پس انقلاب سال 1357 برخی فقط دنبال صورتسازی مذهبی بودند، برخی دیگر چهره انقلابی، جسور و تهاجهی برای رفع ظلم داخلی و نافرمانی از نظم بینالمللی ناشی از اراده ابرقدرتها را هدف گرفته بودند. عده بسیار اندکی نیز میخواستند تمدنی جدید بسازند.
صورتسازی مذهبی
این افراد هم درمیان مردم پایگاه داشتند و هم از چهرههای انقلاب بودند. خیلی زود کارشان را شروع کردند و با هیجان حداکثری به عملگرایی افراطی پرداختند. در نهایت اولا بازیچه دست سیاستمداران داخلی و خارجی شدند. پیآمد آن نیز ضربه به آبروی مذهب، جریحهدار شدن عواطف پاک عامه مردم شد.
اتفاق دوم که به مراتب زیانبارتر بود نامیدی از کارآمدی مذهب در ایجاد نظم اجتماعی و همبستگی ملی بود. تیر خلاص این رویه خارجشدن عده کثیری از صف کنشگران اجتماعی و صحنههای سیاسی بود.
چهرههای سردمدار این سوگیری نیز حال خوشی پیدا نکردند. سرخورده یا پیشمان یا منکر همه چیز شدند.
چهره تهاجهی
بزرگترین گروه در میان چهرههای انقلاب همین افراد بودند. برخی سازمان یافته در اردوگاه چپ و برخی دارای ساختار ساده اجتماعی و راستگرا یا حتی محافظهکارانی که رگ انقلابیگری ایشان اندکی تورم یافته بود. این دسته مردم فریبی حداکثری داشتند. بیتجربه و پرکار بودند. اغلب یا خائن بودند یا نادان و کم فهم اما پر سرصدا و بسیار پرکار.
خانئین آنان کم و بیش لو رفتند و از صحنه حذف شدند، اما هنوز تعداد قابل توجهی از آنها مشغول به کارند. نادانهای این گرچه اغلب به حاشیه رانده میشوند اما باز رخنه جسته و باز میگردند.
مهمترین ضربه پیروان این سویه هدردان منابع مادی و معنوی کشور و ایجاد تنش با سایر کشورهای دنیاست. کسانی که خود را عدالت خواه، مصلح، دانشمند، کاردان، دلسوز و دغدغهمند جا زدهاند، اما هیچ فضیلتی (نه اخلاقی، نه اعتقادی و عملی) ندارند.
نفاق، دورویی و پستی شان آنهاست. این افراد بیت المال را غنمیت خود و دار و دسته حریص و طمعکار خویش میدانند. مردم و مصلحت کشور را به هیچ گرفتهاند.
تمدن سازی
باور به درستی و کارآمدی فهم دینی در بین مومنین و کفایت این فهم برای ساختن تمدن جدیدی که زندگی در کره خاکی را توام با فضیلت، محبت و کمال میکند، مبنای تفکر و عمل گروه اندکی از یاران انقلاب و جمهوری اسلامی است.
کم شمار بودن ایشان درستی راهشان را زیر سوال نمیبرد، اما سرعت و وسعت کارشان را بسیار محدود کرده است. اگر هنوز عدهای پای رکاب جمهوری اسلامی هستند؛ بیشتر دنبال همین اندیشه و آرزمندی تحقق آن انرژی بخش ایشان است. البته که ایشان باید اخلاق مدار، دین باور، پرتلاش و بسیار متوسل به هدایت الهی از جانب امام زمان علیه السلام باشند.
تردید، سستی، تمسخر و محدویتها نباید ایشان را نامید کند. کارشان مثل ساختن کشتی نوح در وسط خشکی است. فقط ایمان قلبی و دانش عمیق میتواند هدف عالی پیش رویشان را عملی کند.
دنیا تغییر کرده است!
نسبت به سال 57 امروز جهان تفاوتهای پیدا کرده است هژمونی ابرقدرتی رنگ باخته، بازیگران منطقهای و قدرتهای نوظهور موثرتر شده اند. ابزارهای در اختیار بشر و دانشهای علوم انسانی بالندگی یافتهاند و با شتاب حداکثری حرکت میکنند. مردم ما نیز با تجربه تر شده و کمتر فریب میخورند.
اقتصاد ایران
با تحریم یا بدون آن اقتصاد ایران برای باور شدن و پایداری نیازمند خصوصی شدن بیش از 70 درصدی است. اگر همین امروز همه تحریمها و تنشهای ما با جهان کاملا رفع شود. امکان ندارد ما به جایگاه اقتصاد 12 ام جهان که حداقل رتبه ایران است، برسیم مگر آن که سیاست اداره کشور به سوی حزبگرایی رود، فرهنگ و هنر تا اندازه ای که بتوانند بازتولید داشته باشند گشایش پیدا کنند.
انتظام اجتماعی و پایبندی خود خواسته مردم به قانون به بالای 70 درصد برسد. رفتار قوه مجریه کاملا منطبق برقانون گردد. قوه مقننه علاوه بر سیاسیون، تحت سامانه و ظرفیتهای کارشناسان و متخصصین عمل کند و قوه قضائیه با دقت و مواسات رفتار پیشگیرانه و بازدارنده از جرم و تخلف داشته باشد.
از همین قلم: