قطعات خودرو

اتحادیه مثل گذشته گوش شنوایی برای کسبه باشد

این جملات را محسن تابش می‌گوید؛ ۶۳ ساله است و از سال ۵۲ فعالیت خود را با قطعات پیکان آغاز کرده و سه سال بعد به فروش قطعات یدکی ژیان و رنو مشغول شده است. او در حال حاضر قطعات خودرو‌های قدیمی مانند رنو، ژیان و به‌طور محدود قطعات فولکس می‌فروشد.

از قدیمی‌های بازار لوازم یدکی است، از کسب‌و‌کارشان در گذشته می‌پرسم، دوست دارم بدانم چگونه فعالیت خود را در در بازار لوازم یدکی شروع کرده؛ برای آغاز بحث، جمله «قدیم‌تر‌ها راست می‌گفتن که مشتری آدم رو اوستا می‌کند» را برمی‌گزیند و با لهجه شیرین اصفهانی‌اش می‌گوید: من در بازار شاگردی نکردم؛ اما ماجرا از آنجایی شروع شد که با لیستی از قطعات خودروی پیکان به یک مکانیک در تهران مراجعه کردم تا لوازم مورد نیاز را تهیه کنم و به مغازه بیاورم. زمانی که مشتری برای خرید قطعات به ما مراجعه می‌کرد، اگر قطعه را موجود نداشتیم آن را یادداشت می‌کردم، به این ترتیب توانستم قطعات را شناسایی و با کاربری آن آشنا شوم.

تخصص تابش در زمینه راه و ساختمان بوده؛ پدرش هم مهندس نساج بوده است. می‌گوید: پس از انقلاب وضعیت ساختمان‌سازی دچار رکود شد، من در آن دوران مغازه داشتم. یکی از دوستان به من پیشنهاد داد که به فروش قطعات خودرو مشغول شوم و این‌گونه وارد خانواده بزرگ لوازم یدکی شدم.

کسبه قدیمی حرمت مشتری را نگه می‌داشتند

از تفاوت‌های بازار کنونی نسبت به گذشته می‌پرسم. آهی می‌کشد و می‌گوید: بازار امروز به هیچ عنوان با بازار گذشته قابل قیاس نیست. افرادی که از قدیم در بازار لوازم یدکی مشغول به فعالیت بودند، حرمت مشتری را نگه می‌داشتند و برخی تعهدات اخلاقی را نسبت به فروش جنس رعایت می‌کردند. نوع برخورد کسب‌های قدیمی با مشتری نسبت به حال بسیار متفاوت بود. در حال حاضر برخی جوانان نسبت به خرید یا اجاره مغازه اقدام کرده‌اند که ظاهر آن‌ها کوچک‌ترین تناسبی با یک فروشنده لوازم یدکی ندارد.

چند دقیقه‌ای فرصت می‌خواهد تا پاسخ تماس تلفنی مشتری را بدهد، سپس می‌افزاید: بالاخره هر فردی باید حرمت‌هایی را در کسب‌وکار خود را رعایت کند. زمانی که یک مشتری وارد مغازه می‌شود، در ابتدا چهره و وضعیت ظاهری فروشنده را می‌بیند. من مخالف پوشش متفاوت جوانان امروزی نیستم؛ اما بر این باورم برخی لباس‌های نامتعارف و خالکوبی‌ها برای محل کسب مناسب به نظر نمی‌رسد.

مزیتی به نام فضای مجازی

تابش با اینکه در دوران چرتکه و حساب دفتری بزرگ شده، اما بر این باور است که فضای مجازی به بسیاری از کسب‌وکار‌ها کمک کرده است. در این‌باره می‌گوید: برخی از مشتریان اجناس مورد نیاز خود را در یک مغازه پیدا نمی‌کنند، آن‌ها از طریق فضای مجازی می‌توانند قطعه مورد نیاز را پیدا کنند، در این صورت می‌دانند دقیقاً به کدام فروشگاه باید مراجعه کنند و لازم نیست کل بازار را زیر پا بگذارند. از طرفی کسبه نیز می‌توانند از پتانسیل فضای مجازی استفاده کرده و به تامین قطعات مورد نیاز خود بپردازند؛ حتی قطعات خود را به صورت اینترنتی به فروش برسانند و در مقابل قطعاتی را نیز از تولیدکنندگان خریداری کنند.

جای خالی آموزش در صنف

طبیعتاً هر شغلی مهارت‌ها و آموزش‌های ویژه خود را می‌طلبد، من از ویژگی‌ها و مهارت‌های یک فروشنده لوازم یدکی می‌پرسم، می‌گوید: در گذشته اتحادیه کسبه را موظف می‌کرد تا آموزش‌های لازم صنف را دریافت کنند. در انتها نیز مباحث آموزش داده شده از آنان امتحان گرفته می‌شد، اما اکنون خبری از این آموزش‌ها نیست. در حال حاضر قطعات خودرو‌هایی که به فاصله ۶ ماه از یکدیگر تولید می‌شود، نسبت به دیگری تفاوت داشته و مدل، جنس و… آن فرق دارد. قطعات متناسب با تولیدات جدید خودرو پیشرفت کرده و دستخوش تغییرات می‌شود و فروشندگان با چنین مواردی حین کار آشنا خواهند شد. چنین مواردی در هیچ جایی به کسبه آموزش داده نمی‌شود.

اتحادیه مثل گذشته گوش شنوایی برای کسبه باشد

از گذشته اتحادیه می‌پرسم، اینکه چه اقداماتی برای کسبه انجام می‌داده؛ چه انتظاراتی از اعضای هیئت مدیره جدید دارد؟ می‌گوید: مسئولان اتحادیه لوازم یدکی خودرو و ماشین‌آلات در گذشته مدام به فروشندگان سر می‌زدند، مشکلات کسبه را می‌شنیدند و در راستای رفع آن تلاش می‌کردند. اما در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای شده که هر چند سال یک‌بار برای تمدید جواز یا پرداخت حق عضویت به اتحادیه مراجعه می‌کنیم. تنها در صورتی که یک مشتری از فروشنده شکایت کند، اتحادیه با کسبه ارتباط برقرار می‌کند.

آهی می‌کشد و می‌افزاید: در واقع حرکت مثبتی که منجر به بهبود کسب و کار فروشندگان لوازم یدکی شود، توسط اتحادیه صورت نگرفته و وضعیت نیز نسبت به قدیم بدتر شده است. در حال حاضر اتحادیه روزنامه‌هایی را چاپ می‌کند؛ اما متاسفانه تنها به دست برخی از کسبه می‌رسد. ای‌کاش در این روزنامه‌ها بیشتر به مشکلات و دغدغه‌های کسبه پرداخته شود. من بر این باورم که مسئولان هیئت مدیره باید به دل بازار بیایند و با ریزترین مشکلات کسبه آشنا شوند. حرف‌های‌شان را در زمینه مشکلات مالیاتی خرید‌وفروش اجناس بشنوند. برخی از کسبه‌های جزء همانند ما به فروش قطعات ماشین‌های قدیمی مشغولند و غیر از آن نمی‌توانند فعالیت دیگری انجام دهند. از طرفی ما باید خودمان پرداخت بیمه را انجام دهیم، این در شرایطی است که هزینه‌های زندگی سنگین است و درآمد این روزهای ما کفاف هزینه‌های زندگی خودمان را نیز نمی‌دهد. فروشندگانی همانند ما به فروش قطعات قدیمی مشغول هستند و عمده‌فروش تلقی نخواهند شد. با این حال باید هزینه زیادی برای بیمه، مالیات، قبض آتش‌نشانی و… پرداخت کنیم. جالب آنجاست که پول برق برای مغازه‌ای که تنها در آن دو مهتابی روشن است، به صورت تجاری محاسبه می‌شود؛ پرداخت چنین هزینه‌هایی برای کسبه جزء چندان ساده به نظر نمی‌رسد. ممکن است عمده‌فروشان با مشکلاتی از این دست مواجه نباشند؛ اما مشکلات این قشر نیز از جنس دیگری است.

قدیم‌ها قیمت لوازم یدکی در کل بازار یکسان بود

از خاطرات گذشته‌اش می‌پرسم، با کمی مکث به گذشته‌اش برمی‌گردد و می‌گوید: من و همکارم دو فروشنده قطعات خودروی ژیان در اصفهان بودیم. ممکن بود مشتری به ما مراجعه کند و قطعه‌ای را بخواهد که نداشتیم، در این صورت مشتری را به مغازه همکار می‌فرستادیم. تصور کنید همکارم دو لوله بخاری داشت یکی از آن را با قیمت ۲۵ ریال به مشتری می‌فروخت و به مشتری می‌گفت لوله بخاری بعدی را کمی جلوتر با همان قیمت از مغازه من خریداری کند. در موارد بسیار محدود ممکن بود لوله بخاری در مغازه‌ای ۳۰ ریال به فروش برسد، در چنین شرایطی مشتری به‌شدت ناراضی می‌شد و داد و بیداد راه می‌انداخت که چرا فلان مغازه این قطعه را پنج ریال ارزان‌تر می‌فروشد.

صدای آه کشیدنش پشت تلفن به وضوح شنیده می‌شود. او ادامه می‌دهد: متاسفانه کاسبان امروز هر قیمتی را که دل‌شان بخواهد برای قطعاتی که در مغازه دارند، اعلام می‌کنند و متاسفانه هیچ نظارتی بر قیمت قطعات وجود ندارد. البته با توجه به تنوع اجناس و نیز اجناس تقلبی که در بازار وجود دارد، نمی‌توان به طور کامل بر تمامی اجناس نظارت کرد. در گذشته اگر من یکی از قطعات ژیان را ۱۱۵ تومان می‌فروختم، قطعاً همکار من همان قطعه را با همین قیمت به فروش می‌رساند. ممکن بود فردی بخواهد به اندازه یک تومان سود کمتری بگیرد و در این میان رقابت بسیار زیاد بود. در گذشته مشتری یک میل‌لنگ را از ما با قیمت ۲۵ تومان خریداری می‌کرد و در مغازه بعدی نیز قیمت میل‌لنگ ۲۵ تومان بود. نهایت تفاوت قیمت برای اجناسی که قیمت آن بیش از هزار تومان بود، از ۱۰ تا ۱۵ تومان افزایش پیدا نمی‌کرد؛ اما در حال حاضر قیمت اجناس با کوچک‌ترین افزایش نرخ دلار دچار تغییر می‌شود.

برخی کسبه برای سود بیشتر به دروغ متوسل می‌شوند

تابش می‌گوید: کسبه از لحاظ اعتقادی و فرهنگی نسبت به گذشته تفاوت‌های بسیاری کرده‌اند. در گذشته کسبه معتقد‌تر بودند، ایمان‌شان قوی‌تر بود و در خریدوفروش‌های‌شان وجدان را بیشتر در نظر می‌گرفتند. در حال حاضر کسبه اهل و اصیل همین‌طور باقی مانده‌اند؛ متاسفانه برخی از جوانان ایمان‌شان کمتر شده و برای خرید و فروش و البته سود بیشتر ممکن است به دروغ متوسل شوند و برای اینکه قیمت اصلی جنس را به مشتری نگویند، ممکن است قیمت دیگری را اعلام کنند؛ طبیعتاً پولی که از خرید این جنس به‌ دست می‌آید حرام است. متاسفانه اعتقادات برخی از کسبه در چنین مواردی به شدت ضعیف شده است.

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *