دوست ندارم پسرم وارد کار در رسته راهسازی شود

محسن دادگر از سال 1361 تا کنون در رسته تخصصی کاترپیلاردر “فروشگاه راه ایران” مشغول به فعالیت است اما دوست ندارد پسرش وارد این حوزه شود؛ می پرسید چرا ؟ این گزارش را بخوانید:

دادگر از 38 سال پیش وارد رسته راهسازی شده است؛ اما از کار در این حوزه چندان رضایت ندارد؛ می‌گوید:برخی حرف‌ها را نمی توان بیان کرد؛ چون  ممکن است همکاران  ما ناراحت شوند  اما من از بیان این حرف‌ها ابائی ندارم. من به عنوان یک فروشنده دچار مشکل روزمرگی شده‌ام.

نمی‌توانم جنسی را که مناسب و معقول است؛ تهیه کرده و به فروش برسانم. بنابراین طبیعی است که رضایت کافی نداشته باشم. در حال حاضر شاهد ترویج جنس طرح و تقلبی در بازار لوازم یدکی خودرو و ماشین‌آلات هستیم.

مهمترین انتظارات شما از هیئت مدیره جدید اتحادیه چیست؟

برخی همکاران کانالی را در رسته راهسازی در واتساپ راه اندازی کردند و بر این باورند که باید از اتحادیه جدا شوند. واقعیت این است که حدود 400 نفر از مغازه داران  صنف راهسازی دارای جواز هستند در حالیکه  صنف ما بیشتر از  8000 عضو دارد. ما با این تعداد نمی‌توانیم به  اعضای صنف بگوییم هر کاری که ما می‌گوییم، انجام دهید یا از کاندیداهای رسته راهسازی حمایت کنید.

من در درجه اول به جای انتظار از هیئت مدیره جدید، از همکاران خود در رسته راهسازی و سایر رسته‌ها انتظار دارم افراد دلسوز را به عنوان هیئت مدیره اتحادیه برگزیند و به آنان رای دهند. این افراد باید توانایی مذاکره با نهادها و ارگان‌های مختلف مانند اتاق اصناف را داشته باشند.

واقعیت  این است که اتحادیه لوازم یدکی خودرو و ماشین‌آلات در شرایط کنونی کارایی چندانی ندارد؛ البته آنها هم تقصیری ندارند و این امر از ماهیت اتحادیه نشأت می گیرد؛ زیرا توانایی اجرایی برای اتحادیه وجود ندارد. برخی همکاران از اتحادیه انتظاراتی در حد یک وزارتخانه دارند؛ این افراد باید توجه داشته باشند اتحادیه توانایی اجرایی ندارد.

البته باید توجه داشت برخی هم نمی‌خواهند به اتحادیه‌ها توانایی اجرایی دهند. که لازم است هیئت مدیره در برابر این رفتار واکنش مناسب نشان دهد. اوایل انقلاب و هنگام جنگ تحمیلی، هر دلار 7 تومان بود  قطعاتی وارد کشور شد ومتاسفانه  به‌ وسیله یک فاکتور صوری ۲۰ برابر قیمت واقعی فروخته شد.  برخی افراد در دوران جنگ به چنین اقداماتی دست زدند و البته شلاق آن هم را خوردند.  با این حال برخی از آنان مدعی می‌شدند که  شلاق خوردن به سودی که از فروش این اجناس به جیب زده‌اند می‌ارزید.

 در اوایل انقلاب به صنف ما اعتماد کردند؛ اما برخی ازهم‌صنفان در قبال این اعتماد رفتار درستی از خود نشان ندادند. حالا اگر همکاران  می‌خواهند خلاف این موضوع را ثابت کنند؛ باید تلاش بیشتری داشته باشند. اگر از اتحادیه انتظار داشته باشیم که برای صنف اقدامی انجام دهد؛ در درجه اول باید خودمان را اصلاح کنیم.

شما از من پرسیدید  چرا از کار خود رضایت کافی ندارم؛ زیرا از صبح تا شب سر کار می‌آییم و با جنس‌هایمان به یکدیگر دروغ می‌گوییم. به عنوان مثال جنس چینی را می‌گیریم و تحت عنوان تایوانی به فروش می‌رسانیم؛ البته این موضوع شامل حال همه هم‌صنفان نمی‌شود. زمانی که هم‌صنفان به وسیله جنس هایشان به یکدیگر دروغ می گویند چگونه می‌توان انتظار داشت با یکدیگر همدل باشند؟

شما روند آینده بازار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 به نظر من در وهله اول آینده بازار توسط خود ما و هم‌صنفانمان رقم زده می‌شود؛ اگر هم‌صنفان ما در انتخابات پیش رو شرکت  کنند. افراد شایسته و دلسوزانه به میدان بیاید. روند کسب و کار صنف نیز بهتر خواهد شد اابته اگر با هدف رسیدن به اسم و رسم کاندید نشده باشند.

شما آینده بازار را روشن می بینید؟

 شاید من آینده روشنی نبینم؛ ولی از لحاظ اخلاقی و وظیفه اجتماعی باید به آینده بازار امیدوار بود؛ اگر امیدوار نباشیم چه کاری می‌توانیم بکنیم.

آیا تجارت دیجیتال وارد حرفه شما شده است؟

تجارت دیجیتال در حرفه ما ضعیف است و هنوز به نتیجه چشمگیری در این زمینه نرسیده است.اگر جوانان پا به میدان بگذارند می‌‌توان به آینده تجارت دیجیتال امیدوار بود. در حال حاضر بیشتر هم صنفان سن و سال‌دارهستند و درک عمیقی از تجارت دیجیتال ندارند.

ترکیب مشتریان و نحوه کسب و کار شما به چه صورتی است؟

فروشگاه ما مشتری دولتی ندارد؛ بیشتر مشتریان ما از شرکت های شخصی هستند. من هیچ وقت نتوانستم با ماموران خرید کار کنم.

من در سال 1363 نسبت به دریافت کارت بازرگانی اقدام کردم و با شوق دوست داشتم در زمینه بازرگانی فعالیت کنم؛ اما آقای اصفهانی در اتاق بازرگانی به من گفت که ان‌شاءالله این کارت را سفید نگه نداری. من فکر کردم منظورشان این باشد که چون جوان هستی عرضه کار کردن نداری  اما با افزایش قیمت دلار دریافتم که نمی‌توانم دو جور فاکتور بزنم .

با شرکت‌های دولتی هم مانند شرکت نفت، حفاری وسپاه و غیره متاسفانه نتوانستم کار کنم؛ زیرا مأموران خرید را زیاد قبول ندارم و به این فکر می‌کنم که به دنبال چیزهای دیگری هستند.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *