جستجو

رسانه اختصاصی صنایع و صنوف خودرویی

رسانه اهل فن

رئیس‌جمهور بعدی

آیا رئیس‌جمهور آینده، با رؤسای‌جمهور گذشته تفاوت زیادی خواهد داشت؟

مسلماً اگر فردی با انگیزه، دانش، سلامت جسم، روان و روح، آشنا به مشکلات کشور و مصمم به اصلاح امور داوطلب شود و رای بیاورد با رؤسای‌جمهور گذشته بسیار متفاوت خواهد بود.
اما آیا این رئیس‌جمهور امین و دانا، (اگر پیدا شد) توانایی تاثیرگذاری بسیار زیادی را در روند حکمرانی کشور خواهد داشت؟
جواب این سوال بی‌تردید بسیار پیچیده است. قطعا چنین رئیس‌جمهوری شایستگی فردی برای اداره قوه مجریه دارد؛ اما چطور می‌تواند یک‌تنه از پس سال‌ها بلکه ده‌ها سال و درست‌تر بگویم، قرن‌ها رنجی که بر مردم ایران از استبداد داخلی و استعمار خارجی رفته است، برآید؟
ما فرهنگ غنی و تاریخ کهنی داریم اما بیماری‌های مزمن، ضعف و نقص‌های فراوانی دامن فرهنگ، اجتماع ، اقتصاد و سیاست ما را گرفته است.

فضای سیاسی کشور

بدون تعارف به‌نظر من فضای سیاسی کشور بسیار مسموم است. مهم‌ترین سم موجود بی‌اعتمادی و نبود ساختار در نیروها و جناح‌های سیاسی کشور است. شما نگاه کنید به جامعه روحانیت مبارز که انتظار می‌رفت به‌خاطر ماهیت آن تشکلی منجسم و توانمند باشد. ما روحانیون را جانشینان انبیا و اوصیای الهی می‌دانیم و معتقدیم که اگر 124 هزار پیامبر در یک زمان و مکان حاضر می‌شدند در کنار هم بدون کوچک‌ترین تضاد، تزاحم و ناعدالتی زندگی می‌کردند. چون ایشان منصف، حق‌جو و حق‌شناس، فرمان‌بردار خداوند متعال، مشتاق لقای الهی و بی‌علاقه به دنیا و شئون آن بودند. همانطور که حتی یک مورد اختلاف سلیقه و رأی بین پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهما و علی آلهما السلام در تاریخ ثبت نشده است. بلکه از رابطه ایشان، اتحاد و یک روح در دو بدن نقل شده است و آیه قرآن امیرالمؤمنین را نفس پیامبر می‌شمارد.
همه به یاد داریم مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز منشق شد. برخی از درون و بیرون اختلافات را آن قدر ریشه‌دار و عمیق دانستند و نسبت های شرم‌آور به یکدیگر دادند که امام خمینی متنی منتشر کرد که نام منشور برادری گرفت. این برادری در مورد برخی‌ها هرگز تحقق نیافت.
قدرت، ثروت و شهوت آلوده‌دامنی برای برخی آورد. تا جایی که مردم به روحانیون سوءظن پیدا کردند. گرچه هم‌چنان بزرگان عظیم‌الشأنی در میان ایشان معمر یا جوان هستند و ناعادلانه بار کارخرابی دیگران را بر دوش می‌کشند.
سیاسیون مذهبی نظیر مؤتلفه و اعتدالیون و قاطبه جناح راست و باقیمانده در سپهر سیاسی کشور، مثل جناح چپ حتی تندروهایشان هرگز غیر‌مذهبی شناخته نشده‌اند. از شرع و دین سخن می‌گویند؛ اما بین آن‌ها نیز نزاع است. سخنانی رد و بدل می‌شود که اگر درست باشد برخی را نه مذهبی که ملحد باید بدانیم. اگر هم نادرست باشد که بدتر.
غیر این دو دسته، رجل سیاسی قابل اعتنایی در کشور نیست. اینها نیز آن‌قدر درگیر شده‌اند که نمی‌توان انتظار داشت مردم به آسانی صالح و غیر‌صالح را باز شناسند.
نظامیان که بیشتر فرماندهان سپاهی و کمتر ارتشی را شامل می‌شوند، کور‌سوی امید در آینده سیاسی کشور دارند. این کم‌فروغی به دلیل آن است که مردم نمی‌توانند بپذیرند پس از چهار دهه، کشور باید به دست نظامیان اداره شود. کسانی که وظیفه مهم امنیت داخلی و برون مرزی را برعهده دارند و علی‌القاعده مردان سیاست نیستند.

قناعت به خیرالموجودین یا دفع افساد به فاسد؛ چاره کار نیست

حالا فرض کنیم رئیس‌جمهوری شایسته، بسیار شایسته وارد شد؛ شاید یک نظامی صادق یا غیر‌روحانی جوان یا یک روحانی کارآزموده باشد، فرقی نمی کند. چرا که نخست باید مردم را اقناع کند که شایسته است. او ناچار خواهد بود با رقبا بحث کند. در این مناظرات سخن به بیراهه خواهد رفت. هرچه او متین و مصلحانه برخورد کند، حریف او را به چالش بیشتری خواهد کشید. او نمی‌تواند در مناظره حرف از اصول و مبانی بزند؛ کسی حوصله شنیدن ندارد. حریف هم با توجه به این نکته سخنان مصداقی و عینی را دست‌آویز می کند. مثلا در خصوص یارانه های پنهان و نقدی، قیمت بنزین و امثال آن، مردم‌فریبان به راحتی وعده خواهند داد و شایستگان نمی‌توانند حقیقت را بگویند.
بیایید فرض کنیم این داوطلب شایسته از تله حریفان رهایی یابد و منتخب مردم شود. او نیازمند تیمی از افراد کاردان، صالح و هماهنگ برای تشکیل هیئت وزیران، معاونین، دستیاران و مشاوران رئیس‌جمهور است. وزرایش نیز باید معاونین و مدیران کل قابل‌اعتمادی داشته باشند. استانداران و رؤسای سازمان‌های مستقل نیز باید از بهترین‌ها باشند.

آیا مجلسیان با این انتخاب‌ها به‌راحتی کنار خواهند آمد؟

بیایید کار را سخت نکنیم و خوشبینی به خرج دهیم. مجلس را همراه رئیس‌جمهور شایسته ببینیم. ما یک رئیس‌جمهور شایسته با وزرا و معاونین و مدیران ارشد قابل قبول داریم. در این جا برمی‌خوریم به مدیران میانی و پایین‌تر و کارمندان صف، که سال‌هاست خوب‌های‌شان رنجیده و مهجور شده‌اند و بدهای‌شان گرگ درنده، رئیس‌جمهور شایسته ما هر روز پی‌گیر برنامه‌ها و کارهای ضروری و سریع‌الاقدام و زیر‌بنایی است، در کنار آن باید روزمرّگی را هم از یاد نبرد؛ اما دیوان‌سالاری و کارگزاران فرسوده، لَخت، بیمار و ناکارآمد میدان مین او شده است.
نبود درآمدهای ارزی برای دولت، هزینه های بی‌دروپیکر جاری، طرح‌های ناتمام عمرانی، تنش‌های خارجی و سیاسیون نابه‌کار خائن یا نادان همگی رشته‌های زنجیر می‌شوند آویخته از سر تا پایش، می‌شود مصداق آن که اگر حرف بزند سرش بر باد می‌رود و چون سخن نگوید مغز استخوانش سوزد و کارش پیش نرود.

آیا معجزه لازم است؟ کودتا چطور؟ چه باید بکند این نازنین رئیس‌جمهور شایسته؟

اینجاست که نقش مردم روشن می‌شود. او خدا را دارد و خدا مردم را به او داده است. مردمی که رنج بسیار برده‌اند و امروز از هر زمان دیگر آماده‌ترند تا منتخب خودشان را حمایت کنند. حرف همان حرف اول انقلاب است؛ وقتی مردم در صحنه باشند، شیاطین داخلی و خارجی فرو می‌روند در زمین باتلاقی خودشان

رئیس‌جمهور آینده باید هر هفته با مردم گفت‌وگوی مستقیم تلویزیونی داشته باشد

او باید از هرآنچه موجب کندی حرکتش می شود سخن بگوید. از مردم واضح کمک بخواهد و صادقانه مشکلات را بیان کند. مردم پی حرفش را می‌گیرند و هرجا کم‌کاری، کج‌روی، بی‌اخلاقی، فساد و زیاده‌خواهی ببینند؛ جلوی آن می‌ایستند. جامعه فعال می‌شود؛ نه هیجانی و نه سرخورده،
امید رویش‌های بهاری و طراوت زندگانی می‌آفریند. تدبیر اشتباهات را جبران و تهدیدها را فرصت خواهد کرد. درست است که از شعار دولت بهار و دولت تدبیر و امید خاطره ناخوشی داریم اما حقیقت همین است که باید امیدوار باشیم و با تدبیر، فعالانه عمل کنیم. رای بدهیم و مطالبه‌گر باشیم.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مشابه

آخرین اخبار