نفع قطعه‌سازان از «خودروی بورسی»

به گزارش قطعات خودرو به نقل از انجمن صنایع همگن، عرضه خودرو در بورس‌کالا این روزها با بازگشت شورای رقابت دچار چالش شده و ادامه این شیوه موافقان و مخالفان خاص خود را دارد. هرچند خودروسازان با توجه به بهبود اوضاع نقدینگی‌شان به واسطه عرضه محصولاتشان در بورس کالا، ادامه این شیوه را می‌پسندند، اما قطعه‌سازان می‌گویند چندان نفعی از «خودروی بورسی» به آنها نرسیده است. در گفت‌وگویی که با بابک کریم‌خان مدیرعامل شرکت قطعه‌سازی پیک افروز غرب و سید‌حسین بحرینیان مدیرعامل شرکت قطعه‌سازی تکلان طوس (هر دو از اعضای انجمن صنایع همگن قطعه‌سازی) انجام داده‌ایم، به موضوع نفع قطعه‌سازان از عرضه خودرو در بورس‌کالا و همچنین مسائلی مانند زیان‌دهی خودروسازان و چالش نقدینگی قطعه‌سازها پرداخته‌ایم.

 

 

کریم‌خان: روش فروش خودرو دخلی به قطعه‌سازان ندارد، هرچند البته خروجی آن روی صنعت قطعه اثر می‌گذارد. اگر خودروساز از فروش چه در بورس و چه در بستری دیگر، راضی باشد، این به نفع ماست، زیرا می‌توانیم به دریافت مطالباتمان امیدوار باشیم. بنابراین اولویت قطعه‌سازان، دریافت به موقع مطالبات است، حالا خودروساز هر جا دلش می‌خواهد محصولاتش را بفروشد. البته شنیده‌ام که قرار است تغییراتی در «خودروی بورسی» بدهند و ما‌به‌التفاوت قیمت پایه و قیمت کشف‌شده را به حساب دولت بریزند. اگر قرار باشد ما‌به‌التفاوت را از خودروسازان بگیرند، آنها باز هم تحت فشار قرار خواهند گرفت و این به ضرر ماست. ما البته به خودروسازان انتقاد داریم که چرا با وجود عرضه خودرو در بورس ‌باز هم مطالبات ما را ۱۲۰ روزه می‌دهند.

 

 

اگر قرار باشد سود عرضه خودرو در بورس فقط برای خودروساز باشد و مطالبات ما را همچنان مثلا ۱۲۰ روزه بدهند، عملا این ماجرا نفعی برای صنعت قطعه ندارد. قطعه‌سازی کشور با توجه به رشد تورم روز‌به‌روز لاغرتر می‌شود. وقتی ما تعدیل مطالباتمان را شش تا یک سال بعد دریافت می‌کنیم، عملا حداقل ۵۰‌درصد آن آب می‌رود، ضمن آنکه همیشه از تورم عقب هستیم و این روند، قطعه‌ساز را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند. از آن سو اما خودروسازان با پول مردم خودرو وارد می‌کنند تا کمتر درگیر قطعه‌سازان شوند و این وسط، صنعت قطعه تضعیف خواهد شد. الان هم پی‌در‌پی فشار می‌آورند که باید تولید در سه‌ماه چهارم امسال به ۲۲۰‌هزار برسد، با این حال هیچ کمکی بابت تحقق این هدف نمی‌کنند، آن هم در حالی که محصولاتشان را به بورس برده‌اند. با این وضع نقدینگی و فشار بابت تولید، می‌خواهند شیره قطعه‌ساز را بکشند، در حالی که یکی مثل من شاید سال بعد قادر به تامین قطعات نباشد.

 

 

شاید بپرسید پول «خودروی بورسی» کجا رفته است؟ خودروسازان می‌گویند آن را صرف پر کردن بخشی از زیان انباشته‌شان کرده‌اند، در حالی که انتظار داشتیم مطالبات ما را هم بدهند. البته بعد از عرضه خودرو در بورس، یک پرداخت‌هایی از سوی خودروسازان صورت گرفته اما چاره‌ساز نبوده است. خودروسازان می‌خواهند با وقت خریدن و لفاظی کردن، پرداخت مطالبات ما را به آخر سال بیندازند و در نهایت نیز آن را به سال آینده موکول کنند. بنابراین ما فعلا از عرضه خودرو در بورس منفعت خاصی نداشته‌ایم، هرچند این روش به نفع خودروساز بوده است. در کل به نظر می‌رسد به واسطه «خودروی بورسی» عملا دلالی را به بورس منتقل کرده‌اند و این وسط دولت و بورس‌کالا هم بی‌نصیب نخواهند بود.

 

 

شورای رقابت یا بورس کالا؟

بحرینیان: اصلا چرا باید انتخاب خودروسازان برای فروش محصولاتشان بین بد و بدتر یعنی همین شورای رقابت و بورس‌کالا باشد؟ مگر خودروهای وارداتی را از بورس کره‌جنوبی و چین می‌خرند؟ کجای دنیا خودرو را در بورس‌کالا می‌فروشند؟ بورس اساسا محل تبادل سهام و نهایتا کالاهای پایه است. ما اصلا چیزی به عنوان عرضه خودرو در بورس‌کالا نداریم و این هم جزو روش‌های من‌درآوردی آقایان است. مشکل ما این است که به دنبال ریشه درد نمی‌رویم تا ببینیم چرا خودروسازی کشور این‌قدر فشل است؟ حالا نمی‌خواهم خیلی وارد این بحث شوم، ولی اگر می‌خواهیم چالش‌های خودروسازی را حل کنیم، راهش عرضه خودرو در بورس‌کالا نیست و باید به دنبال ریشه‌ها برویم. باید این موضوع را بررسی کنیم که خودروسازان چرا زیان‌ده شدند؟

 

 

 

ما در ایران استاد نابرابر تولید کردن هستیم. مثلا هزینه همین سایت‌های شهرستانی خودروسازان از کجا تامین شد؟ جز این است که جیب قطعه‌سازان پول ساخت این سایت‌ها را دادند؟ من کاری به عملکرد شورای رقابت ندارم، اما نمی‌توانم بپذیرم که وقتی این شورا قیمت خودرو را بر اساس اسناد و مدارک مالی خودروسازان تعیین می‌کند، چرا آنها باید ضرر بدهند؟ مدیران مالی خودروسازان آدم‌هایی قوی هستند و حتما از حقوق ایران‌خودرو و سایپا در مقابل شورای رقابت دفاع کرده‌اند، با این حال خودروسازان همواره از زیان‌دهی می‌گویند. این زیان ناشی از ریخت و پاش‌ها و اقداماتی مانند همین احداث سایت‌های شهرستانی است. در هر حال تنها سایت شهرستانی ایران‌خودرو که سود می‌دهد، سایت خراسان است و بس. متاسفانه آنقدر خودروسازی را سیاسی کرده‌ایم که شرکت‌ها حتی اختیار تعدیل نیرو هم ندارند. به نظر من در خودروسازی کشور نهایتا ۴۰‌درصد از نیروی انسانی به جایی وصل نیستند.

 

 

از آن ۶۰‌درصد دیگر اگر یکی اخراج شود، نماینده فلان شهرستان پیگیرش خواهد شد. شما به شرکت رنوپارس نگاه کنید. این شرکت با ۱۴۰ نفر نیرو برای ایران‌خودرو و پارس‌خودرو قطعه تامین می‌کرد؛ حالا شما ساپکو و سازه گستر را بررسی کنید و ببینید چقدر نیرو دارند. با همه این اتفاقات می‌گویند چرا خودروسازی زیان می‌دهد؟ از طرفی، باید به این پرسش مهم پاسخ بدهیم که آیا باید یک بنگاه زیان‌ده را به ضرب و زور نگه داریم؟ من حرفم این است که مشکل جای دیگری غیر از شورای رقابت است و نمی‌توان گفت قیمت‌های تعیین‌شده از سوی این شورا زیان‌ده بوده‌اند، چون اسناد و مدارک خودروسازان و دفاع مدیران مالی آنها پشت این قیمت‌ها بوده است.

 

 

در مجموع من به شخصه مخالف عرضه خودرو در بورس‌کالا آن هم به شیوه فعلی هستم. مشکل من جدا از اینکه خودروی بورسی اصلا معنی ندارد، به قیمت هم مربوط می‌شود. الان در بورس‌کالا خودروساز یک قیمت پایه را برای محصولاتش لحاظ می‌کند و طی یک روند مزایده‌ای و حراج مانند، قیمت کشف می‌شود. خودرو یک کالای فرآوری‌شده به حساب می‌آید و هیچ جای دنیا چنین کالایی را در بورس‌کالا نمی‌فروشند. فروش خودرو در بورس، خواب سرمایه و هزینه اضافه را برای خودروسازان به دنبال دارد، چون پول خودروهای فروخته شده به صورت یکجا و یکدفعه وارد حساب خودروسازان نمی‌شود. به نظر من اگر قرار است خودروی بورسی ادامه پیدا کند، قیمت نهایی خودرو باید توسط خودروساز تعیین شود نه اینکه در بستر حراج و مزایده آن را کشف کنیم. به عبارت بهتر، خودروساز باید یک قیمت ثابت و نهایی را برای محصولات خود تعیین و آنها را با همان نرخ به بورس‌کالا بفرستد و دیگر پای مزایده و حراج و کشف قیمت در میان نباشد.

 

 

قرعه‌کشی یا بورس کالا؟

کریم‌خان: حداقل مزیت عرضه خودرو در بورس‌کالا این است که الان دیگر بهانه دست خودروساز نیست که بگوید زیان می‌دهم و نمی‌توانم پول قطعه‌ساز را پرداخت کنم. خودروسازان از قیمت‌های کشف‌شده در بورس‌کالا راضی هستند، با این حال، برای ما به عنوان قطعه‌ساز، اثرات آن به‌خصوص در ماجرای پرداخت مطالباتمان اهمیت دارد. الان خودرو به بورس رفته و خودروسازان راضی‌اند، ولی ما به عنوان قطعه‌ساز برای تامین ارز مشکل داریم و باید ارز را از بازار آزاد بخریم. ما همین الان برای خرید ارز یک ماه است در صف هستیم.

 

 

تعطیلی قطعه‌سازان؛ مظلوم‌نمایی یا واقعیت؟

بحرینیان: ما قطعه‌سازان، مردگان متحرکیم؛ مرده‌ایم اما داغ هستیم و نمی‌فهمیم. اگر هم می‌بینید سرپا مانده‌ایم، دلیلش این است که مثل خودروسازان تجدید ارزیایی می‌کنیم و ارزش اموالمان به واسطه تورم بالا رفته است. اگر دنبال قطعه‌ساز زنده می‌گردید، ما نیستیم. قطعه‌ساز زنده آن است که در آمار تشکیل سرمایه ثابت اثرگذار باشد و دائم تکنولوژی خود را به‌روز کند. وقتی ما به عنوان شرکت‌های خصوصی با تجدید ارزیابی سرپا مانده‌ایم، این زندگی است یا مردگی؟ قطعه‌سازی که نتواند خود را به‌روز کند، عملا مرده است. حتی شرکت‌های مطرح قطعه‌سازی ما هم نتوانسته‌اند تکنولوژی خود را آنقدر بالا ببرند که به کشورهای منطقه صادرات داشته باشند.

 

 

این روند از نیمه دوم دولت احمدی‌نژاد آغاز شد. الان دارایی ثابت ما به واسطه تورم ارزشمند شده، اما این به چه دردی می‌خورد؟ مرگ ما در عدم‌سرمایه‌گذاری مجدد و به‌روز نکردن تکنولوژی است. من خودم به شخصه تکنولوژی شرکت تحت مدیریتم را قبول ندارم. از ماشین‌آلات خط تولید من روغن می‌چکد اما بودجه ندارم آن را به‌روز کنم. راحتتان کنم، قطعه‌سازی ما را تورم نگه داشته، وگرنه تا حالا باید فاتحه آن را می‌خواندیم. تازه جالب است ما را با هند و چین و کره و ترکیه مقایسه می‌کنند، اما نمی‌گویند آنها مراودات بین‌المللی دارند و ما نداریم. ما از کجا باید تکنولوژی بیاوریم وقتی شرکت‌های مادرتخصصی خودمان مانند ماشین‌سازی تبریز توسعه ‌نیافته‌اند و کشوری مثل چین هم به ما فناوری نمی‌دهد، چطور می‌خواهیم با امثال ترکیه و هند و… رقابت کنیم.

 

کریم‌خان: در شرایطی که مجبور باشید قطعه را به صورت اقساطی و بلندمدت بفروشید و بعضا اختلاف و تعدیل قیمت را نیز یک سال بعد دریافت کنید، این منجر به زیان پنهان برای قطعه‌سازان می‌شود. قطعه‌سازان گاهی واقعا و به شدت تحت فشار کمبود نقدینگی قرار می‌گیرند و ممکن است بالاخره یک جا دیگر نتوانند سر‌پا باقی بمانند. وقتی قطعه‌ساز پول نداشته باشد چطور می‌خواهد سال آینده و با وجود تورم بالا به فعالیت خود ادامه بدهد؟ ما الان هر قطعه‌ای که می‌فروشیم، زیان می‌دهد، چون تورم بالایی داریم. این یک واقعیت است که قطعه‌سازان در حال زیان دادن و سوختن سرمایه‌شان هستند و روز‌به‌روز ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوند. شاید از من بپرسید چرا در این شرایط سرمایه‌تان را خارج نمی‌کنید؟ اتفاقا خیلی‌ها این کار را انجام داده‌اند.

 

 

برخی حتی به این نتیجه رسیده‌اند که الان فروش قطعه مناسب نیست و اگر سال بعد بفروشند یا سرمایه‌شان را به جای دیگری ببرند، برایشان بهتر است. الان اوضاع به شکلی است که هر کس فعالیت اقتصادی‌اش را متوقف یا سرمایه را به کالا تبدیل کند، برد کرده است. ما هم اگر مانده‌ایم، دلیلش این است که آلوده ماجرا شده‌ایم و ۶۰‌درصد سرمایه‌مان دست خودروسازان است. از خدایمان است خودروساز پولمان را بدهد تا فکری به حال سرمایه‌مان بکنیم. الان خیلی از همکاران ما قطعات تولیدی خود را به بازار آزاد می‌دهند چون اگر این کار را نکنند حیات آنها به خطر می‌افتد. خودروساز هم این را می‌داند، اما حرفی نمی‌زند چون می‌داند قطعه‌ساز چاره‌ای ندارد.

 

 

اگر جای سیاستگذار بودید، چه می‌کردید؟

بحرینیان: استعفا می‌دادم. وقتی کاری نمی‌توانم انجام بدهم و قید و بند دارم، چرا باید بمانم؟ صد البته که اوضاع فعلی صنعت خودرو به سیاست‌های کلی و مساله تحریم بستگی دارد. البته همین برجام هم اگر دوباره اجرایی شود، باز هم ما محدودیت‌های بزرگی در خودروسازی خواهیم داشت. در همین برجام، فروش ماشین‌آلات با دقت میکرون به ایران کلا ممنوع است، آن هم در حالی که برای رسیدن به کیفیت مثلا صدم، باید ابزار میکرون داشته باشیم. مشکل ما این است که خودمان را به شرق وصل می‌کنیم اما خواسته‌هایمان غربی است. وقتی روسیه تحریم شد، استاندارد خودروسازی این کشور تعدیل شد و حتی ایربگ و ‌ای‌بی‌اس هم روی خودروهایشان نگذاشتند، اما اینجا سازمان استاندارد درهای خودروسازی را بست و گفت باید فلان استاندارد را ارائه بدهید.

 

 

خودروسازی در شرایط فعلی کشور توجیه دارد؟

کریم‌خان: از نظر مردم که خودرویی می‌خواهند با کیفیت در حد محصولات کره‌ای و اروپایی، خیر توجیه ندارد. منتها این را در نظر بگیرید که اگر قرار است خودروسازی ارتقا پیدا کند، باید دیگر صنایع مرتبط را هم ارتقا بدهیم. ما در بیشتر صنایع‌مان چالش کیفی داریم، اما چون خودرو در چشم است، آن را می‌بینیم و کسی متوجه نمی‌شود ورق فولاد را با دو برابر هزینه استاندارد تولید می‌کنیم. ما حکم دونده‌ای را داریم که به پایش سنگ بسته‌اند و می‌گویند بدو.

 

 

بحرینیان: خودروسازی صد درصد توجیه دارد، هرچند البته به مصرف‌کننده کاملا حق می‌دهم ناراضی باشد، چون سیستم این صنعت فشل است. با این حال از دیدگاه سیاستگذار، ادامه خودروسازی توجیه دارد، زیرا اگر این صنعت نباشد، باید کلی ارز بابت تامین خودرو هزینه کنیم که خب نداریم. اگر صنعت خودرو نبود، سواد ما در لوازم خانگی و حتی موشکی هم بالا نمی‌رفت. همه این صنایع مدیون خودروسازی هستند.

 

 

ادامه عرضه خودرو در بورس؟

کریم‌خان: عرضه خودرو در بورس با توجه به نقدینگی حاصل از آن، باعث افزایش توان خودروسازان می‌شود و تولید و عرضه بالا خواهد رفت و این موضوع در درازمدت به تعادل در بازار خودرو منجر خواهد شد.

 

 

بحرینیان: من پاسخم به این پرسش کلی است. اگر می‌خواهیم به توسعه پایدار در خودروسازی برسیم، باید تصمیم‌گیری برای این صنعت مستقل از دولت و مجلس باشد و تا حد امکان از نیروهای حرفه‌ای برای طولانی‌مدت استفاده کنیم.

 

 

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *