به گزارش قطعات خودرو به نقل از روزنامه ایران: بازار اصلی لیزینگ در ایران شامل خودرو و اقلام کوچک در بخش خانوار و بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط بوده که بر اساس آمار، نزدیک به ۴۸ درصد عملیات این صنعت در ایران روی خودروی سواری و ۱۰ درصد هم به خودروی کار و حدود ۴۲ درصد از فعالیتها هم به کالاها و داراییهای غیرخودرویی و تجهیزات اختصاص یافته است. نزدیک به ۴۶ درصد فعالیت لیزینگها در حال حاضر دراختیار لیزینگهای بانکی و ۱۹ درصد متعلق به لیزینگهای وابسته به ارگانهای دولتی و خودروسازها بوده و تنها ۳۵ درصد سهم انتهایی این صنعت مربوط به لیزینگهای مستقل بوده است. براساس گزارشها، سود خالص صنعت لیزینگ در کشور تا پایان سال ۹۸ حدود ۶ هزارو ۶۵۸ میلیارد ریال بوده است. با همه این توضیحات، این پرسش مطرح میشود که وضعیت صنعت لیزینگ در بازار سرمایه چگونه است، صنعتی که درحال حاضر۱۰ نماینده در بازارسرمایه دارد و معاملهگرانی از جنس سهامداران حقیقی هم دنبال خرید و فروش سهام این شرکتها در بازار سهام هستند. برای بررسی وضعیت این صنعت در بازار سرمایه، گفتوگویی با دکتر امیرحامد رضایی، تحلیلگر صنعت لیزینگ انجام شده که از نظر میگذرد:
پیش از ورود به بررسی وضعیت سهام لیزینگیها، روند بازار سرمایه را چگونه میبینید؟
روند بازار یک متغیر مستقل و معلق درفضا نیست و خود تحت تأثیر عوامل و متغیرهای مستقل، میانجی یا تعدیلگر متعددی است که در سالجاری بویژه بهواسطه رویدادهای پرشمار و تأثیرگذار بینالمللی بر اقتصادهای ملی و برجستهتر از همه برجام و ابهام در احیای آن برای اقتصاد ما، قابل برآورد نیست و باید منتظر ماند.
در فروردین ماه امسال، بازار سرمایه در بازدهی، گوی سبقت را از طلا، ارز و سکه ربود، تا چه میزان پیشبینی میکنید که در ماههای بعدی هم این روند ادامه داشته باشد؟
درمجموع محاسبات درازمدت نشاندهنده بازدهی بیشتر بازار سرمایه در ایران بوده است و پدیده تازهای نیست، همچنین نباید پایان تلاطمهای سال گذشته و تدابیر کنونی مدیریتی بویژه در بورس تهران را از یاد ببریم. اما ادامه این روند تا حدود زیادی به تحلیل ریسک اشاره شده در چهارچوب متغیرهای کلان راهبردی و ادامه آرامش مدیریتی بازار سرمایه بستگی دارد.
روند بازار نشان میدهد که حقیقیها در فروردین ماه با ترس کمتری پول به بازار سرمایه آوردهاند، آیا روند تزریق پول از ناحیه حقیقیها باز هم ادامهدار خواهد بود؟
بستگی به روند پیش روی بازار دارد، تجربه سالهای گذشته نشان داده که حقیقیها همیشه با سخاوت و دست و دلبازی با بازار سرمایه برخورد کردهاند و هرگاه این روند کند یا متوقف شده، دلیلش حقیقیها نبودهاند.
در فروردین ماه امسال، پربازدهترین سهمها نمادهای سختافزار و کمبازدهترینها نمادهای پیمانکاری بودهاند، این موضوع حاوی چه پیامی برای بازار است؟
بازار سرمایه در هر بخش یا صنعتی جذابیتهای خاص خود و سرمایهگذاران هدف خود را دارد که در سازگاری و انطباق کامل با مفاهیم بازاریابی است. مفهومی در بازاریابی وجود دارد که میتوان هر محصولی را به فروش رساند مشروط بر اینکه مشتری هدف و بازار هدف آن را یافت و مشتری هدف و بازار هدف، کسی است که نیاز و خواستهاش تأمین شود. حال اگر منظور شما، سرمایهگذاران هیجانی و اسیر رفتار تودهوار باشد، ممکن است انتقال و تغییر صنعت دیده شود اما اگر سرمایهگذاران حرفهای مدنظر باشند، به سادگی تغییر صنعت نمیدهند و رفتار آنها در بازار تابع محاسبات و منطق است.
بازدهی صنعت لیزینگ در یک سال گذشته در بازار سرمایه ۳۲ درصد کاهش داشته اما در فروردین ماه نزدیک به ۱۷ درصد مثبت بوده چرا؟
به نظر میرسد دلایل زیر که بیشتر در سه ماهه پایانی سال ۱۴۰۰ رخ دادهاند، در این امر مؤثر بودهاند؛ یکی حضور فعالتر و پرتکاپوتر خودروسازان بخش خصوصی یا دارای شریک تجاری خارجی واقعی با اتکا به لیزینگها، دوم، روی آوردن تعداد بیشتری از لیزینگها به سمت کالاهای رقیب خودروی صفر کیلومتر مانند خودروی دست دوم و انواع دیگر کالاها، سوم اطمینان بیشتر از وصول مطالبات با چکهای صیادی و افزایش فعالیت لیزینگها و چهارم رفتار هیجانی برخی از دریافتکنندگان تسهیلات به واسطه تصور از افزایش قابل توجه حقوقها در آغاز سال.
چرا شرکتهای لیزینگ با وجود محدودیت در حوزه خودرو، سراغ سایر حوزههای پربازده نمیروند؟
تا منظور شما از حوزه پربازده چه باشد، اما در حال حاضر شرکتهای لیزینگ حضور برجستهای در انواع کالاهای سرمایهای (به غیر از طلا، ملک مسکونی و تجاری و آن هم به حکم قانون) و انواع کالاهای مصرفی بادوام و در چهارچوب مقررات بانک مرکزی و دیگر قوانین دارند.
دورنمای وضعیت صنعت لیزینگ را در بازار سرمایه سالجاری چطور ارزیابی میکنید؟
این پرسش بسیار فنی است. جدای از دیگر بحثها و متغیرهای مؤثر بر کسب و کارهای ناشر بازار سرمایه، صنعت لیزینگ با نوعی محدودیتهای دیگر مانند انواع عقود مجاز، انواع کالاهای مجاز و… روبهرو است که برخی تحلیلها نشاندهنده ورود خدمات لیزینگها به بخش اشباع نمودار چرخه زندگی محصول در بازارها یا PLC است. همچنین مطالبات معوق سالهای دورتر لیزینگها میتواند عامل مؤثر دیگری باشد. در ضمن فراموش نکنیم که تقاضا برای لیزینگها و پیرو آن رونق صنعت لیزینگ تابعی از رونق دیگر بخشهای اقتصاد است. با فرض ثبات شرایط کنونی، به نظر من میانگین بازدهی صنعت لیزینگ با سال گذشته تفاوت چندانی نخواهد داشت مگر اینکه با تغییر روند متغیرهای کلان راهبردی اقتصاد ملی و رونق بخشهای منشأ مشتق، رونق به لیزینگها برسد یا اینکه محدودیتهای پیش گفته لیزینگها به شکلی کاهش یابند که خدمات لیزینگ به مرحله رشد PLC بازگردند.