به گزارش قطعات خودرو به نقل از «اخبار خودرو»،هماکنون بیشتر تمرکز بازار خودرو معطوف بر فروش این محصول از طریق سامانه یکپارچه یا از طریق بورس کالاست که این مساله در صنعت خودرو و بازار خودرو کاملا حاشیهای محسوب میشود. درواقع باید گفت مگر خودروسازیها در دهههای 70 و 80 شمسی محصولاتشان را از طریق سامانه یکپارچه میفروختند؟
بر این اساس بهجای این حواشی باید تمرکز روی بحث تولید و ارتقای کیفیت خودرو باشد. بهتازگی فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که در آن فردی ساکن یکی از شهرستانهای کشور بهخاطر اینکه اسمش در قرعهکشی درآمده طوری خوشحالی میکند که حقیقتا جای تعجب دارد.
ما در هیچکجای دنیا با چنین مواردی برای فروش خودرو مواجه نیستیم و میتوان گفت هماکنون مساله مهم بحث آییننامه اجرایی واردات خودرو است که هنوز تعیین نشده و دلیل تعلل در این امر هم مشخص نیست. این موضوع بهبازار، فعالان این حوزه، شرکتها و حتی مشتریانی که قصد خرید خودرو دارند، از جهات مختلف آسیب زیادی وارد میکند و باید در این زمینه یک فکر اساسی شود.
درعین حال ماجرای طولانی شدن بحث آییننامه اجرایی واردات خودرو، بسیار غیرحرفهای است و ریشه در ناکارآمدی برخی مدیران دارد. در گذشته وقتی ترامپ روی کار آمد و دور جدید تحریمها آغاز شد هم معتقد بودم که ما موانع داخلی در قالب برخی مدیران ناکارآمد داریم که تصمیمگیریهای درستی ندارند و بهشدت بخشینگر هستند.
ما هماکنون بیشتر چوب همین خودتحریمیها را میخوریم. بهعنوان مثال چرا یک شرکت واردکننده خودرو باید در ازای این کار قطعه یا خودرو صادر کند؟ کاری که خود قطعهساز و خودروساز هم نمیتوانند بهخوبی از پس انجام آن برآیند. سوال این است که خودروهایمان را با این کیفیت بهکجا میتوانیم صادر کنیم؟
چند سال قبل که آقای کیروش مربی تیم ملی فوتبال شد، کلاس، شخصیت و نظم خاصی بهتیم ملی فوتبال ما داد و شاید ما در جام جهانی گلهای زیادی نزدیم؛ اما سطح تیم ملی متفاوت شد و این تیم شخصیت سازمانی پیدا کرد. ما درجام جهانی مقابل پرتغال بازی کردیم و یک بازیکن ما توانست رونالدوی معروف را بهشدت مهار کند. در والیبال و بسکتبال هم همینطور بوده و هست.
درحال حاضر در صنعت خودرو هم نیاز بهمدیرانی مثل کیروش در فوتبال، لوزانو، ولاسکو کواچ در والیبال و در بسکتیال ترومن، بچیروویچ، بائرمن و … داریم و لازم است تعدادی مربی و معلم خوب خارجی داشته باشیم. دنیای مدیریت دنیای کوچینگ است و نیاز بهکوچهای بزرگی برای تغییرات خوب داریم.
چندسال قبل یک شرکت تایوانی، آقای کازوتوشی میزونو را بهعنوان مدیر ارشد استخدام کرد و وی بهپدر دراگون معروف است. میزونو برای نیسان موتوری طراحی کرد که درگ خوبی داشت. یا در ادامه آقای جیمز شیر را استخدام میکنند که مدیر ارشد طراحی شرکت بود و قبلا شرکت جی ام را درچین نجات داده بود.
این افراد خودروهای خوبی طراحی کردند. بسیاری از شرکتهای خودروسازی خارجی در تمام ردهها مشاوران خارجی خوب داشتند و حتی چند سال قبل هم صنعت خودرو گروه هیوندای- کیا، پیتر شرایر را بهخدمت میگیرد.
او بهاتفاق دوستانش برند جنسیس را خلق میکند و هماکنون وقتی مدیران ما میبینند در مقوله صنعت خودرو دچار مشکلات فراوان هستند باید چند مشاور خارجی بیاورند و در سیاستهایشان بازنگری کنند تا گره مشکلات باز شود. مگر با قرعهکشی و اسم گذاشتن در نوبت و بستن درهای واردات مشکلات ما ریشهای حل میشود؟
البته برای مشاوران خارجی هم نباید خط قرمزی تعیین شود و لازم است بتوانند با دست باز کار کنند. اگر قرار است جز این باشد بهتر است بیخیال همکاری با مشاوران خارجی هم بشویم. ما حتی ایرانیهای خوبی در صنعتخودرو جهان داریم. حالا میگوییم آقای منصوری تیونر است و خودروساز نیست.
آقای فقیهزاده را که داریم. او از شرکت بامو بهیک شرکت چینی رفت و برایشان خودرو طراحی کرد. البته عدهای میگویند ما در داخل کشور هم امثال فقیهزاده کم نداریم؛ اما خروجی این افراد تا امروز چی بوده است؟ در خودروسازی ما نمیدانیم چکار باید بکنیم؛ اما فکر میکنیم که میدانیم! تیم ملی والیبال ما را همین مربیان خارجی ارتقا دادند.
مگر وقتی برای تیم والیبال مربی خارجی آوردیم اطلاعات تیم ما را بهتیم ملی والیبال کره داد؟ همین مربیان خارجی در والیبال ما سالها کنار نیمکت حرص خوردند و کار کردند تا تیم توانست پیشرفت کند و شخصیت جهانی پیدا کند. بهقول بزرگمهر حکیم: «همهچیز را همگان دانند!»
اینکه ما بنشینیم و تا آخر عمر بگوییم هنز نزد ایرانیان است و بس که کاری پیش نمیرود. کار جهانی اصلا اینطوری نیست. الان ما نیاز داریم در صنعتخودرو کارهای زیربنایی انجام دهیم. درحال حاضر کشور همسایه ما یعنی ترکیه، بزرگترین کشور صادرکننده خودرو بهاتحادیهاروپا در خارج از این اتحادیه است.
آنها در این زمینه تجربههای خوبی دارند که میتوانیم استفاده کنیم.
یا در اروپا و اروپای شرقی مدیران بازنشسته خودرویی خوبی هستند که میتوانیم بهکشور بیاوریم و بهکمک آنها صنعتخودرو را از پایه متحول کنیم. تا وقتی مثل امارات مدیر خارجی خوب استخدام نکنیم دانش را نمیتوانیم بهایران منتقل کنیم.
تفکر مدیران صنعت در زمان بستن قراردادهای خارجی اضافه کردن یک بند در قرارداد بهعنوان انتقال دانش و تکنولوژی است؛ اما من میگویم شما بهجای این بند اول بیا و مدیران خارجی خوب بیاور تا رفتار سازمانیتان، طرز تفکرتان و زاویه دیدتان را عوض کند. آنها خودشان دست دوستانشان را میگیرند و بهایران میآورند تا از دانش و تکنولوژیشان استفاده کنند.
قرار نیست معلم بیاوریم تا چگونه گل زدن یا پاس دادن را یاد بدهد. هدف این است که کوچ بیاوریم تا روش و سبک و سیاق کار را تغییر داده و چگونگی جاگیری و پیادهسازی تاکتیکها را آموزش دهد.