تجربه سال های متمادی قیمتگذاری دستوری، بلیهای است که در بعضی موارد از آن درس گرفته ایم. مثل قیمت ارز و تشکیل سامانه نیما که بالاخره از ابتدای سال ۱۳۹۸ به بعد، نرخ نیما مبتنی بر نیروهای عرضه و تقاضا تعیین شد و به افزایش عرضه ارز و تسهیل تامین ارز واردات انجامید. یعنی پذیرش واقعیت نیروهای بازار در تعیین نرخ، عاقلانه و عالمانه است و صد البته عدم پذیرش آن به نتایجی نامطلوب و تلخ برای اقتصاد منتهی میشود. فعلاً بازار ارز و سامانه نیما به صورت کاملا روان و علمی اداره میشوند و همگان مدیریت بازار ارز توسط بانک مرکزی را تحسین میکنند.
اما بازار خودرو هم چنان درس آموز نشده است. نمی دانیم تا چه زمانی امکان پرداخت تسهیلات ارزی و ریالی و حاملهای انرژی ارزان قیمت به خودروسازان از سوی دولت پایان میپذیرد و آقایان باور می کنند که باید به نیروهای عرضه و تقاضا در بازار خودرو احترام گذاشته شود. تا دست واسطهها و زد وبند چی ها از ریشه قطع شود.
ما فکر می کنیم مداخلات قیمتی با حُسن نیت و بهمنظور حمایت از مردم و بهویژه اقشار آسیبپذیر انجام پذیرفته، اما نتیجه چه شده است؟
منافع تعیین دستوری قیمت به جیب رانت خواران می رود نه دهکهای پایین درآمدی و این باید در همه موارد زودتر فهمیده شود. باور کنیم که حمایت از اقشار کم برخوردار راهش حراج منابع ارزی، ریالی و انرژی نیست.