جو بایدن یک دموکرات میانه رو است و حداکثر وفاداری به سیاست خارجی دموکرات ها را خواهد داشت. رفتار وی مبتنی بر ذیحق بودن آمریکا و سرکش بودن ایران است. اما برای اظهار نظر دقیقتر باید موضوع را در 4 سطح ببینیم.
اول: اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا چیست؟
در آمریکای امروز یک راهبرد فراحزبی و عمومی شکل گرفته است.« آمریکا نباید در خارج از مرزهایش برای نظم و توسعه ارزشهای لیبرالی و آمریکایی هزینه کند». منظور هم بیشتر هزینه نظامی است. این تفکر 2 مبنا دارد
1.نتیجه حضور نظامی آمریکا در دودهه اخیر آن چیزی نبوده است که آمریکا می خواسته، مثال بارز آن افغانستان و مجبور شدن آمریکا به مذاکره با طالبان است و عراق که نیروهای مخالف آمریکا قدرت سیاسی بیشتری پیدا کرده اند. بنابراین آمریکا تلاش میکند از روشهای دیگری برای توسعه و تعمیق نفوذ خود بهره بگیرد.
2.هزینه های حضور نظامی آمریکا آن قدر زیاد بوده است که رقابت اقتصادی با چین را تحت الشعاع قرار داده است.
پس به طور خلاصه باید گفت: اولویت اول تا سوم سیاست خارجی آمریکا خاورمیانه و ایران نیست. این حرف را می توانیم مبنایی برای خوش بینی به رفتار بایدن در قبال ایران بدانیم ومنتظر کاهش فشارها، آمادگی برای دادن امتیازهای کوچک و مذاکره باشیم. اما حجم این خوش بینی نباید غیر واقع بینانه باشد. آمریکا اهرم های متعددی برای فشار بر ایران دارد کمترین آن می تواند بی عملی و تعویق تصمیم گیری در قبال ایران باشد که به تنهایی انتظار رهایی از تحریم ها را به یاس و اما و اگر می کشاند و برای ما بد خواهد بود.
دوم: آمریکا بدنبال بازگشت به برجام است یا همزمان مسئله موشکی، رفتار منطقه ای، حقوق بشر و منافع اسرائیل را هم دنبال خواهد کرد؟
شکی نیست که آمریکا به برجام بسنده نمی کند و به دنبال نتایجی فراتر و عمیقتر از برجام است. بنابراین در ماههای آینده مرتباً حرفها و موضع گیری های ضد و نقیض از سوی مقامات میانی و ارشد دولت بایدن خواهیم شنید. نمایندگان کنگره و سناتورها هم به فراخور وارد میدان خواهند شد و به قول ما به مرگ خواهند گرفت تا به تب راضی شویم.
دموکراتها و شخص بایدن نسبت به ترامپ محتاط تر است و رفتار کلاسیک دارد. آنقدر ادا و اطوار در میآورد که ما در برزخ و بلاتکلیفی حاضر به دادن امتیاز بیشتر شویم. از این منظر اصلا جای خوش بینی وجود ندارد.
سوم: نتیجه بازگشت آمریکا به برجام در شش ماه آینده
فرض کنیم تیم بایدن به این ارزیابی برسد که دولت بعدی ایران اصولگرا و شاید اصولگرای افراطی باشد ولی آمریکا بتواند خیلی سریع با دولت فعلی به توافقات هرچند اندک و نمادین برسد که بخت پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1400 زیاد شود و دولتی روی کار بیاید که دنبال تنش زادیی حداکثری و توافقات گسترده با آمریکا و سایر هم پیمانان جهانی و منطقهای آمریکا باشد. در این صورت شاید این مورد را امتحان کند چون ریسک بالایی ندارد و آمریکا عملا چیزی از دست نمی دهد بلکه در موقعیت بهتری نیز قرار می گیرد. در این فرض تنفسی ایجاد خواهد شد اما دولت بعدی چه اصولگرای افراطی و چه اصولگرای میانهرو، چه اصلاح طلب در هر سطحی باشد از آمریکا هیچ چیز دریافت نخواهد کرد مگر آن که امتیازات برزگی بدهد. هر مقاومتی باعث فشارهای بین المللی و داخلی خواهد شد و کار برای ایران به مراتب حتی بدتر از تحریم ها و فشار حداکثری ترامپ خواهد شد.
چهارم: رفتار ایران
بایدن و تیم او قطعاً به رفتار مقامات ایرانی در دولت، مجلس، سپاه و فضای کلی افکار عمومی و رهبری نگاه خواهند کرد. اگر ما را در بازسازی اقتصاد ملی با داشتههای خودمان و اصلاح نظام اداری و ناهماهنگی های درونی نظام جدی و پرتلاش ببینند. قطعاً با احتیاط جلو خواهند آمد. در این صورت می توانیم خوش بین باشیم که بایدن راهبرد احترام متقابل و بازی برد -برد را جدی تر خواهد گرفت.