اگرچه تا به امروز، خودروهای برقی برای مسافران در کشورهای با درآمد پایین و متوسط (LMICs) پدیده نادری قلمداد می‌شده‌اند، اما اکنون به امری مرتبط و بایسته تبدیل شده‌اند. باید توجه داشت که مزایای بالقوه خودروی برقی برای LMICها فراتر از منافع حاصل از کربن‌زدایی است. خودروی برقی برای مسافران در LMIC نه‌تنها فواید کربن‌زدایی قابل‌توجهی به همراه دارد، بلکه این پتانسیل را نیز دارد که بر چندین برنامه‌ مهم توسعه، به‌ویژه حمل‌و‌نقل فراگیر، کیفیت هوا، امنیت انرژی و سیاست صنعتی، اثرگذار باشد:

 

ترویج حمل‌ونقل فراگیر: هزینه‌های چرخه عمر برخی از انواع وسایل نقلیه برقی پایین‌تر از هزینه‌های مرتبط با گزینه‌های متداول است. علاوه بر این، با گسترش به‌کارگیری وسایل نقلیه برقی دو‌چرخ و سه‌چرخ مقرون‌به‌صرفه، میزان دسترسی اقشار کم‌درآمد به حمل‌و‌نقل نیز افزایش خواهد یافت. خودروی برقی دو و سه‌‌چرخ در حال حاضر در بسیاری از بازارهای کم‌درآمد برای حمل‌ونقل مردم و کالا از محبوبیت برخوردار است. در مناطق روستایی، موتورسیکلت‌های برقی ارزان‌قیمت، همراه با سیستم‌های فتوولتائیک خورشیدی، وابستگی به بنزین گران‌قیمت را کاهش می‌دهد و دسترسی به بازارها و سایر فرصت‌ها را تسهیل می‌کند. همچنان‌که وسایل نقلیه برقی به سمت برابری هزینه سرمایه با همتایان مرسوم خود حرکت می‌کنند، این مزایا برجسته‌ترخواهد شد.

 

بهبود کیفیت هوا: بدتر شدن کیفیت هوا به عنوان یک مشکل جدی بهداشتی در بسیاری از شهرهای بزرگ، مسوول مرگ سالانه حدود ۷میلیون نفر در سطح جهان است. گذار به وسایل نقلیه سواری برقی از انتشار زیان‌بارترین ذرات به میزان ضریبی از مسافت طی‌شده توسط یک وسیله نقلیه در هر کیلومتر جلوگیری می‌کند.

 

بهبود امنیت انرژی: بسیاری از کشورها برای تامین سوخت خودروهای بنزینی و دیزلی همچنان به محصولات نفتی وارداتی متکی هستند. واردات سوخت نه‌تنها مستلزم صرف سهم قابل‌توجهی از ارز خارجی است بلکه اغلب تراز پرداخت‌ها را در برابر شوک‌های قیمت نفت آسیب‌پذیر می‌سازد. به میزانی که کشورها از انرژی‌های تجدیدپذیر یا حتی سوخت‌های فسیلی بومی، برق تولید می‌کنند، معرفی خودروی برقی می‌تواند مزایای قابل‌توجهی از حیث امنیت انرژی و انعطاف‌پذیری کلان اقتصادی مرتبط با آن به ارمغان آورد.

 

همه‌گیر کردن توسعه صنایع کارخانه‌ای خودروهای برقی: ساخت وسایل نقلیه موتوری براساس موتورهای احتراق داخلی نسبتا پیچیده بوده و لذا در سطح جهان گسترده نیست، به‌طوری‌که تنها پنج کشور ۶۰درصد از تولید جهانی را در اختیار دارند. اگرچه ساخت باتری برای وسایل نقلیه برقی نیز در سطح جهانی بسیار متمرکز است، اما به‌واسطه سهولت و عدم‌پیچیدگی ساخت وسایل نقلیه برقی و همچنین تجاری‌سازی قابل‌توجه بسیاری از قطعات کلیدی، امکان تولید داخلی (یا حداقل مونتاژ) آن در بسیاری از LMICها وجود دارد.   در این راستا بانک جهانی چهار توصیه راهبردی در راستای توسعه حمل‌ونقل عمومی برقی بدین شرح ارائه کرده است:

 

توصیه ۱: شناسایی انگیزه اصلی برای تحقق حمل‌ونقل برقی. دلایل پیگیری ایده حمل‌ونقل برقی، به ویژه در کشورهای با درآمد پایین و متوسط متعدد است. این دلایل شامل ترویج حمل‌ونقل فراگیر، بهبود کیفیت هوا، کاهش انتشار کربن، تقویت امنیت انرژی و دموکراتیک (همه‌گیر شدن) ساخت وسایل نقلیه می‌شود. در هر کشوری، یک یا چند مورد از این اهداف ممکن است نسبت به سایر اهداف مهم‌تر و برجسته‌تر باشد. کشورها باید علت کاربست خودروهای برقی را مشخص کنند، زیرا این امر به شفاف‌سازی رویکرد استراتژیک آنها کمک می‌کند. به عنوان مثال، یک کشور با انگیزه پیشبرد سیاست صنعتی ممکن است نیاز داشته باشد تا در راستای کسب مزیت پیشتاز اول در تولید، سریع‌تر به جلو حرکت کند، در‌حالی‌که کشوری با انگیزه کربن‌زدایی تنها زمانی ملزم به حرکت رو‌به‌جلوست که قیمت کربن به کمتر از یک سطح معین کاهش یابد.

 

توصیه ۲: تعبیه حمل‌ونقل برقی در یک استراتژی ملی یکپارچه به ‌منظور تحقق حمل‌ونقل پایدار. حتی زمانی که کربن‌زدایی دلیل مهمی برای پیگیری ایده حمل‌ونقل برقی است، کشورها باید بدانند که حمل‌ونقل برقی تنها یکی از چندین رویکرد کربن‌زدایی و استراتژی ملی برای حمل‌ونقل پایدار است. در راستای جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه‌ای، کربن‌زدایی حمل‌ونقل عموما به ترکیبی از اقدامات از طریق مدیریت تقاضا، سوق دادن ترافیک به سمت حمل‌ونقل با کربن کمتر، به‌ویژه در حمل‌ونقل عمومی و راه‌آهن و حذف آثار کربن از تمامی شیوه‌های حمل‌ونقل اطلاق می‌شود. حمل‌ونقل برقی تنها یکی از راه‌ها برای رفع آثار کربن بوده و لزوما مقرون‌به‌صرفه‌ترین روش نیست و لذا باید در کنار سایر اقدامات از جمله مدیریت موتوریزه‌سازی (motorization) با هدف بهبود همه‌جانبه بهره‌وری سوخت ناوگان موجود، و همگام با سایر اقدامات طراحی‌شده جهت کنترل انتشار کربن مدنظر قرار گیرد.

 

توصیه ۳: ارزیابی موردی و زمان‌بندی حمل‌ونقل برقی در سطح کشوری. اقتصاد حمل‌ونقل برقی برای حمل‌ونقل مسافر یک مساله خاص کشوری است. تعادل منافع و هزینه‌ها به طور قابل‌توجهی در بین کشورهای مختلف و متناسب با ویژگی‌های آنها، متفاوت است. به‌عنوان مثال، ایده حمل‌ونقل برقی در کشورهایی که واردکننده خالص نفت بوده و از مزیت پایین بودن نسبی قیمت خرید وسایل نقلیه برخوردارند، معقول و منطقی‌تر به نظر می‌رسد. عدم تسلط وسایل نقلیه چهارچرخ بر ناوگان حمل‌ونقل یکی دیگر از ویژگی‌هایی است که ایده فوق را عملی‌تر می‌سازد.

 

توصیه ۴: ایجاد سازوکارهایی برای هماهنگی نهادی. گذار به حمل‌ونقل برقی فرآیندی پیچیده بوده و مستلزم هماهنگی میان طیف گسترده‌ای از نهادهایی است که ممکن است لزوما سابقه همکاری تنگاتنگی نداشته باشند. برای شروع بخش‌های حمل‌ونقل و برق باید با یکدیگر همکاری نزدیک داشته تا از هم‌راستایی شبکه تولید برق با تقاضاهای حمل‌ونقل اطمینان حاصل کنند. علاوه بر این، اگرچه حمل‌ونقل برقی ممکن است یک هدف سیاست ملی باشد، اما بخش عمده پیاده‌سازی آن باید در سطح شهر اجرا شود. به عنوان مثال، تصمیم شهرداری شهر مبنی بر برقی‌سازی حمل‌ونقل می‌تواند به کاهش درآمد حاصل از مالیات بر بنزین بینجامد، حال آنکه تصمیم ملی برای تسریع حمل‌ونقل برقی می‌تواند نیازهای سرمایه‌گذاری قابل توجهی را در سطح استانی ایجاد کند.