صداقت یک ویژگی اخلاقی برتر و نمونه و راستگویی یکی از بهترین صفات اخلاقی هر انسان بهعنوان فاعل اخلاقی است. تعهد فرد به راستگویی سازنده شخصیت فرد و نشاندهنده باورها و میزان درستکرداری اوست که در اکثر مذاهب و ادیان و مکاتب اخلاقی بهسان ویژگی برتر یا برترین ویژگی یک انسان اخلاقی که باورمند به اصول اخلاقی میباشد شناخته شدهاست. همواره انسانها بهعنوان کنشگران حوزه اخلاق به داشتن صداقت و راستگویی در گفتار و درستکرداری در رفتار تشویق شدهاند و برای آنان هیچ ارزشی بالاتر از راستگویی و هیچ ضد ارزشی پستتر و حقیرتر از دروغگویی محسوب نمیشود.
انتخابات بهعنوان نمایانگر روحیه و صفات جامعه شناخته میشود. هنگامیکه نامزدها در مبارزات انتخاباتی یا در مناظرات انتخاباتی با هم رودررو میشوند ویژگیهای آنان و افرادی که به آنان رأی میدهند و نیز ویژگی جامعه را نشان میدهند
در نظامهای مدرن انتخابات بهعنوان نمایانگر روحیه و صفات جامعه شناخته میشود. هنگامیکه نامزدها در مبارزات انتخاباتی یا در مناظرات انتخاباتی با هم رودررو میشوند ویژگیهای آنان و افرادی که به آنان رأی میدهند و نیز ویژگی جامعه را نشان میدهند. اگر نامزدی با بیاخلاقی و دروغ پیشتاز گردد و جامعه او را انتخاب کنند تحلیلگران اخلاقی و اجتماعی سریعاً از بحران در اخلاقیات یا سقوط اخلاقی جامعه سخن میگویند و اگر نامزدی که صداقت و راستگویی دارد او برنده شود یا نامزدها همه با هم اصول صداقت و راستگویی را رعایت کنند تحلیلگران از ارزشهای اخلاقی والای آن گروه و جامعه و مردم و آن کشور سخن میگویند.
شوربختانه در انتخابات ما در دهه های اخیر نامزدهایی برگزیده و پیشتاز شدهاند که قبح دروغگویی وقیحانه را شکسته اند. آنان با وعدههای عجیب و تخریب حزب مخالف برنده میشوند و هیچ ابائی ندارند از اینکه به وعدهها عمل نکنند و حتی درباره آن وعدههای عمل نشده نیز دروغ بگویند. فاجعهای اخلاقی دولت فعلی این است که دروغ در آن نه یک اشتباه بلکه یک تاکتیک شناخته شدهاست. وقتی در اوج بحران اقتصادی جامعه اعلام شود ما وضعمان از آلمان بهتر است یا اینکه درهنگام فاجعهای گران شدن بنزین اعلام میشود که ما از آن خبر نداشتیم یا حتی یکی از نامزدهایی که نامه برای گرانشدن – تا ۵ هزار تومان! – زدهاست اعلام میکند من نامهای نزده ام و … اینجا دیگر نهتنها قبح دروغ ریختهاست، بلکه دروغ بهعنوان شیوه و ابزاری برای کنش سیاسی در سیاست، جای خود را کاملاً تثبیت کردهاست.
دروغ نهتنها ناپسند نیست بلکه شیوهای برای برتری شمرده میشود
دیگر اکنون دروغ نهتنها ناپسند نیست بلکه شیوهای برای برتری شمرده میشود. اما متأسفانه فاعلان و احزابی که از این شیوه استفاده میکنند سطح شعور اخلاقی مردم را دستکم گرفتهاند و شعور و حس اخلاقی آنان را نادیده میگیرند. بهویژه با فضاهای مجازی و قدرت سریع انتقال و خواندن دادهها بهراحتی دروغها افشا میشود و احزابی که از تاکتیک دروغ بهعنوان شیوهای برای پیروزی استفاده میکنند بهراحتی رسوا میشوند. اما آنها گویی از رسواشدن نیز نمیترسند و همین عمق خطر و نیز عمق تثبیت دروغ به عنوان شیوه اصلی سیاست را نشان میدهد. این میان بازنده اصلی گروهی از مردم هستند که تحریک میشوند تا به همان نامزدهای دروغگو و احزابی که در این دهه کشور را وارد عمیقترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کرده و فاجعهای شدیدی را آفریدهاند، رای بدهند. درنهایت آنچه بهجا میماند رسوایی و فضاحت اخلاقی است که نمایانگر سقوط اخلاقی احزاب و طرفدارانشان است.
در پایان باید به این حدیث اشاره کرد که دروغ کلید همه شرهاست. حدیث بیان میکند که با دروغگویی و تثبیت آن در جامعه همه شرها و نکبتها نیز پساز آن میآیند، زیرا وقتی کنشگران عرصه سیاست به صداقت پایبند نباشد و از دروغ بهعنوان ابزار و حربهای برای کامیابی استفاده کند و پیروز گردند دیگر تعهدی به انجام هیچ وظیفهای ندارند و بهراحتی زیر تمام تعهداتش میزنند و فاجعههای اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را نیز بهراحتی انکار میکنند زیرا آنها با دروغ برنده شده اند و با دروغ مانده اند و با دروغ نیز پیش میروند، در یک کلام دروغ تنها ارزش آنها شده است و آنها نماد دروغ شده اند.