم به تلاش بیشتر کرده و صدایی بهمراتب گیراتر از M3 تولید میکند. محصول بیامو به معنای واژه صدای یک توربو را تولید میکند که کمی هوا را درون میکشد و سپس بیرون میدهد. به نظر میرسد در دنیای واقعی که مملو از دوربینهای کنترل سرعت است، سرعت بیشتر بیامو هم چندان به چشم نمیآید.
شاید در این مطلب با وجود تواناییهای بیامو کمی در حق آن بیانصافی شده باشد؛ اما حقیقت این است که M3 تورینگ واقعاً پاسخی مبهم به سؤال ابتدای متن نیست. بیامو هم نتوانسته پاسخی دقیق برای بهترین خودرو از دیدهای گوناگون بسازد. هر مالکی که بیش از ۱۰۰ هزار دلار برای بیامو عزیزش خرج کرده باشد، جرئت نمیکند چندین کنده چوب زمخت را بیگدار در صندوق قرار دهد تا مبادا به بافت فیبرکربنی آسیبی وارد شود. برای یک روز تفریحی در پیست بهترین خودروی موجود نیست و زمانی که حرف از سفرهای خانوادگی باشد، جایی که راحتی حرف اول را میزند، خودروهای بهمراتب مناسبتری هم وجود دارند. با قیمت M3 تورینگ و پکیجهایش میتوان یک وانت پیکاپ کارآمد، یک آئودی RS4 آوانت B7 و یک بی ام و i3 خریداری کرد که نیازهای کاربر معمولی را بهخوبی برطرف میکنند.
شاید به نظر برسد که آنچه که برای اثبات آن تلاش میکنیم، خوب نشان دادن خودروهای قدیمی و ازمدافتاده باشد؛ اما حقیقت این است که در دورانی، هر خودرو کاری مجزا انجام میداد و هر مدل مانند یک گوشی هوشمند تلاش نمیکرد کار خودروهای گوناگون از کلاسهای مختلف را برعهده بگیرد. هر کس کاری را انجام میداد که در آن تخصص داشت و شاید این تمرکز، نتایج بهتری به بار میآورد. شما چطور فکر میکنید؟!