خودروها به طور چشمگیری بر زندگی آمریکایی تسلط دارند. ایالات متحده بیش از هر کشور بزرگ دیگری به خودرو وابسته است و به طور متوسط حدود دو وسیله نقلیه در هر خانوار وجود دارد؛ مساله‌ای که به نوبه خود با بسیاری از مسائل چون چاقی، آلودگی و گسترش حومه شهرها مرتبط است. براساس مقاله‌ای از نشریه اکونومیست، با وجود چنین ترس‌هایی، بیش از هر زمان دیگری آمریکایی‌ها با انتخاب زندگی در حومه شهر، به یک زندگی تعریف‌شده همراه با خودرو روی آورده‌اند. براساس آمار سرشماری، پس از دهه‌ها رشد مداوم، بیش از نیمی از جمعیت آمریکا اکنون در حومه شهرها زندگی می‌کنند. برای بسیاری، جذابیت اصلی حومه شهرها در هزینه مسکن پایین‌تر و امنیت بیشتر است. با‌این‌حال، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد چگونه خودروها بخشی جدایی‌ناپذیر این معادله هستند و می‌توانند حومه‌های آمریکا را از نظر کارآیی و هم از نظر عدالت، به مکان‌های مناسبی برای زندگی تبدیل کنند.

 

شهرهای آمریکایی برای وسایل نقلیه طراحی شده‌اند، فرآیندی که در دهه ۱۹۲۰ با مدل T آغاز شد. طرح‌های شهری‌ متمرکز بر خودرو که در سراسر این کشور غالب شدند شامل جاده‌های عریض، دسترسی فراوان به بزرگراه‌ها و پارکینگ فراوان بود. سایر کشورها نیز به درجات مختلف این الگو را کپی کرده‌اند. با‌این‌حال، آمریکا بیش از همه به تکمیل آن نزدیک شده است. در مقاله‌ای که با حمایت بانک جهانی منتشر شده است، گروهی از اقتصاددانان سرعت خودرو در جاده‌ها را در ۱۵۲ کشور بررسی کردند. جای تعجب نیست که کشورهای ثروتمند از کشورهای فقیر پیشی می‌گیرند و در دنیای ثروتمند نیز آمریکا به دلیل خیابان‌های عریض و کم‌ترافیک در این زمینه پیشتاز است، به‌طوری که رفت‌وآمد آن حدود ۲۷درصد سریع‌تر از سایر اعضای OECD است. از ۲۰ شهر سریع جهان، ۱۹ شهر در آمریکا هستند.

 

این‌طور نیست که جاده‌های آمریکایی به‌خودی‌خود بهتر باشند، بلکه سرعت جا‌به‌جایی بدون ترافیک آن هم با خیابان‌های عریض، گواه عشق آمریکایی‌ها به حومه شهرها و شهرهای کوچک‌تری است که حومه‌ای به نظر می‌رسند. در مقایسه با شهرهای دیگر کشورهای عضو OECD، شهرهای آمریکایی ۲۴درصد جمعیت کمتری دارند، ۷۲درصد مساحت بیشتری را پوشش می‌دهند و ۶۷درصد بزرگراه‌های بیشتری دارند. همه اینها باعث می‌شود رانندگان بتوانند به‌راحتی در شهرها حرکت کنند. نیویورک، متراکم‌ترین شهر کشور، یک استثناست. اما در بیشتر حومه‌های شهری رانندگان به‌ندرت با ترافیک سنگین مواجه می‌شوند.

 

سرعت رانندگی فاصله را کم می‌کند. یکی از مفاهیم رایج در میان برنامه‌ریزان شهری این روزها، «شهر ۱۵دقیقه‌ای» است. هدف این طرح، ساخت محله‌هایی است که به مردم امکان می‌دهد تا در عرض ۱۵ دقیقه با پای پیاده یا دوچرخه به محل کار، مدرسه و تفریحگاه‌ها برسند. بسیاری از آمریکایی‌ها ممکن است به‌سادگی نیازی به این نوآوری نداشته باشند، چراکه در حال حاضر در شهرهای ۱۵دقیقه‌ای زندگی می‌کنند، البته به شرطی که با خودرو رفت‌وآمدکنند. اکثر ضروریات مانند مواد غذایی، مدرسه، رستوران‌ها، پارک‌ها، پزشکان و موارد دیگر با یک رانندگی سریع برای حومه‌نشینان قابل دسترسی است.

 

فراگیر بودن خودرو مزیت دیگری نیز دارد که به‌ندرت مورد توجه قرار می‌گیرد.  لوکاس کانول از دانشگاه ییل و همکارانش در مطالعه‌ای «مناطق با دسترسی بهتر» را مورد سنجش قرار دادند. این مناطق به عنوان مناطقی که از آنها می‌توان به راحتی به مراکز شهر رسید تعریف می‌شوند. اگرچه شهرهای اروپایی حمل‌ونقل عمومی بهتری دارند، اما شهرهای آمریکایی در کل دسترسی ‌بهتری دارند.   درست همان‌طور که دسترسی به مراکز شهرهای آمریکایی آسان است، خروج از آنها نیز آسان است. با گذشت زمان، این امر باعث کاهش پویایی هسته‌های مرکزی شهر شده است، چراکه  مردم در پایان روز دفاتر خود را ترک می‌کنند و به خانه‌های دورتر در حومه شهر می‌روند. با‌این‌حال، یک راه مثبت‌تر برای نگاه کردن به این پدیده وجود دارد: دقیقا این دسترسی آسان است که خانه‌های بزرگ‌تر و خیابان‌های آرام‌تر را به ارمغان آورده است.

 

ویلیام فری از اندیشکده بروکینگز، در تحلیل خود از سرشماری سال ۲۰۲۰ نشان داده است که حومه شهرها در طول سال‌ها بسیار متنوع‌تر شده‌اند. در سال ۱۹۹۰، تقریبا ۲۰درصد از ساکنان حومه شهرها غیرسفیدپوست بودند. این نسبت در سال ۲۰۰۰ به ۳۰درصد و در سال ۲۰۲۰ به ۴۵درصد رسیده است. اما این بدان معنا نیست که خودروها یک داروی شفابخش هستند. داشتن یا اجاره یک خودرو هزینه زیادی دارد و به‌ویژه برای کارگران فقیر بار سنگینی است. بنابراین، شنیدن شکایات در مورد وضعیت بد حمل‌و‌نقل عمومی در شهرهای آمریکایی بسیار رایج است. بااین‌حال، این ادراک عمومی گرچه گسترده است اما کاملا دقیق نیست. حتی اگر جاده‌ها عمدتا برای خودروهای شخصی ساخته شده باشند، اما یک منبع مشترک هستند و می‌توان آنها را به عنوان مسیر اتوبوس‌ها در نظر گرفت. کانول و همکارانش در مطالعه خود نتیجه می‌گیرند که حمل‌ونقل اتوبوسی در آمریکا به طرز شگفت‌آوری موثر است. گزینه‌های حمل‌ونقل عمومی بین حومه‌های دور و مراکز شهرها در آمریکا و اروپا تقریبا مشابه است.

 

اگرچه آمریکا می‌تواند برای بهبود خدمات اتوبوسی خود در هسته‌های شهری کارهای بیشتری انجام دهد، نکته مهم این است که شهرهایی که برای خودروها طراحی شده‌اند نیز می‌توانند از حمل‌ونقل عمومی پشتیبانی کنند. اما امروز برخی چیزها در حال تغییر است. آمریکایی‌های جوان‌تر کمتر رانندگی می‌کنند. شهرهای بیشتری درحال ساخت محله‌هایی مخصوص پیاده‌روی هستند. نیویورک ممکن است به‌زودی طرح ترافیک جدیدی را معرفی کند. به عبارت دیگر، امروز تصور یک آمریکای کمتروابسته به خودرو امکان‌پذیر است. در عین حال، کووید-۱۹ نیز شیوه‌های زندگی را به گونه‌ای تغییر داد که ممکن است به نفع خودروها باشد. مردم کمتر به دفاتر کاری می‌روند. این امر تقاضا و درآمد حمل‌ونقل عمومی را کاهش داده و در عین حال جاده‌ها را کم‌ترافیک و در نتیجه برای رانندگان لذت‌بخش‌تر کرده است. اگر افزایش دورکاری به خانواده‌ها اجازه دهد تا برای زندگی به حومه شهر بروند، داشتن خودرو برای زندگی امری ضروری‌تر خواهد شد.