ایران امروز با پیشوند جمهوری اسلامی بسیار قابل اعتمادتر از دوره پهلوی و قاجار است. اما چرا این وصف موجد شکل گیری یک وفاق منطقه ای حول اسلام یا منافع اقتصادی، ضرورت های امنیتی و پیوندهای فرهنگی نشده است.
چرا در خاورمیانه (منطقه غرب آسیا، آسیای میانه و شمال آفریقا) یک اتحادیه مثل اروپا شکل نگرفته است. حال آن که میدانیم اروپایی ها روحیه استیلا جویی، خودبزرگ بینی، خشونت و ملی گرایی بیشتری دارند. قرن ها باهم جنگیده و خون هم ریخته اند.
هنوز هم بین فرانسوی ها ، انگلیسی ها و آلمانی ها (ایضا سایر مللل اروپا) همدلی وجود ندارد. یکدیگر را برادر نمی دانند ولی با هم متحد تجاری و شریک هستند و 27 کشور کاملاً جدا از هم باهمند!
نگاهی کنیم به چند کشور خاورمیانه
ترکیه:
افراد و گروههایی درمیان بازیگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و البته ندرتاً اقتصادی در ترکیه هستند که مانع وفاق و همگرایی ترکیه با تمامی کشورهای منطقه شده اند. حتی با آذربایجان
علت در زیاده خواهی و رویا پردازی در مورد احیای امپراتوری عثمانی است.
دلیل دیگرنگاه امیدوارانه به ورود به اتحادیه اروپا است(که احتمال آن در صفر است) و به صورت خفت باری برخی را در ترکیه در برزخ و یاس و امید نگاه داشته است.
این افراد یا گروه ها به شماره زیاد نیستند اما رفتارها، گفتارها و احساساتی که در ترکیه منتشر می کنند؛ برآوردی به ملل و دولتهای منطقه میدهد که مانع رسیدن به وفاق براساس احترام متقابل، منافع ملی و منطقهای، پیوندهای قومیتی، فرهنگی و اجتماعی می گردد.
ترکیه سالهاست نقاط قوت و ظرفیت های عظیمی در درون مرزهای خود ایجاد کرده و درحال استفاده از فرصت های منطقهای است اما هرگز نتوانسته است یک شریک و متحد استراتژیک بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه برای خود داشته باشد. حتی زمانی که پیمان سنتو نوشته شد. گرچه این پیمان نامه عمق احساسی زیادی داشت اما دریغ از یک پیآمد مثبت و مفید برای اعضای آن
عراق
عراق امروز زخم خورده، درگیر و بسیار ضعیف است. اما در روزهای اوج خود شیردل و الهام بخش اعراب منطقه، حداقل از نظر تهور و قدرت نظامی بود.
عراق در اثر سیاست شرورانه انگلیس تبدیل به کشوری با حاصل جمع صفر شد. صحبت از امروز و دیروز نیست بلکه در قرن اخیر عراق همواره عشیرهای، فرقه ای و قومیتی بوده است. کردها راه خود رفته اند، شیعیان و سنی ها سهم خود خواسته و ساخته اند. عشایر و قبایل نیز همواره پیاده نظام درگیری درونی عراق بوده اند. حالا این عراق چگونه می توانست یا خواهد توانست در یک اتحاد استراتژیک مشارکت کند.
اضافه کنید به همه اینها غربگرایانی که بی هیچ برنامهای عراق را هم چون نگینی بر دست خاورمیانه میخواهند که هم صنعتی باشد و دموکراتیک
عربستان
کشوری که عملاً در تسلط یک قبیله قرار گرفته است. قبیلهای که گاهی ژست وفاداری عربی و دینی گرفته و دست بیعت به همسایگان دراز می کند؛ اما عملا در 5 دهه اخیر 7 برادر اصلی و 9 برادر فرعی برای خود تراشیده تا بزرگتر همه آن ها باشد.
دست به جیب و سخاوتمند جلوه میکند اما آنقدر خشونت در درون خود پروریده که قتل و جنایت کردن امر عادی برایشان شده است.
بدتر این که مبنای دینی نیز برای پلیدی های خود ساخته و امکان هر نوع تقریب دینی را حتی در میان اهل سنت مستحیل نموده است.
تندروهای عربستان حتی از تندروهای ترکیه خطرناکترند.
ناگفته نماند اینان نیز دست پخت انگلیس معلون و کارگزاران عبری ایشان هستند.
مصر
داماد خاورمیانه، الهام بخش، وارث بزرگترین تمدن های اولیه بشر، پراز زیبایی، ثروت و جذابیت اما اسیر نظامیها شده است. نظامی هایی که روزی مارکسیست، روزی دگر کمونیست و حالا آمریکایست شده اند.
داعیه برتری و رهبری جهان عرب، آفریقا و جهان اسلام را دارند. اما حتی به اندازه یک سال نتوانستند یک رئیس جمهور غیر نظامی با نفوذ و درایت تحویل دهند.
تندروی و خود بزرگ بینی را اما همچنان دارند گرچه در حد عروسک دست آموز دیگران تنزل یافته اند.
پاکستان
پاکستان پر است از ثروت، صمیمیت، فرصت و ظرفیت اما این کشورهم اسیر نظامی ها شده است. ژنرالهایی که رقابت بی معنا باهند را ادامه میدهند.
افغانستان را به خاک سیاه نشانده و کشمیر و استان عزیز سیستان و بلوچستان ما را درگیر هیچ و پوچ کرده اند.
پاکستان برغم وجود ستارگانی در علوم تجربی و انسانی، مصلحان اجتماعی و مردمی نجیب، دچار فرقه گرایی، دگماتیسم مذهبی و جاه طلبی نظامیان است. پاکستان نیز نتوانسته شریک، متحدو بازیگر قابل توجه ای در خاورمیانه باشد.
ایران
ایران به خصوص بعداز انقلاب میتوانست راه حل خاورمیانه باشد. اما اکنون یکی از مشکلات آن شده است. تندروهایی در ایران داریم که همه را جز خودشان برباطل و مزدور میدانند.
ابلهانی داریم که فکر می کنند آینده ایران متفاوت از همسایگان عرب، ترک، اردو و فارسی زبان است.
رویاپردازانی داریم که ایران زمان هخامنشی را آرزو می کنند.
همه این ها در یک هاون آب می کوبند.
وفاق حول منفعت
منافع جمعی بیش از هر موضوعی میتواند محور اتحاد، احترام و همکاری کشورهای خاورمیانه شود. در منطقه غرب آسیا، آسیای میانه و شمال آفریقا نزدیک به 30 کشور قراردارند که بیش از 60 درصد منابع نفتی دنیا را در خود جای داده است.
جمعیت، وجود مناطق حاصل خیز، تمدن، پیشینه تاریخی و نقاط دیدنی، معادن متنوع و فراوان، موقعیت جغرافیایی، پیوندهای عمیق خونی، دینی و فرهنگی از جمله فرصت های پیش روی کشورهای منطقه است.
اسرائیل
رژیمی برآمده از یک فکر شرورانه و ستمگری قدرتهای جهانی که کوته بینی و خیانت دولت های خاورمیانه روز به روز آن را معضل و بحرانی جدی تر برای منطقه کرده است. اما حتی ایران بنابر سیاستهای اصولی خود اگر کشور فلسطین با حق حاکمیت کامل مجدداً احیاء شود و در کنار آن کشوری با نام اسرائیل اما بدون استیلا طلبی و به دور از افراطی گری شرورانه صهیونیستی با توافقی منصفانه ایجاد شود؛ همراهی خواهد کرد.
اتحادیه منطقه غرب آسیا، آسیای میانه و شمال آفریقا
اتحادیه خاورمیانه دور از دسترس نیست؛ اگر کسی یا گروهی نخواهند رهبر بلامنازع آن باشد، منافع جمعی و فردی به صورت توامان به رسمیت شناخته شود.
تنها توصیه آن است که سیگنال های اشتباه ندهیم. سیگنالهای فیک را جدی نگیریم.